غزلیات

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی

غزلیات

غزل شماره ۱: ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها غزل شماره ۲: ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها غزل شماره ۳: ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها؟ غزل شماره ۴: ای یوسف خوش‌نام ما، خوش می‌روی بر بام ما غزل شماره ۵: آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا غزل شماره ۶: بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما غزل شماره ۷: بنشسته‌ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا غزل شماره ۸: جزوی چه باشد کز اجل اندر رباید کل ما غزل شماره ۹: من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا غزل شماره ۱۰: مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا غزل شماره ۱۱: ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا غزل شماره ۱۲: ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما غزل شماره ۱۳: ای باد بی‌آرام ما با گل بگو پیغام ما غزل شماره ۱۴: ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما غزل شماره ۱۵: ای نوش کرده نیش را بی‌خویش کن باخویش را غزل شماره ۱۶: ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا غزل شماره ۱۷: آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا غزل شماره ۱۸: ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما غزل شماره ۱۹: امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را غزل شماره ۲۰: چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را غزل شماره ۲۱: جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را غزل شماره ۲۲: چندان بنالم ناله‌ها چندان برآرم رنگ‌ها غزل شماره ۲۳: چون خون نخسپد خسروا چشمم کجا خسپد مها غزل شماره ۲۴: چون نالد این مسکین که تا رحم آید آن دلدار را‌؟ غزل شماره ۲۵: من دی نگفتم مر تو را کای بی‌نظیر خوش لقا غزل شماره ۲۶: هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها غزل شماره ۲۷: آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفته‌ست پا غزل شماره ۲۸: ای شاه جسم و جان ما خندان‌کن دندان ما غزل شماره ۲۹: ای از ورای پرده‌ها تاب تو تابستان ما غزل شماره ۳۰: ای فصل باباران ما برریز بر یاران ما غزل شماره ۳۱: بادا مبارک در جهان سور و عروسی‌های ما غزل شماره ۳۲: دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی غزل شماره ۳۳: می ده گزافه ساقیا تا کم شود خوف و رجا غزل شماره ۳۴: ای عاشقان ای عاشقان آمد گه وصل و لقا غزل شماره ۳۵: ای یار ما، دل‌دار ما، ای عالم اسرار ما غزل شماره ۳۶: خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگر بار بیا غزل شماره ۳۷: یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا غزل شماره ۳۸: رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا غزل شماره ۳۹: آه که آن صدر سرا می‌ندهد بار مرا غزل شماره ۴۰: طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را غزل شماره ۴۱: شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما غزل شماره ۴۲: کار تو داری صنما قدر تو باری صنما غزل شماره ۴۳: کاهل و ناداشت بدم کام درآورد مرا غزل شماره ۴۴: در دو جهان لطیف و خوش، همچو امیر ما کجا غزل شماره ۴۵: با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا غزل شماره ۴۶: دی بنواخت یار من بنده غم رسیده را غزل شماره ۴۷: ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا غزل شماره ۴۸: ماه درست را ببین کاو بشکست خواب ما غزل شماره ۴۹: با تو حیات و زندگی بی‌تو فنا و مردنا غزل شماره ۵۰: ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا غزل شماره ۵۱: گر تو ملولی ای پدر جانب یار من بیا غزل شماره ۵۲: چون همه عشق روی تست جمله رضای نفس ما غزل شماره ۵۳: عشق تو آورد قدح پر ز بلاها غزل شماره ۵۴: از این اقبالگاه خوش مشو یک دم دلا تنها غزل شماره ۵۵: شب قدر است جسم تو کز او یابند دولت‌ها غزل شماره ۵۶: عطارد مشتری باید‌، متاع آسمانی را غزل شماره ۵۷: مسلمانان مسلمانان چه باید گفت یاری را غزل شماره ۵۸: رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را غزل شماره ۵۹: تو از خواری همی نالی نمی‌بینی عنایت‌ها غزل شماره ۶۰: ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را غزل شماره ۶۱: هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را غزل شماره ۶۲: بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را غزل شماره ۶۳: چه چیزست آنک عکس او حلاوت داد صورت را غزل شماره ۶۴: تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا غزل شماره ۶۵: ببین ذرات روحانی که شد تابان از این صحرا غزل شماره ۶۶: تو را ساقی جان گوید برای ننگ و نامی را غزل شماره ۶۷: از آن مایی ای مولا اگر امروز اگر فردا غزل شماره ۶۸: چو شست عشق در جانم شناسا گشت شستش را غزل شماره ۶۹: چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا غزل شماره ۷۰: برات آمد برات آمد بنه شمع براتی را غزل شماره ۷۱: اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما را غزل شماره ۷۲: به خانه‌خانه می‌آرد چو بیذق شاه جان ما را غزل شماره ۷۳: آمد بت میخانه تا خانه برد ما را غزل شماره ۷۴: گر زان که نه‌ای طالب جوینده شوی با ما غزل شماره ۷۵: ای خواجه نمی‌بینی این روز قیامت را ؟ غزل شماره ۷۶: آخر بشنید آن مه آه سحر ما را غزل شماره ۷۷: آب حیوان باید مر روح فزایی را غزل شماره ۷۸: ساقی ز شراب حق پر دار شرابی را غزل شماره ۷۹: ای خواجه نمی‌بینی این روز قیامت را غزل شماره ۸۰: امروز گزافی ده آن باده نابی را غزل شماره ۸۱: ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین را غزل شماره ۸۲: معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا غزل شماره ۸۳: ای یار قمرسیما ای مطرب شکرخا غزل شماره ۸۴: چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها غزل شماره ۸۵: از بهر خدا بنگر در روی چو زر جانا غزل شماره ۸۶: ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا غزل شماره ۸۷: جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را غزل شماره ۸۸: شاد آمدی ای مه‌رو ای شادی جان شاد آ غزل شماره ۸۹: یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا غزل شماره ۹۰: ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا غزل شماره ۹۱: در آب فکن ساقی بط زاده آبی را غزل شماره ۹۲: زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا غزل شماره ۹۳: میندیش میندیش که اندیشه گری‌ها غزل شماره ۹۴: زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا غزل شماره ۹۵: زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا غزل شماره ۹۶: لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا غزل شماره ۹۷: رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را غزل شماره ۹۸: ای از نظرت مست شده اسم و مسما غزل شماره ۹۹: دلارام نهان گشته ز غوغا غزل شماره ۱۰۰: بیا ای جان نو داده جهان را غزل شماره ۱۰۱: بسوزانیم سودا و جنون را غزل شماره ۱۰۲: سلیمانا بیار انگشتری را غزل شماره ۱۰۳: دل و جان را در این حضرت بپالا غزل شماره ۱۰۴: خبر کن ای ستاره یار ما را غزل شماره ۱۰۵: چو او باشد دل دل‌سوز ما را غزل شماره ۱۰۶: مرا حلوا هوس کردست حلوا غزل شماره ۱۰۷: امیر حسن خندان کن حشم را غزل شماره ۱۰۸: به برج دل رسیدی بیست این جا غزل شماره ۱۰۹: بکت عینی غداه البین دمعا غزل شماره ۱۱۰: تو بشکن چنگ ما را ای معلا‌‌! غزل شماره ۱۱۱: برای تو فدا کردیم جان‌ها غزل شماره ۱۱۲: ز روی تست عید آثار ما را غزل شماره ۱۱۳: ای مطرب دل برای یاری را غزل شماره ۱۱۴: اندر دل ما توی نگارا غزل شماره ۱۱۵: ای جان و قوام جمله جان‌ها غزل شماره ۱۱۶: ای سخت گرفته جادوی را غزل شماره ۱۱۷: از دور بدیده شمس دین را غزل شماره ۱۱۸: بنمود وفا از این جا غزل شماره ۱۱۹: برخیز و صبوح را بیارا غزل شماره ۱۲۰: تا چند تو پس روی به پیش آ غزل شماره ۱۲۱: چون خانه روی ز خانه ما غزل شماره ۱۲۲: دیدم رخ خوب گلشنی را غزل شماره ۱۲۳: دیدم شه خوب خوش لقا را غزل شماره ۱۲۴: ساقی تو شراب لامکان را غزل شماره ۱۲۵: گفتی که گزیده‌ای تو بر ما غزل شماره ۱۲۶: گستاخ مکن تو ناکسان را غزل شماره ۱۲۷: کو مطرب عشق چست دانا غزل شماره ۱۲۸: ما را سفری فتاد بی‌ما غزل شماره ۱۲۹: مشکن دل مرد مشتری را غزل شماره ۱۳۰: بیدار کنید مستیان را غزل شماره ۱۳۱: من چو موسی در زمان آتش شوق و لقا غزل شماره ۱۳۲: در میان پرده خون عشق را گلزارها غزل شماره ۱۳۳: غمزه عشقت بدان آرد یکی محتاج را غزل شماره ۱۳۴: ساقیا در نوش آور شیره عنقود را غزل شماره ۱۳۵: ساقیا گردان کن آخر آن شراب صاف را غزل شماره ۱۳۶: پرده‌ی دیگر مزن جز پرده‌ی دلدار ما غزل شماره ۱۳۷: با چنین شمشیر دولت تو زبون مانی چرا ؟ غزل شماره ۱۳۸: سکه رخسار ما جز زر مبادا بی‌شما غزل شماره ۱۳۹: رنج تن دور از تو ای تو راحت جان‌های ما غزل شماره ۱۴۰: درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما غزل شماره ۱۴۱: جمله یاران تو سنگند و توی مرجان چرا ؟ غزل شماره ۱۴۲: دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا غزل شماره ۱۴۳: دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را غزل شماره ۱۴۴: عقل دریابد تو را یا عشق یا جان صفا ؟ غزل شماره ۱۴۵: ای وصالت یک زمان بوده فراقت سال‌ها غزل شماره ۱۴۶: در صفای باده بنما ساقیا تو رنگ ما غزل شماره ۱۴۷: آخر از هجران به وصلش دررسیدستی دلا غزل شماره ۱۴۸: از پی شمس حق و دین دیده گریان ما غزل شماره ۱۴۹: خدمت شمس حق و دین یادگارت ساقیا غزل شماره ۱۵۰: درد شمس الدین بود سرمایه درمان ما غزل شماره ۱۵۱: سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را غزل شماره ۱۵۲: دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا غزل شماره ۱۵۳: شمع دیدم گرد او پروانه‌ها چون جمع‌ها غزل شماره ۱۵۴: دیده حاصل کن دلا آن گه ببین تبریز را غزل شماره ۱۵۵: از فراق شمس دین افتاده‌ام در تنگنا غزل شماره ۱۵۶: ای هوس‌های دلم بیا بیا بیا بیا غزل شماره ۱۵۷: ای هوس‌های دلم باری بیا رویی نما غزل شماره ۱۵۸: امتزاج روح‌ها در وقت صلح و جنگ‌ها غزل شماره ۱۵۹: ای ز مقدارت هزاران فخر بی‌مقدار را غزل شماره ۱۶۰: مفروشید کمان و زره و تیغ ، زنان را غزل شماره ۱۶۱: چو فرستاد عنایت به زمین مشعله‌ها را غزل شماره ۱۶۲: تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را غزل شماره ۱۶۳: بروید ای حریفان بکشید یار ما را غزل شماره ۱۶۴: چو مرا به سوی زندان بکشید تن ز بالا غزل شماره ۱۶۵: اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا غزل شماره ۱۶۶: چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا غزل شماره ۱۶۷: کی بپرسد جز تو خسته و رنجور تو را غزل شماره ۱۶۸: ای بروییده به ناخواست به مانند گیا غزل شماره ۱۶۹: رو ترش کن که همه روترشانند این جا غزل شماره ۱۷۰: تا به شب ای عارف شیرین نوا غزل شماره ۱۷۱: چون نمایی آن رخ گلرنگ را غزل شماره ۱۷۲: در میان عاشقان عاقل مبا غزل شماره ۱۷۳: از یکی آتش برآوردم تو را غزل شماره ۱۷۴: ز آتش شهوت برآوردم تو را غزل شماره ۱۷۵: از ورای سر دل بین شیوه‌ها غزل شماره ۱۷۶: روح زیتونیست عاشق نار را غزل شماره ۱۷۷: ای بگفته در دلم اسرارها غزل شماره ۱۷۸: می‌شدی غافل ز اسرار قضا غزل شماره ۱۷۹: گر تو عودی سوی این مجمر بیا غزل شماره ۱۸۰: ای تو آب زندگانی فاسقنا غزل شماره ۱۸۱: دل چو دانه ، ما مثال آسیا غزل شماره ۱۸۲: در میان عاشقان عاقل مبا غزل شماره ۱۸۳: ای دل رفته ز جا باز میا غزل شماره ۱۸۴: من رسیدم به لب جوی وفا غزل شماره ۱۸۵: از بس که ریخت جرعه بر خاک ما ز بالا غزل شماره ۱۸۶: ای میرآب بگشا آن چشمه روان را غزل شماره ۱۸۷: از سینه پاک کردم افکار فلسفی را غزل شماره ۱۸۸: اینجا کسی‌ست پنهان خود را مگیر تنها غزل شماره ۱۸۹: آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ غزل شماره ۱۹۰: با آن که می‌رسانی، آن باده بقا را غزل شماره ۱۹۱: بیدار کن طرب را بر من بزن تو خود را غزل شماره ۱۹۲: بشکن سبو و کوزه ای میرآب جان‌ها غزل شماره ۱۹۳: جانا قبول گردان این جست و جوی ما را غزل شماره ۱۹۴: خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را غزل شماره ۱۹۵: شهوت که با تو رانند صدتو کنند جان را غزل شماره ۱۹۶: در جنبش اندرآور زلف عبرفشان را غزل شماره ۱۹۷: ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا غزل شماره ۱۹۸: ای صوفیان عشق بدرید خرقه‌ها غزل شماره ۱۹۹: ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا غزل شماره ۲۰۰: نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا غزل شماره ۲۰۱: شب رفت و هم تمام نشد ماجرای ما غزل شماره ۲۰۲: هر روز بامداد سلام علیکما غزل شماره ۲۰۳: آمد بهار خرم آمد نگار ما غزل شماره ۲۰۴: سر به گریبان درست صوفی اسرار را غزل شماره ۲۰۵: چند گریزی ز ما ؟ چند روی جا به جا ؟ غزل شماره ۲۰۶: ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را ؟ غزل شماره ۲۰۷: ای که به هنگام درد راحت جانی مرا غزل شماره ۲۰۸: از جهت ره زدن راه درآرد مرا غزل شماره ۲۰۹: ای در ما را زده شمع سرایی درآ غزل شماره ۲۱۰: گر نه تهی باشدی بیشتر این جوی‌ها غزل شماره ۲۱۱: باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا غزل شماره ۲۱۲: اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را غزل شماره ۲۱۳: اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا غزل شماره ۲۱۴: درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا غزل شماره ۲۱۵: من از کجا غم و شادی این جهان ز کجا غزل شماره ۲۱۶: روم به حجره خیاط عاشقان فردا غزل شماره ۲۱۷: چه نیکبخت کسی که خدای خواند تو را غزل شماره ۲۱۸: ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را غزل شماره ۲۱۹: چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا غزل شماره ۲۲۰: ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا غزل شماره ۲۲۱: مرا تو گوش گرفتی همی‌کشی به کجا غزل شماره ۲۲۲: رویم و خانه بگیریم پهلوی دریا غزل شماره ۲۲۳: کجاست مطرب جان تا ز نعره‌های صلا غزل شماره ۲۲۴: چه خیره می‌نگری در رخ من ای برنا غزل شماره ۲۲۵: بپخته است خدا بهر صوفیان حلوا غزل شماره ۲۲۶: برفت یار من و یادگار ماند مرا غزل شماره ۲۲۷: به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا غزل شماره ۲۲۸: بیار آن که قرین را سوی قرین کشدا غزل شماره ۲۲۹: شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا غزل شماره ۲۳۰: ز سوز شوق دل من همی‌زند عللا غزل شماره ۲۳۱: سبکتری تو از آن دم که می‌رسد ز صبا غزل شماره ۲۳۲: چو عشق را تو ندانی بپرس از شب‌ها غزل شماره ۲۳۳: کجاست ساقی جان تا به هم زند ما را غزل شماره ۲۳۴: ز جام ساقی باقی چو خورده‌ای تو دلا غزل شماره ۲۳۵: مرا بدید و نپرسید آن نگار چرا غزل شماره ۲۳۶: مبارکی که بود در همه عروسی‌ها غزل شماره ۲۳۷: یار ما دلدار ما، عالم اسرار ما غزل شماره ۲۳۸: هله ای کیا نفسی بیا غزل شماره ۲۳۹: کرانی ندارد بیابان ما غزل شماره ۲۴۰: تو جان و جهانی کریما مرا غزل شماره ۲۴۱: نرد کف تو بردست مرا غزل شماره ۲۴۲: خیک دل ما مشک تن ما غزل شماره ۲۴۳: بگشا در بیا درآ که مبا عیش بی‌شما غزل شماره ۲۴۴: چه شدی گر تو همچو من شدییی عاشق ای فتا غزل شماره ۲۴۵: از برای صلاح مجنون را غزل شماره ۲۴۶: صد دهل می‌زنند در دل ما غزل شماره ۲۴۷: بانگ تسبیح بشنو از بالا غزل شماره ۲۴۸: گوش من منتظر پیام تو را غزل شماره ۲۴۹: دل بر ما شده‌ست دلبر ما غزل شماره ۲۵۰: هین که منم بر در در برگشا غزل شماره ۲۵۱: پیشتر آ پیشتر ای بوالوفا غزل شماره ۲۵۲: نذر کند یار که امشب تو را غزل شماره ۲۵۳: چند نهان داری آن خنده را؟ غزل شماره ۲۵۴: باده ده آن یار قدح باره را غزل شماره ۲۵۵: خیز صبوحی کن و درده صلا غزل شماره ۲۵۶: داد دهی ساغر و پیمانه را غزل شماره ۲۵۷: لعل لبش داد کنون مر مرا غزل شماره ۲۵۸: گر بنخسبی شبی ای مه لقا غزل شماره ۲۵۹: پیش کش آن شاه شکر‌خانه را غزل شماره ۲۶۰: چرخ فلک با همه کار و کیا غزل شماره ۲۶۱: هان ای طبیب عاشقان سودایی‌یی دیدی چو ما‌؟ غزل شماره ۲۶۲: فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری غزل شماره ۲۶۳: به شکرخنده اگر می‌ببرد جان مرا غزل شماره ۲۶۴: لی حبیب حبه یشوی الحشا غزل شماره ۲۶۵: راح بفیها و الروح فیها غزل شماره ۲۶۶: هیج نومی و نفی ریح علی الغور هفا غزل شماره ۲۶۷: قد اشرقت الدنیا من نور حمیانا غزل شماره ۲۶۸: فدیتک یا ذا الوحی آیاته تتری غزل شماره ۲۶۹: تعالوا بنا نصفوا نخلی التدللا غزل شماره ۲۷۰: افدی قمرا لاح علینا و تلالا غزل شماره ۲۷۱: تعالوا کلنا ذا الیوم سکری غزل شماره ۲۷۲: حداء الحادی صباحا بهواکم فاتینا غزل شماره ۲۷۳: طال ما بتنا بلاکم یا کرامی و شتنا غزل شماره ۲۷۴: ایه یا اهل الفرادیس اقرؤا منشورنا غزل شماره ۲۷۵: ابصرت روحی ملیحا زلزلت زلزالها غزل شماره ۲۷۶: یا خفی الحسن بین الناس یا نور الدجی غزل شماره ۲۷۷: سبق الجد الینا نزل الحب علینا غزل شماره ۲۷۸: انا لا اقسم الا برجال صدقونا غزل شماره ۲۷۹: مولانا مولانا اغنانا اغنانا غزل شماره ۲۸۰: یا منیر الخد یا روح البقا غزل شماره ۲۸۱: یا ساقی المدامه حی علی الصلا غزل شماره ۲۸۲: یا من لواء عشقک لا زال عالیا غزل شماره ۲۸۳: جاء الربیع مفتخرا فی جوارنا غزل شماره ۲۸۴: اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا غزل شماره ۲۸۵: اتاک عید وصال فلا تذق حزنا غزل شماره ۲۸۶: یا من بنا قصر الکمال مشیدا غزل شماره ۲۸۷: ورد البشیر مبشرا ببشاره غزل شماره ۲۸۸: یا کالمینا یا حاکمینا غزل شماره ۲۸۹: یا مخجل البدر اشرقنا بلالا غزل شماره ۲۹۰: بی یار مهل ما را بی‌یار مخسب امشب غزل شماره ۲۹۱: ای خواب! به جان تو! زحمت ببری امشب غزل شماره ۲۹۲: زان شاهد شکرلب زان ساقی خوش‌مذهب غزل شماره ۲۹۳: مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشب غزل شماره ۲۹۴: بریده شد از این جوی جهان آب غزل شماره ۲۹۵: الا ای روی تو صد ماه و مهتاب غزل شماره ۲۹۶: مخسب ای یار مهمان دار امشب غزل شماره ۲۹۷: ای در غم تو به سوز و یارب غزل شماره ۲۹۸: آه از این زشتان که مه‌رو می‌نمایند از نقاب غزل شماره ۲۹۹: یا وصال یار باید یا حریفان را شراب غزل شماره ۳۰۰: کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب غزل شماره ۳۰۱: هله صدر و بدر عالم منشین مخسب امشب غزل شماره ۳۰۲: در هوایت بی‌قرارم روز و شب غزل شماره ۳۰۳: مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب غزل شماره ۳۰۴: هیچ می‌دانی چه می‌گوید رباب؟ غزل شماره ۳۰۵: آواز داد اختر بس روشن‌ست امشب غزل شماره ۳۰۶: رغبت به عاشقان کن ای جان صدر غایب غزل شماره ۳۰۷: کار همه محبان همچون زرست امشب غزل شماره ۳۰۸: خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب غزل شماره ۳۰۹: واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب غزل شماره ۳۱۰: بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب غزل شماره ۳۱۱: زشت کسی کو نشد مسخره یار خوب غزل شماره ۳۱۲: به جان تو که مرو از میان کار مخسب غزل شماره ۳۱۳: رباب مشرب عشقست و مونس اصحاب غزل شماره ۳۱۴: تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب غزل شماره ۳۱۵: چشم‌ها وا نمی‌شود از خواب غزل شماره ۳۱۶: چونک درآییم به غوغای شب غزل شماره ۳۱۷: یار آمد به صلح ای اصحاب غزل شماره ۳۱۸: علونا سماء الود من غیر سلم غزل شماره ۳۱۹: امسی و اصبح بالجوی اتعذب غزل شماره ۳۲۰: ابشروا یا قوم هذا فتح باب غزل شماره ۳۲۱: آن خواجه را از نیم شب بیماریی پیدا شده‌ست غزل شماره ۳۲۲: آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت غزل شماره ۳۲۳: آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت غزل شماره ۳۲۴: درآ تا خرقه قالب دراندازم همین ساعت غزل شماره ۳۲۵: که دید ای عاشقان شهری که شهر نیکبختانست غزل شماره ۳۲۶: حالت ده و حیرت ده ای مبدع بی‌حالت غزل شماره ۳۲۷: از دفتر عمر ما یکتا ورقی مانده‌ست غزل شماره ۳۲۸: بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت غزل شماره ۳۲۹: بیایید بیایید که گلزار دمیده‌ست غزل شماره ۳۳۰: بار دگر آن دلبر عیار مرا یافت غزل شماره ۳۳۱: زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست غزل شماره ۳۳۲: این خانه که پیوسته در او بانگ چغانه‌ست غزل شماره ۳۳۳: اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست غزل شماره ۳۳۴: از اول امروز حریفان خرابات غزل شماره ۳۳۵: همه خوف آدمی را از درونست غزل شماره ۳۳۶: بده یک جام ای پیر خرابات غزل شماره ۳۳۷: ببستی چشم یعنی وقت خواب است غزل شماره ۳۳۸: سماع از بهر جان بی‌قرارست غزل شماره ۳۳۹: سماع آرام جان زندگانست غزل شماره ۳۴۰: دگربار این دلم آتش گرفته‌ست غزل شماره ۳۴۱: بیا کامروز ما را روز عیدست غزل شماره ۳۴۲: مرا چون تا قیامت یار اینست غزل شماره ۳۴۳: ز همراهان جدایی مصلحت نیست غزل شماره ۳۴۴: به جان تو که سوگند عظیمست غزل شماره ۳۴۵: بگو ای یار همراز این چه شیوه‌ست غزل شماره ۳۴۶: شنیدم مر مرا لطفت دعا گفت غزل شماره ۳۴۷: قرار زندگانی آن نگارست غزل شماره ۳۴۸: صدایی کز کمان آید نذیریست غزل شماره ۳۴۹: مبر رنج ای برادر خواجه سخت است غزل شماره ۳۵۰: ز بعد وقت نومیدی امیدیست غزل شماره ۳۵۱: طبیب درد بی‌درمان کدامست غزل شماره ۳۵۲: چو با ما یار ما امروز جفتست غزل شماره ۳۵۳: زهی می کاندر آن دستست هیهات غزل شماره ۳۵۴: ز میخانه دگربار این چه بویست غزل شماره ۳۵۵: در این خانه کژی ای دل گهی راست غزل شماره ۳۵۶: تو را در دلبری دستی تمامست غزل شماره ۳۵۷: چو آن کان کرم ما را شکارست غزل شماره ۳۵۸: نگار خوب شکربار چونست غزل شماره ۳۵۹: در این جو دل چو دولاب خرابست غزل شماره ۳۶۰: ایا ساقی توی قاضی حاجات غزل شماره ۳۶۱: اگر حوا بدانستی ز رنگت غزل شماره ۳۶۲: دو چشم آهوانش شیرگیرست غزل شماره ۳۶۳: چنان کاین دل از آن دلدار مستست غزل شماره ۳۶۴: تا نقش خیال دوست با ماست غزل شماره ۳۶۵: می‌دان که زمانه نقش سوداست غزل شماره ۳۶۶: دود دل ما نشان سوداست غزل شماره ۳۶۷: دل آمد و دی به گوش جان گفت غزل شماره ۳۶۸: گویم سخن شکرنباتت غزل شماره ۳۶۹: در شهر شما یکی نگاریست غزل شماره ۳۷۰: آمد رمضان و عید با ماست غزل شماره ۳۷۱: گر جام سپهر، زهر‌پیماست غزل شماره ۳۷۲: من سر نخورم که سر گران‌ست غزل شماره ۳۷۳: گر می‌نکند لبم بیانت غزل شماره ۳۷۴: پرسید کسی که ره کدامست غزل شماره ۳۷۵: مر عاشق را ز ره چه بیمست غزل شماره ۳۷۶: امروز جنون نو رسیده‌ست غزل شماره ۳۷۷: آن را که در آخرش خری هست غزل شماره ۳۷۸: ای گشته ز شاه عشق شهمات غزل شماره ۳۷۹: ای کرده میان سینه غارت غزل شماره ۳۸۰: آن خواجه اگر چه تیزگوش است غزل شماره ۳۸۱: آن ره که بیامدم کدامست غزل شماره ۳۸۲: ای از کرم تو کار ما راست غزل شماره ۳۸۳: هین که گردن سست‌کردی‌، کو کبابت‌؟ کو شرابت‌؟ غزل شماره ۳۸۴: عاشقان را گرچه در باطن جهانی دیگرست غزل شماره ۳۸۵: خلق‌های خوب تو پیشت دود بعد از وفات غزل شماره ۳۸۶: چون نداری تاب دانش چشم بگشا در صفات غزل شماره ۳۸۷: خاک آن کس شو که آب زندگانش روشنست غزل شماره ۳۸۸: خدمت بی‌دوستی را قدر و قیمت هست نیست غزل شماره ۳۸۹: چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست غزل شماره ۳۹۰: ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست غزل شماره ۳۹۱: مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست غزل شماره ۳۹۲: گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست غزل شماره ۳۹۳: جمع باشید ای حریفان زانک وقت خواب نیست غزل شماره ۳۹۴: چشمه‌ای خواهم که از وی جمله را افزایش است غزل شماره ۳۹۵: عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست غزل شماره ۳۹۶: در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست غزل شماره ۳۹۷: آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شده‌ست غزل شماره ۳۹۸: از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست غزل شماره ۳۹۹: آخر ای دلبر نه وقت عشرت انگیزی شدست غزل شماره ۴۰۰: چون نظر کردن همه اوصاف خوب اندر دلست غزل شماره ۴۰۱: اندرآ ای مه که بی‌تو ماه را استاره نیست غزل شماره ۴۰۲: نقش‌بند جان که جان‌ها جانب او مایلست غزل شماره ۴۰۳: گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست غزل شماره ۴۰۴: هله ای آنک بخوردی سحری باده که نوشت غزل شماره ۴۰۵: به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت غزل شماره ۴۰۶: چند گویی که چه چاره‌ست و مرا درمان چیست غزل شماره ۴۰۷: چشم پرنور که مست نظر جانانست غزل شماره ۴۰۸: آن شنیدی که خضر تخته کشتی بشکست غزل شماره ۴۰۹: تا نلغزی که ز خون راه پس و پیش‌ ترست غزل شماره ۴۱۰: دوش آمد بر من آنکه شب افروز منست غزل شماره ۴۱۱: عجب ای ساقی جان مطرب ما را چه شدست غزل شماره ۴۱۲: آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاست غزل شماره ۴۱۳: من نشستم ز طلب وین دل پیچان ننشست غزل شماره ۴۱۴: روز و شب خدمت تو بی‌سر و بی‌پا چه خوشست غزل شماره ۴۱۵: تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست غزل شماره ۴۱۶: مطرب و نوحه گر عاشق و شوریده خوش است غزل شماره ۴۱۷: من پری زاده‌ام و خواب ندانم که کجاست غزل شماره ۴۱۸: سر مپیچان و مجنبان که کنون نوبت توست غزل شماره ۴۱۹: بوسه‌ای داد مرا دلبر عیار و برفت غزل شماره ۴۲۰: ذوق روی ترشش بین که ز صد قند گذشت غزل شماره ۴۲۱: ساقیا این می از انگور کدامین پشته‌ست غزل شماره ۴۲۲: ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست غزل شماره ۴۲۳: مگر این دم سر آن زلف پریشان شده است غزل شماره ۴۲۴: دلبری و بی‌دلی اسرار ماست غزل شماره ۴۲۵: عاشقان را جست و جو از خویش نیست غزل شماره ۴۲۶: غیر عشقت راه بین جستیم نیست غزل شماره ۴۲۷: در دل و جان خانه کردی عاقبت غزل شماره ۴۲۸: این چنین پابند جان میدان کیست غزل شماره ۴۲۹: عاشقی و بی‌وفایی کار ماست غزل شماره ۴۳۰: گم شدن در گم شدن دین منست غزل شماره ۴۳۱: عشوه دشمن بخوردی عاقبت غزل شماره ۴۳۲: این چنین پابند جان میدان کیست غزل شماره ۴۳۳: اندر این جمع شررها ز کجاست غزل شماره ۴۳۴: هم به بر این بت زیبا خوشکست غزل شماره ۴۳۵: هر که بالا‌ست مر او را چه غم است غزل شماره ۴۳۶: گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت غزل شماره ۴۳۷: هر جور که‌ز تو آید بر خود نهم غرامت غزل شماره ۴۳۸: هر دم سلام آرد کاین نامه از فلان‌ست غزل شماره ۴۳۹: بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت غزل شماره ۴۴۰: امروز شهر ما را صد رونق‌ست و جانست غزل شماره ۴۴۱: بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست غزل شماره ۴۴۲: بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست غزل شماره ۴۴۳: از دل به دل برادر گویند روزنیست غزل شماره ۴۴۴: ساقی بیار باده که ایام بس خوشست غزل شماره ۴۴۵: این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست غزل شماره ۴۴۶: گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهده‌ست غزل شماره ۴۴۷: ای گل تو را اگر چه که رخسار نازکست غزل شماره ۴۴۸: امروز روز نوبت دیدار دلبرست غزل شماره ۴۴۹: جانا جمال روح بسی خوب و بافرست غزل شماره ۴۵۰: از بامداد روی تو دیدن حیات ماست غزل شماره ۴۵۱: پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکست غزل شماره ۴۵۲: ساقی و سردهی ز لب یارم آرزوست غزل شماره ۴۵۳: بد دوش بی‌تو تیره شب و روشنی نداشت غزل شماره ۴۵۴: جان سوی جسم آمد و تن سوی جان نرفت غزل شماره ۴۵۵: آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست غزل شماره ۴۵۶: ما را کنار گیر تو را خود کنار نیست غزل شماره ۴۵۷: ای چنگ پرده‌های سپاهانم آرزوست غزل شماره ۴۵۸: امروز چرخ را ز مه ما تحیری‌ست غزل شماره ۴۵۹: ای مرده‌ای که در تو ز جان هیچ بوی نیست غزل شماره ۴۶۰: عاشق آن قند تو جان شکرخای ماست غزل شماره ۴۶۱: شاه گشادست رو، دیده شه بین که راست ؟ غزل شماره ۴۶۲: یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست غزل شماره ۴۶۳: هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست غزل شماره ۴۶۴: نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست غزل شماره ۴۶۵: کار ندارم جز این کارگه و کارم اوست غزل شماره ۴۶۶: باز درآمد به بزم مجلسیان دوست دوست غزل شماره ۴۶۷: آنک چنان می‌رود ای عجب او جان کیست غزل شماره ۴۶۸: با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست غزل شماره ۴۶۹: ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست غزل شماره ۴۷۰: ای غم! اگر مو شوی پیش منت بار نیست غزل شماره ۴۷۱: پیش چنین ماه‌رو گیج شدن واجبست غزل شماره ۴۷۲: کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست غزل شماره ۴۷۳: هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست غزل شماره ۴۷۴: ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات غزل شماره ۴۷۵: بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست غزل شماره ۴۷۶: بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست غزل شماره ۴۷۷: ز آفتاب سعادت مرا شراباتست غزل شماره ۴۷۸: وجود من به کف یار جز که ساغر نیست غزل شماره ۴۷۹: ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست غزل شماره ۴۸۰: به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست غزل شماره ۴۸۱: چه گوهری تو که کس را به کف بهای تو نیست غزل شماره ۴۸۲: برات عاشق نو کن رسید روز برات غزل شماره ۴۸۳: هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست غزل شماره ۴۸۴: هر آنچ دور کند مر تو را ز دوست بدست غزل شماره ۴۸۵: سه روز شد که نگارین من دگرگون‌ست غزل شماره ۴۸۶: به حق چشم خمار لطیف تابانت غزل شماره ۴۸۷: چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات غزل شماره ۴۸۸: در این سلام مرا با تو دار و گیر جداست غزل شماره ۴۸۹: اگر تو مست وصالی‌، رخ تو ترش چراست‌؟ غزل شماره ۴۹۰: مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست غزل شماره ۴۹۱: جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست غزل شماره ۴۹۲: ز دام چند بپرسی و دانه را چه شدست غزل شماره ۴۹۳: تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست غزل شماره ۴۹۴: به شاه نهانی رسیدی که نوشت غزل شماره ۴۹۵: اگر مر تو را صلح آهنگ نیست غزل شماره ۴۹۶: طرب ای بحر اصل آب حیات غزل شماره ۴۹۷: صوفیان آمدند از چپ و راست غزل شماره ۴۹۸: فعل نیکان محرض نیکیست غزل شماره ۴۹۹: عشق جز دولت و عنایت نیست غزل شماره ۵۰۰: قبله امروز جز شهنشه نیست غزل شماره ۵۰۱: امشب از چشم و مغز خواب گریخت غزل شماره ۵۰۲: اندرآ عیش بی‌تو شادان نیست غزل شماره ۵۰۳: بر شکرت جمع مگس‌ها چراست غزل شماره ۵۰۴: خیز که امروز جهان آن ماست غزل شماره ۵۰۵: پیشتر آ روی تو جز نور نیست غزل شماره ۵۰۶: کار من اینست که کاریم نیست غزل شماره ۵۰۷: کیست که او بنده رای تو نیست غزل شماره ۵۰۸: شیر خدا بند گسستن گرفت غزل شماره ۵۰۹: مرغ دلم باز پریدن گرفت غزل شماره ۵۱۰: باز به بط گفت که «صحرا خوشست» غزل شماره ۵۱۱: همچو گل سرخ برو دست دست غزل شماره ۵۱۲: صبر مرا آینه بیماریست غزل شماره ۵۱۳: کیست در این شهر که او مست نیست غزل شماره ۵۱۴: قصد سرم داری خنجر به مشت غزل شماره ۵۱۵: خانه دل باز کبوتر گرفت غزل شماره ۵۱۶: بازرسیدیم ز میخانه مست غزل شماره ۵۱۷: ای ز بگه خاسته سر مست مست غزل شماره ۵۱۸: نفسی بهوی الحبیب فارت غزل شماره ۵۱۹: ای دل فرو رو در غمش کالصبر مفتاح الفرج غزل شماره ۵۲۰: ای مبارک ز تو صبوح و صباح غزل شماره ۵۲۱: یا راهبا انظر الی مصباح غزل شماره ۵۲۲: ماه دیدم شد مرا سودای چرخ غزل شماره ۵۲۳: ای بی‌وفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد غزل شماره ۵۲۴: بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد غزل شماره ۵۲۵: بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد غزل شماره ۵۲۶: ای لولیان ای لولیان یک لولی‌یی دیوانه شد غزل شماره ۵۲۷: گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند غزل شماره ۵۲۸: آن کیست آن آن کیست آن کاو سینه را غمگین کند غزل شماره ۵۲۹: خامی سوی پالیز جان آمد که تا خربز خورد غزل شماره ۵۳۰: امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان می‌رسد غزل شماره ۵۳۱: صوفی چرا هشیار شد؟ ساقی چرا بیکار شد؟ غزل شماره ۵۳۲: مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند غزل شماره ۵۳۳: رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند غزل شماره ۵۳۴: رو آن ربابی را بگو مستان سلامت می‌کنند غزل شماره ۵۳۵: سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود غزل شماره ۵۳۶: آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود غزل شماره ۵۳۷: کاری نداریم ای پدر جز خدمت ساقی خود غزل شماره ۵۳۸: گر آتش دل برزند بر مؤمن و کافر زند غزل شماره ۵۳۹: مستی سلامت می‌کند، پنهان پیامت می‌کند غزل شماره ۵۴۰: مستی سلامت می‌کند پنهان پیامت می‌کند غزل شماره ۵۴۱: صرفه مکن صرفه مکن صرفه گدارویی بود غزل شماره ۵۴۲: بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد غزل شماره ۵۴۳: یار مرا می‌نهلد تا که بخارم سر خود غزل شماره ۵۴۴: ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود غزل شماره ۵۴۵: بی تو به سر می نشود با دگری می‌نشود غزل شماره ۵۴۶: هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود غزل شماره ۵۴۷: سجده کنم پیشکش آن قد و بالا چه شود غزل شماره ۵۴۸: چشم تو ناز می‌کند ناز جهان تو را رسد غزل شماره ۵۴۹: آب زنید راه را، هین که نگار می‌رسد غزل شماره ۵۵۰: پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات می‌رسد غزل شماره ۵۵۱: جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود غزل شماره ۵۵۲: چیست صلای چاشتگه خواجه به گور می‌رود غزل شماره ۵۵۳: بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود غزل شماره ۵۵۴: این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه می‌شود غزل شماره ۵۵۵: چونک جمال حسن تو اسب شکار زین کند غزل شماره ۵۵۶: جور و جفا و دوریی کان کنکار می‌کند غزل شماره ۵۵۷: دل چو بدید روی تو چون نظرش به جان بود غزل شماره ۵۵۸: یار مرا چو اشتران باز مهار می‌کشد غزل شماره ۵۵۹: زهره عشق هر سحر بر در ما چه می‌کند غزل شماره ۵۶۰: عاشق دلبر مرا شرم و حیا چرا بود غزل شماره ۵۶۱: طوطی جان مست من از شکری چه می‌شود غزل شماره ۵۶۲: خیال ترک من هر شب صفات ذات من گردد غزل شماره ۵۶۳: دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد غزل شماره ۵۶۴: همی‌بینیم ساقی را که گرد جام می‌گردد غزل شماره ۵۶۵: اگر صد همچو من گردد هلاک او را چه غم دارد غزل شماره ۵۶۶: بتی کو زهره و مه را همه شب شیوه آموزد غزل شماره ۵۶۷: نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد غزل شماره ۵۶۸: چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد غزل شماره ۵۶۹: بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد غزل شماره ۵۷۰: بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد غزل شماره ۵۷۱: بیا کامشب به جان بخشی به زلف یار می‌ماند غزل شماره ۵۷۲: ورای پرده جانت دلا خلقان پنهانند غزل شماره ۵۷۳: برآمد بر شجر طوطی که تا خطبه‌ی شکر گوید غزل شماره ۵۷۴: مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد غزل شماره ۵۷۵: ایا سر کرده از جانم! تو را خانه کجا باشد؟ غزل شماره ۵۷۶: دل من چون صدف باشد‌، خیال دوست در باشد غزل شماره ۵۷۷: چو برقی می‌جهد چیزی عجب آن دلستان باشد غزل شماره ۵۷۸: مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد غزل شماره ۵۷۹: دگرباره سر مستان ز مستی در سجود آمد غزل شماره ۵۸۰: صلا یا ایها العشاق کان مه رو نگار آمد غزل شماره ۵۸۱: مه دی رفت و بهمن هم بیا که نوبهار آمد غزل شماره ۵۸۲: اگر خواب آیدم امشب سزای ریش خود بیند غزل شماره ۵۸۳: رسیدم در بیابانی که عشق از وی پدید آید غزل شماره ۵۸۴: یکی گولی همی‌خواهم که در دلبر نظر دارد غزل شماره ۵۸۵: مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد غزل شماره ۵۸۶: سعادت‌جو دگر باشد و عاشق خود دگر باشد غزل شماره ۵۸۷: صلا جان‌های مشتاقان که نک دلدار خوب آمد غزل شماره ۵۸۸: صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد غزل شماره ۵۸۹: شکایت‌ها همی‌کردی که بهمن برگ ریز آمد غزل شماره ۵۹۰: سر از بهر هوس باید چو خالی گشت سر چه بود غزل شماره ۵۹۱: چه بویست این چه بویست این مگر آن یار می‌آید غزل شماره ۵۹۲: اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند غزل شماره ۵۹۳: برون شو ای غم از سینه، که لطف یار می‌آید غزل شماره ۵۹۴: امروز جمال تو سیمای دگر دارد غزل شماره ۵۹۵: آن را که درون دل عشق و طلبی باشد غزل شماره ۵۹۶: آن مه که ز پیدایی در چشم نمی‌آید غزل شماره ۵۹۷: امروز جمال تو بر دیده مبارک باد غزل شماره ۵۹۸: یاران سحر خیزان تا صبح که دریابد؟ غزل شماره ۵۹۹: امشب عجبست ای جان گر خواب رهی یابد غزل شماره ۶۰۰: جامم بشکست ای جان پهلوش خلل دارد غزل شماره ۶۰۱: آن عشق که از پاکی از روح حشم دارد غزل شماره ۶۰۲: آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد غزل شماره ۶۰۳: گویند به بلاساغون، ترکی دو کمان دارد غزل شماره ۶۰۴: هرک آتش من دارد او خرقه ز من دارد غزل شماره ۶۰۵: ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد غزل شماره ۶۰۶: با تلخی معزولی میری بنمی ارزد غزل شماره ۶۰۷: ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد غزل شماره ۶۰۸: ایمان بر کفر تو ای شاه چه کس باشد غزل شماره ۶۰۹: در خانه غم بودن، از همت دون باشد غزل شماره ۶۱۰: نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد غزل شماره ۶۱۱: ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد غزل شماره ۶۱۲: بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد غزل شماره ۶۱۳: ای خواجه بازرگان از مصر شکر آمد غزل شماره ۶۱۴: آن بنده آواره بازآمد و بازآمد غزل شماره ۶۱۵: خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند غزل شماره ۶۱۶: چونی و چه باشد چون تا قدر تو را داند غزل شماره ۶۱۷: چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند غزل شماره ۶۱۸: چون جغد بود اصلش، کی صورت باز آید؟ غزل شماره ۶۱۹: آن صبح سعادت‌ها چون نورفشان آید غزل شماره ۶۲۰: از سرو مرا بوی بالای تو می‌آید غزل شماره ۶۲۱: در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید غزل شماره ۶۲۲: جان پیش تو هر ساعت می‌ریزد و می‌روید غزل شماره ۶۲۳: عاشق شده‌ای ای دل سودات مبارک باد غزل شماره ۶۲۴: هر ذره که بر بالا می‌ نوشد و پا کوبد غزل شماره ۶۲۵: گر ماه شب افروزان روپوش روا دارد غزل شماره ۶۲۶: هر کآتش من دارد او خرقه ز من دارد غزل شماره ۶۲۷: عاشق به سوی عاشق زنجیر همی‌درد غزل شماره ۶۲۸: ای دوست‌! شکر بهتر یا آنک شکر سازد‌؟ غزل شماره ۶۲۹: عاشق چو منی باید می‌سوزد و می‌سازد غزل شماره ۶۳۰: گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد غزل شماره ۶۳۱: نومید مشو جانا کاومید پدید آمد غزل شماره ۶۳۲: عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد غزل شماره ۶۳۳: شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد غزل شماره ۶۳۴: نک ماه رجب آمد تا ماه عجب بیند غزل شماره ۶۳۵: مستان می ما را هم ساقی ما باید غزل شماره ۶۳۶: بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید غزل شماره ۶۳۷: برانید برانید که تا بازنمانید غزل شماره ۶۳۸: ملولان همه رفتند در خانه ببندید غزل شماره ۶۳۹: آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد غزل شماره ۶۴۰: تا باد سعادت ز محمد خبر افکند غزل شماره ۶۴۱: در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد غزل شماره ۶۴۲: در خانه نشسته بت عیار که دارد غزل شماره ۶۴۳: در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد غزل شماره ۶۴۴: تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد غزل شماره ۶۴۵: بار دگر آن آب به دولاب درآمد غزل شماره ۶۴۶: بار دگر آن مست به بازار درآمد غزل شماره ۶۴۷: تدبیر کند بنده و تقدیر نداند غزل شماره ۶۴۸: ای قوم به حج رفته کجایید کجایید غزل شماره ۶۴۹: بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد غزل شماره ۶۵۰: آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد غزل شماره ۶۵۱: مهتاب برآمد کلک از گور برآمد غزل شماره ۶۵۲: تدبیر کند بنده و تقدیر نداند غزل شماره ۶۵۳: چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید غزل شماره ۶۵۴: هر نکته که از زهر اجل تلختر آید غزل شماره ۶۵۵: از بهر خدا عشق دگر یار مدارید غزل شماره ۶۵۶: مرغان که کنون از قفس خویش جدایید غزل شماره ۶۵۷: گر یک سر موی از رخ تو روی نماید غزل شماره ۶۵۸: بگو دل را که گرد غم نگردد غزل شماره ۶۵۹: دلم امروز خوی یار دارد غزل شماره ۶۶۰: نثرنا فی ربیع الوصل بالورد غزل شماره ۶۶۱: بیا ای زیرک و بر گول می‌خند غزل شماره ۶۶۲: اگر عالم همه پرخار باشد غزل شماره ۶۶۳: توی نقشی که جان‌ها برنتابد غزل شماره ۶۶۴: دلی دارم که گرد غم نگردد غزل شماره ۶۶۵: خنک جانی که او یاری پسندد غزل شماره ۶۶۶: چمن جز عشق تو کاری ندارد غزل شماره ۶۶۷: سماع صوفیان می درنگیرد غزل شماره ۶۶۸: رجب بیرون شد و شعبان درآمد غزل شماره ۶۶۹: چو شب شد جملگان در خواب رفتند غزل شماره ۶۷۰: پریر آن چهره یارم چه خوش بود غزل شماره ۶۷۱: دلم را ناله سرنای باید غزل شماره ۶۷۲: بگویم خفیه تا خواجه نرنجد غزل شماره ۶۷۳: کسی کز غمزه‌ای صد عقل بندد غزل شماره ۶۷۴: چنان کز غم دل دانا گریزد غزل شماره ۶۷۵: هر آن دل‌ها که بی‌تو شاد باشد غزل شماره ۶۷۶: سگ ار چه بی‌فغان و شر نباشد غزل شماره ۶۷۷: عجب آن دلبر زیبا کجا شد غزل شماره ۶۷۸: به صورت یار من چون خشمگین شد غزل شماره ۶۷۹: چو دیوم عاشق آن یک پری شد غزل شماره ۶۸۰: نگارا مردگان از جان چه دانند غزل شماره ۶۸۱: کسی که غیر این سوداش نبود غزل شماره ۶۸۲: یکی لحظه از او دوری نباید غزل شماره ۶۸۳: ز خاک من اگر گندم برآید غزل شماره ۶۸۴: ز رویت دسته گل می‌توان کرد غزل شماره ۶۸۵: دل با دل دوست در حنین باشد غزل شماره ۶۸۶: ای مطرب جان چو دف به دست آمد غزل شماره ۶۸۷: کی باشد کاین قفس چمن گردد غزل شماره ۶۸۸: روی تو به رنگریز کان ماند غزل شماره ۶۸۹: دوش از بت من جهان چه می‌شد غزل شماره ۶۹۰: ای عشق که جمله از تو شادند غزل شماره ۶۹۱: هر چند که بلبلان گزینند غزل شماره ۶۹۲: رفتیم بقیه را بقا باد غزل شماره ۶۹۳: جانی که ز نور مصطفی زاد غزل شماره ۶۹۴: آن کز دهن تو رنگ دارد غزل شماره ۶۹۵: این قافله بار ما ندارد غزل شماره ۶۹۶: بیچاره کسی که زر ندارد غزل شماره ۶۹۷: دل بی‌لطف تو جان ندارد غزل شماره ۶۹۸: آن کس که ز تو نشان ندارد غزل شماره ۶۹۹: بیچاره کسی که می ندارد غزل شماره ۷۰۰: آن خواجه خوش لقا چه دارد غزل شماره ۷۰۱: آن خواجه خوش لقا چه دارد غزل شماره ۷۰۲: پرکندگی از نفاق خیزد غزل شماره ۷۰۳: آن کس که ز جان خود نترسد غزل شماره ۷۰۴: آن جا که چو تو نگار باشد غزل شماره ۷۰۵: ای کز تو همه جفا وفا شد غزل شماره ۷۰۶: روزم به عیادت شب آمد غزل شماره ۷۰۷: آن یوسف خوش عذار آمد غزل شماره ۷۰۸: برخیز که ساقی اندرآمد غزل شماره ۷۰۹: جان از سفر دراز آمد غزل شماره ۷۱۰: آن شعله نور می‌خرامد غزل شماره ۷۱۱: امروز نگار ما نیامد غزل شماره ۷۱۲: خوش باش که هر که راز داند غزل شماره ۷۱۳: ساقی زان می که می‌چریدند غزل شماره ۷۱۴: اول نظر ار چه سرسری بود غزل شماره ۷۱۵: اول نظر ار چه سرسری بود غزل شماره ۷۱۶: دیر آمده‌ای سفر مکن زود غزل شماره ۷۱۷: آن کس که به بندگیت آید غزل شماره ۷۱۸: آخر گهر وفا ببارید غزل شماره ۷۱۹: ای اهل صبوح در چه کارید غزل شماره ۷۲۰: از بهر چه در غم و زحیرید غزل شماره ۷۲۱: هر سینه که سیمبر ندارد غزل شماره ۷۲۲: ما مست شدیم و دل جدا شد غزل شماره ۷۲۳: ساقی برخیز کان مه آمد غزل شماره ۷۲۴: گر مایه دهر جان فزا بود غزل شماره ۷۲۵: کس با چو تو یار راز گوید غزل شماره ۷۲۶: شب رفت حریفکان کجایید غزل شماره ۷۲۷: از دلبر ما نشان کی دارد غزل شماره ۷۲۸: دشمن خویشیم و یار آنک ما را می‌کشد غزل شماره ۷۲۹: اینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند غزل شماره ۷۳۰: اینک آن مرغان که ایشان بیضه‌ها زرین کنند غزل شماره ۷۳۱: پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود غزل شماره ۷۳۲: دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود غزل شماره ۷۳۳: ذره ذره آفتاب عشق دردی خوار باد غزل شماره ۷۳۴: مطربا این پرده زن کز رهزنان فریاد و داد غزل شماره ۷۳۵: دوش آمد پیل ما را باز هندستان به یاد غزل شماره ۷۳۶: گر یکی شاخی شکستم من ز گلزاری چه شد غزل شماره ۷۳۷: نام آن کس بر که مرده از جمالش زنده شد غزل شماره ۷۳۸: مطربم سرمست شد انگشت بر رق می‌زند غزل شماره ۷۳۹: قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند غزل شماره ۷۴۰: مشک و عنبر گر ز مشک زلف یارم بو کند غزل شماره ۷۴۱: پنج در چه فایده چون هجر را شش تو کند غزل شماره ۷۴۲: عشق عاشق را ز غیرت نیک دشمن رو کند غزل شماره ۷۴۳: آن زمانی را که چشم از چشم او مخمور بود غزل شماره ۷۴۴: رو ترش کردی مگر دی باده‌ات گیرا نبود غزل شماره ۷۴۵: آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود غزل شماره ۷۴۶: برنشست آن شاه عشق و دام ظلمت بردرید غزل شماره ۷۴۷: ای طربناکان ز مطرب التماس می‌کنید غزل شماره ۷۴۸: فخر جمله ساقیانی ساغرت در کار باد غزل شماره ۷۴۹: مست آمد دلبرم تا دل برد از بامداد غزل شماره ۷۵۰: شاد شد جانم که چشمت وعده احسان نهاد غزل شماره ۷۵۱: هر زمان کز غیب عشق یار ما خنجر کشد غزل شماره ۷۵۲: هم دلم ره می‌نماید هم دلم ره می‌زند غزل شماره ۷۵۳: هم لبان می‌فروشت باده را ارزان کند غزل شماره ۷۵۴: می‌خرامد آفتاب خوبرویان ره کنید غزل شماره ۷۵۵: شاه ما از جمله شاهان پیش بود و بیش بود غزل شماره ۷۵۶: علتی باشد که آن اندر بهاران بد شود غزل شماره ۷۵۷: وصف آن مخدوم می‌کن گرچه می‌رنجد حسود غزل شماره ۷۵۸: دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد غزل شماره ۷۵۹: دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد غزل شماره ۷۶۰: خنک آن کس که چو ما شد‌، همه تسلیم و رضا شد غزل شماره ۷۶۱: چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآمد غزل شماره ۷۶۲: بدرد مرده کفن را به سر گور برآید غزل شماره ۷۶۳: خنک آن کس که چو ما شد همگی لطف و رضا شد غزل شماره ۷۶۴: مشو ای دل تو دگرگون که دل یار بداند غزل شماره ۷۶۵: هله نومید نباشی که تو را یار براند غزل شماره ۷۶۶: خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد غزل شماره ۷۶۷: صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد غزل شماره ۷۶۸: چمنی که جمله گل‌ها به پناه او گریزد غزل شماره ۷۶۹: چه توقفست زین پس همه کاروان روان شد غزل شماره ۷۷۰: همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد غزل شماره ۷۷۱: هله عاشقان بکوشید، که چو جسم و جان نماند غزل شماره ۷۷۲: صنما