سرای سخن
  • خانه
  • پست‌ها
  • میراث
  • رمان
  • ترانه
  • بیشتر
    • درباره ما
    • تماس با ما

    • حریم خصوصی
    • شرایط و ضوابط
  • ورود
  • ثبت‌نام

ابیات پراکنده

نوشته رهی معیری در دیوان اشعار رهی معیری

ابیات پراکنده

باید خریدارم شوی: باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم نیش و نوش: کس بهره از آن تازه بر و دوش ندارد تلخکامی: داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا دریای تهی: در جام فلک باده بی‌دردسری نیست رنج زندگی: هزار شکر که از رنج زندگی آسود آواره: جز کوی تو جایی من آواره ندارم به اقتفای خواجه: هنوز مشت خسی بهر سوختن باقی است سایهٔ هما: چشم تو نظر بر من بی‌مایه فکنده است نیرنگ نسیم: نرم‌نرم از چاک پیراهن تنش را بوسه داد بی‌نصیب: کنج غم هست اگر بزم طرب جایم نیست فریب: چاره من نمی‌کنی چون کنم و کجا برم؟ اندام او: به مهر و ماه چه نسبت فرشته روی مرا؟ آتش گل: چو من ز سوز غمت جان کس نمی‌سوزد چشم نیلی: نیلگون‌چشم فریب‌انگیز رنگ‌آمیز تو مستی و مستوری: از خون دل چو غنچهٔ گل پاک‌دامنان صبح پیری: تا بر آمد صبح پیری پایم از رفتار ماند
سرای سخن

فضایی برای علاقه‌مندان به ادبیات و هنر فارسی

لینک‌های مفید
  • خانه
  • پست‌ها
  • میراث ادبی
  • رمان‌ها
تماس با ما
  • info@sarayesokhan.ir
  • تهران، ایران

© 2025 سرای سخن توسط بستکی

  • حریم خصوصی
  • شرایط و ضوابط
  • تماس