زبان اشک: چون صبح نودمیده صفا گستر است اشک

نوشته رهی معیری در دیوان اشعار رهی معیری فصل غزلها - جلد چهارم

چون صبح نودمیده صفا گستر است اشک

روشن‌تر از ستاره روشنگر است اشک


گوهر اگر ز قطره باران شود پدید

با آفتاب و ماه ز یک گوهر است اشک


با اشک هم اثر نتوان خواند ناله را

غم‌پرور است ناله و جان‌پرور است اشک


بارد ازو لطافت و تابد ازو فروغ

چون گوی سینه بت سیمین‌بر است اشک


خاطر فریب و گرم و دلاویز و تابناک

همرنگ چهره تو پری‌پیکر است اشک


از داغ آتشین‌لب ساغرنواز تو

در جان ماست آتش و در ساغر است اشک


با دردمند عشق تو همخانه است آه

با آشنای چشم تو هم‌بستر است اشک


لب بسته‌ای ز گفتن راز نهان رهی

غافل که از زبان تو گویاتر است اشک


نظر خود را بنویسید

نظرات