سپاه عشقت به حصار دل درآمد غزل شماره ۷۷۳: سحری چو شاه خوبان به وثاق ما درآمد غزل شماره ۷۷۴: به میان دل خیال مه دلگشا درآمد غزل شماره ۷۷۵: هله هش دار که در شهر دو سه طرارند غزل شماره ۷۷۶: عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند غزل شماره ۷۷۷: ای خدایی که چو حاجات به تو برگیرند غزل شماره ۷۷۸: از دلم صورت آن خوب ختن می‌نرود غزل شماره ۷۷۹: همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد غزل شماره ۷۸۰: بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد غزل شماره ۷۸۱: در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد غزل شماره ۷۸۲: خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد غزل شماره ۷۸۳: ای دریغا که حریفان همه سر بنهادند غزل شماره ۷۸۴: عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند غزل شماره ۷۸۵: ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند غزل شماره ۷۸۶: آنک عکس رخ او راه ثریا بزند غزل شماره ۷۸۷: آنچ روی تو کند نور رخ خور نکند غزل شماره ۷۸۸: آه کان طوطی دل بی‌شکرستان چه کند غزل شماره ۷۸۹: از دلم صورت آن خوب ختن می‌نرود غزل شماره ۷۹۰: واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود غزل شماره ۷۹۱: این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید غزل شماره ۷۹۲: هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد غزل شماره ۷۹۳: هست مستی که مرا جانب میخانه برد غزل شماره ۷۹۴: هر کی از حلقه ما جای دگر بگریزد غزل شماره ۷۹۵: وقت آن شد که ز خورشید ضیایی برسد غزل شماره ۷۹۶: وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد غزل شماره ۷۹۷: ز اول روز که مخموری مستان باشد غزل شماره ۷۹۸: ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود غزل شماره ۷۹۹: سفره کهنه کجا درخور نان تو بود غزل شماره ۸۰۰: گر نخسبی ز تواضع شبکی جان چه شود غزل شماره ۸۰۱: عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید غزل شماره ۸۰۲: می‌رسد یوسف مصری همه اقرار دهید غزل شماره ۸۰۳: بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد غزل شماره ۸۰۴: صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند غزل شماره ۸۰۵: یا رب این بوی که امروز به ما می‌آید غزل شماره ۸۰۶: یا رب این بوی خوش از روضه جان می‌آید غزل شماره ۸۰۷: لحظه‌ای قصه کنان قصه تبریز کنید غزل شماره ۸۰۸: عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند غزل شماره ۸۰۹: طرفه گرمابه بانی کو ز خلوت برآید غزل شماره ۸۱۰: باز شیری با شکر آمیختند غزل شماره ۸۱۱: آن شکرپاسخ نباتم می‌دهد غزل شماره ۸۱۲: خنب‌های لایزالی جوش باد غزل شماره ۸۱۳: موشکی صندوق را سوراخ کرد غزل شماره ۸۱۴: بار دیگر یار ما هنباز کرد غزل شماره ۸۱۵: شهر پر شد لولیان عقل دزد غزل شماره ۸۱۶: خلق می‌جنبند مانا روز شد غزل شماره ۸۱۷: چون مرا جمعی خریدار آمدند غزل شماره ۸۱۸: ساقیان سرمست در کار آمدند غزل شماره ۸۱۹: اندک اندک جمع مستان می‌رسند غزل شماره ۸۲۰: هر چه آن خسرو کند شیرین کند غزل شماره ۸۲۱: خنده از لطفت حکایت می‌کند غزل شماره ۸۲۲: عشق اکنون مهربانی می‌کند غزل شماره ۸۲۳: عمر بر اومید فردا می‌رود غزل شماره ۸۲۴: عاشقان پیدا و دلبر ناپدید غزل شماره ۸۲۵: برنشین ای عزم و منشین ای امید غزل شماره ۸۲۶: ای خدا از عاشقان خشنود باد غزل شماره ۸۲۷: نه فلک مر عاشقان را بنده باد غزل شماره ۸۲۸: هر که را اسرار عشق اظهار شد غزل شماره ۸۲۹: هر چه دلبر کرد ناخوش چون بود غزل شماره ۸۳۰: صاف جان‌ها سوی گردون می‌رود غزل شماره ۸۳۱: هر زمان لطفت همی در پی رسد غزل شماره ۸۳۲: شب شد و هنگام خلوتگاه شد غزل شماره ۸۳۳: مرگ ما هست عروسی ابد غزل شماره ۸۳۴: از دل رفته نشان می‌آید غزل شماره ۸۳۵: گل خندان که نخندد چه کند غزل شماره ۸۳۶: گر نخسپی شبکی جان چه شود غزل شماره ۸۳۷: هر کجا بوی خدا می‌آید غزل شماره ۸۳۸: گر نخسپی شبکی جان چه شود غزل شماره ۸۳۹: خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر باشد غزل شماره ۸۴۰: بعد از سماع گویی کان شورها کجا شد غزل شماره ۸۴۱: باز آفتاب دولت بر آسمان برآمد غزل شماره ۸۴۲: آن ماه کو ز خوبی بر جمله می‌دواند غزل شماره ۸۴۳: در عشق زنده باید، کز مرده هیچ ناید غزل شماره ۸۴۴: گر ساعتی ببری ز اندیشه‌ها چه باشد غزل شماره ۸۴۵: مرغی که ناگهانی در دام ما درآمد غزل شماره ۸۴۶: بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند غزل شماره ۸۴۷: پیمانه ایست این جان پیمانه این چه داند غزل شماره ۸۴۸: از چشم پرخمارت دل را قرار ماند غزل شماره ۸۴۹: ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند غزل شماره ۸۵۰: یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند غزل شماره ۸۵۱: ای آنک پیش حسنت حوری قدم دو آید غزل شماره ۸۵۲: جز لطف و جز حلاوت خود از شکر چه آید غزل شماره ۸۵۳: مر بحر را ز ماهی دایم گزیر باشد غزل شماره ۸۵۴: گفتم مکن چنین‌ها ای جان چنین نباشد غزل شماره ۸۵۵: عید آمد و خوش آمد دلدار دلکش آمد غزل شماره ۸۵۶: برجه ز خواب و بنگر نک روز روشن آمد غزل شماره ۸۵۷: گفتی که در چه کاری با تو چه کار ماند غزل شماره ۸۵۸: وقتی خوش است ما را‌، لابد نبید باید غزل شماره ۸۵۹: نی دیده هر دلی را دیدار می‌نماید غزل شماره ۸۶۰: ای دل اگر کم آیی کارت کمال گیرد غزل شماره ۸۶۱: لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد غزل شماره ۸۶۲: قومی که بر براق بصیرت سفر کنند غزل شماره ۸۶۳: آتش پریر گفت نهانی به گوش دود غزل شماره ۸۶۴: بلبل نگر که جانب گلزار می‌رود غزل شماره ۸۶۵: جانا بیار باده که ایام می‌رود غزل شماره ۸۶۶: چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد غزل شماره ۸۶۷: چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد غزل شماره ۸۶۸: به حرم به خود کشید و مرا آشنا ببرد غزل شماره ۸۶۹: خیاط روزگار به بالای هیچ مرد غزل شماره ۸۷۰: چشمم همی‌پرد مگر آن یار می‌رسد غزل شماره ۸۷۱: آمد بهار خرم و رحمت نثار شد غزل شماره ۸۷۲: این عشق جمله عاقل و بیدار می‌کشد غزل شماره ۸۷۳: خفته نمود دلبر گفتم ز باغ زود غزل شماره ۸۷۴: امروز مرده بین که چه سان زنده می‌شود غزل شماره ۸۷۵: گر عید وصل تست منم خود غلام عید غزل شماره ۸۷۶: تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید غزل شماره ۸۷۷: امسال بلبلان چه خبرها همی‌دهند غزل شماره ۸۷۸: صحرا خوشست لیک چو خورشید فر دهد غزل شماره ۸۷۹: صبح آمد و صحیفه مصقول برکشید غزل شماره ۸۸۰: صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد غزل شماره ۸۸۱: آه که بار دگر آتش در من فتاد غزل شماره ۸۸۲: جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید غزل شماره ۸۸۳: جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد غزل شماره ۸۸۴: پرده دل می‌زند زهره هم از بامداد غزل شماره ۸۸۵: بار دگر آمدیم تا شود اقبال شاد غزل شماره ۸۸۶: از رسن زلف تو خلق به جان آمدند غزل شماره ۸۸۷: روبهکی دنبه برد شیر مگر خفته بود غزل شماره ۸۸۸: زهره من بر فلک شکل دگر می‌رود غزل شماره ۸۸۹: روی تو چون روی مار خوی تو زهر قدید غزل شماره ۸۹۰: صبحدمی همچو صبح پرده ظلمت درید غزل شماره ۸۹۱: دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید غزل شماره ۸۹۲: آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید غزل شماره ۸۹۳: نیک بدست آنک او شد تلف نیک و بد غزل شماره ۸۹۴: نعره آن بلبلان از سوی بستان رسید غزل شماره ۸۹۵: وسوسه تن گذشت غلغله جان رسید غزل شماره ۸۹۶: غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند غزل شماره ۸۹۷: شرح دهم من که شب از چه سیه‌دل بود غزل شماره ۸۹۸: بانگ زدم من که «دل مست کجا می‌رود؟» غزل شماره ۸۹۹: یار مرا عارض و عذار نه این بود غزل شماره ۹۰۰: بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد غزل شماره ۹۰۱: اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد غزل شماره ۹۰۲: ز سر بگیرم عیشی چو پا به گنج فروشد غزل شماره ۹۰۳: اگر مرا تو نخواهی دلم تو را نگذارد غزل شماره ۹۰۴: ز باد حضرت قدسی بنفشه زار چه می‌شد غزل شماره ۹۰۵: شدم ز عشق به جایی که عشق نیز نداند غزل شماره ۹۰۶: گرفت خشم ز بستان سرخری و برون شد غزل شماره ۹۰۷: مده به دست فراقت دل مرا که نشاید غزل شماره ۹۰۸: چو درد گیرد دندان تو عدو گردد غزل شماره ۹۰۹: چه پادشاست که از خاک پادشا سازد غزل شماره ۹۱۰: بر آستانه اسرار آسمان نرسد غزل شماره ۹۱۱: به روز مرگ چو تابوت من روان باشد غزل شماره ۹۱۲: نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کنند غزل شماره ۹۱۳: بگو به گوش کسانی که نور چشم منند غزل شماره ۹۱۴: ز بانگ پست تو ای دل بلند گشت وجود غزل شماره ۹۱۵: بیا که ساقی عشق شراب‌باره رسید غزل شماره ۹۱۶: درخت و برگ برآید ز خاک این گوید غزل شماره ۹۱۷: به یارکان صفا جز می صفا مدهید غزل شماره ۹۱۸: چو کارزار کند شاه روم با شمشاد غزل شماره ۹۱۹: ببرد خواب مرا عشق و عشق خواب برد غزل شماره ۹۲۰: کسی که عاشق آن رونق چمن باشد غزل شماره ۹۲۱: سخن که خیزد از جان ز جان حجاب کند غزل شماره ۹۲۲: چو عشق را هوس بوسه و کنار بود غزل شماره ۹۲۳: رسید ساقی جان ما خمار خواب‌آلود غزل شماره ۹۲۴: به روح‌های مقدس ز من سلام برید غزل شماره ۹۲۵: دو ماه پهلوی همدیگرند بر در عید غزل شماره ۹۲۶: حبیب کعبه جانست اگر نمی‌دانید غزل شماره ۹۲۷: به باغ بلبل از این پس حدیث ما گوید غزل شماره ۹۲۸: هزار جان مقدس فدای روی تو باد غزل شماره ۹۲۹: ز عشق آن رخ خوب تو ای اصول مراد غزل شماره ۹۳۰: سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد غزل شماره ۹۳۱: مها به دل نظری کن که دل تو را دارد غزل شماره ۹۳۲: مها به دل نظری کن که دل تو را دارد غزل شماره ۹۳۳: میان باغ گل سرخ‌های و هو دارد غزل شماره ۹۳۴: میان باغ، گل سرخ‌، های و هو دارد غزل شماره ۹۳۵: مکن مکن که پشیمان شوی و بد باشد غزل شماره ۹۳۶: مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند غزل شماره ۹۳۷: فراغتی دهدم عشق تو ز خویشاوند غزل شماره ۹۳۸: سخن به نزد سخندان بزرگوار بود غزل شماره ۹۳۹: به پیش تو چه زند جان و جان کدام بود غزل شماره ۹۴۰: ربود عشق تو تسبیح و داد بیت و سرود غزل شماره ۹۴۱: ز بعد خاک شدن یا زیان بود یا سود غزل شماره ۹۴۲: اگر مرا تو نخواهی دلم تو را خواهد غزل شماره ۹۴۳: نماز شام چو خورشید در غروب آید غزل شماره ۹۴۴: به باغ بلبل از این پس نوای ما گوید غزل شماره ۹۴۵: ندا رسید به جان‌ها که چند می‌پایید غزل شماره ۹۴۶: میان باغ گل سرخ‌های و هو دارد غزل شماره ۹۴۷: مخسب شب که شبی صد هزار جان ارزد غزل شماره ۹۴۸: کسی خراب خرابات و مست می‌باشد غزل شماره ۹۴۹: مرا وصال تو باید صبا چه سود کند غزل شماره ۹۵۰: سپاس آن عدمی را که هست ما بربود غزل شماره ۹۵۱: هر آن نوی که رسد سوی تو قدید شود غزل شماره ۹۵۲: ز شمس دین طرب نوبهار بازآید غزل شماره ۹۵۳: سپیده دم بدمید و سپیده می‌ساید غزل شماره ۹۵۴: فزود آتش من آب را خبر ببرید غزل شماره ۹۵۵: سلام بر تو که سین سلام بر تو رسید غزل شماره ۹۵۶: ز جان سوخته‌ام خلق را حذار کنید غزل شماره ۹۵۷: هزار جان مقدس فدای روی تو باد غزل شماره ۹۵۸: کدام لب که از او بوی جان نمی‌آید غزل شماره ۹۵۹: اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد غزل شماره ۹۶۰: به حارسان نکوروی من خطاب کنید غزل شماره ۹۶۱: جهان را بدیدم وفایی ندارد غزل شماره ۹۶۲: سحر این دل من ز سودا چه می‌شد غزل شماره ۹۶۳: دل من که باشد که تو را نباشد غزل شماره ۹۶۴: گفتم که ای جان خود جان چه باشد غزل شماره ۹۶۵: دل گردون خلل کند چو مه تو نهان شود غزل شماره ۹۶۶: دیده خون گشت و خون نمی‌خسبد غزل شماره ۹۶۷: رسم نو بین که شهریار نهاد غزل شماره ۹۶۸: سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد غزل شماره ۹۶۹: سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد غزل شماره ۹۷۰: دیده‌ها شب فراز باید کرد غزل شماره ۹۷۱: عشق تو مست و کف زنانم کرد غزل شماره ۹۷۲: عاشقانی که باخبر میرند غزل شماره ۹۷۳: صوفیان در دمی دو عید کنند غزل شماره ۹۷۴: گر تو را بخت یار خواهد بود غزل شماره ۹۷۵: آتش افکند در جهان جمشید غزل شماره ۹۷۶: خسروانی که فتنه‌ای چینید غزل شماره ۹۷۷: عید بر عاشقان مبارک باد غزل شماره ۹۷۸: زندگانی صدر عالی باد غزل شماره ۹۷۹: شاهدی بین که در زمانه بزاد غزل شماره ۹۸۰: مادر عشق طفل عاشق را غزل شماره ۹۸۱: شعر من نان مصر را ماند غزل شماره ۹۸۲: یوسف آخرزمان خرامان شد غزل شماره ۹۸۳: هر کی در ذوق‌ عشق دنگ آمد غزل شماره ۹۸۴: هین که هنگام صابر‌ان آمد غزل شماره ۹۸۵: هر که بهر تو انتظار کند غزل شماره ۹۸۶: عشق را جان بی‌قرار بود غزل شماره ۹۸۷: هر که را ذوق دین پدید آید غزل شماره ۹۸۸: بوی دلدار ما نمی‌آید غزل شماره ۹۸۹: صبر با عشق بس نمی‌آید غزل شماره ۹۹۰: من بسازم ولیک کی شاید غزل شماره ۹۹۱: عشق جانان مرا ز جان ببرید غزل شماره ۹۹۲: خسروانی که فتنه‌ای چینید غزل شماره ۹۹۳: زان ازلی نور که پرورده‌اند غزل شماره ۹۹۴: دوست همان به که بلاکش بود غزل شماره ۹۹۵: دیدن روی تو هم از بامداد غزل شماره ۹۹۶: گفت کسی خواجه سنایی بمرد غزل شماره ۹۹۷: پیرهن یوسف و بو می‌رسد غزل شماره ۹۹۸: آتش عشق تو قلاووز شد غزل شماره ۹۹۹: از سوی دل لشکر جان آمدند غزل شماره ۱۰۰۰: آنچ گل سرخ قبا می‌کند غزل شماره ۱۰۰۱: آه در آن شمع منور چه بود غزل شماره ۱۰۰۲: چونک کمند تو دلم را کشید غزل شماره ۱۰۰۳: شاخ گلی باغ ز تو سبز و شاد غزل شماره ۱۰۰۴: دوش دل عربده گر با کی بود غزل شماره ۱۰۰۵: هر که ز عشاق گریزان شود غزل شماره ۱۰۰۶: عشق مرا بر همگان برگزید غزل شماره ۱۰۰۷: گفت کسی خواجه سنایی بمرد غزل شماره ۱۰۰۸: یا من نعماه غیر معدود غزل شماره ۱۰۰۹: طارت الکتب الکرام من کرام یا عباد غزل شماره ۱۰۱۰: من رای درا تلالا نوره وسط الفؤاد غزل شماره ۱۰۱۱: میر خوبان را دگر منشور خوبی دررسید غزل شماره ۱۰۱۲: یا شبه الطیف لی انت قریب بعید غزل شماره ۱۰۱۳: اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود غزل شماره ۱۰۱۴: حکم البین بموتی و عمد غزل شماره ۱۰۱۵: ای شاهد سیمین ذقن درده شرابی همچو زر غزل شماره ۱۰۱۶: انا فتحنا عینکم فاستبصروا الغیب البصر غزل شماره ۱۰۱۷: آمد ترش رویی دگر یا زمهریر است او مگر غزل شماره ۱۰۱۸: رو چشم جان را برگشا در بی‌دلان اندرنگر غزل شماره ۱۰۱۹: ما را خدا از بهر چه آورد بهر شور و شر غزل شماره ۱۰۲۰: ای تو نگار خانگی خانه درآ از این سفر غزل شماره ۱۰۲۱: گرم درآ و دم مده باده بیار و غم ببر غزل شماره ۱۰۲۲: دی سحری بر گذری گفت مرا یار غزل شماره ۱۰۲۳: اگر باده خوری باری ز دست دلبر ما خور غزل شماره ۱۰۲۴: مرا همچون پدر بنگر نه همچون شوهر مادر غزل شماره ۱۰۲۵: مرا آن اصل بیداری دگرباره به خواب اندر غزل شماره ۱۰۲۶: گرچه نه به دریاییم دانه گهریم آخر غزل شماره ۱۰۲۷: یغمابک ترکستان بر زنگ بزد لشکر غزل شماره ۱۰۲۸: ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگر غزل شماره ۱۰۲۹: جان بر کف خود داری ای مونس جان زوتر غزل شماره ۱۰۳۰: نیمیت ز زهر آمد نیمی دگر از شکر غزل شماره ۱۰۳۱: جان من و جان تو بستست به همدیگر غزل شماره ۱۰۳۲: تا چند زنی بر من ز انکار تو خار آخر غزل شماره ۱۰۳۳: ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر غزل شماره ۱۰۳۴: مکن یار مکن یار مرو ای مه عیار غزل شماره ۱۰۳۵: ای عاشق بیچاره شده زار به زر بر غزل شماره ۱۰۳۶: ای رخت فکنده تو بر اومید و حذر بر غزل شماره ۱۰۳۷: گیرم که بود میر تو را زر به خروار غزل شماره ۱۰۳۸: به حسن تو نباشد یار دیگر غزل شماره ۱۰۳۹: بگرد فتنه می‌گردی دگربار غزل شماره ۱۰۴۰: جفا از سر گرفتی یاد می‌دار غزل شماره ۱۰۴۱: مرا یارا چنین بی‌یار مگذار غزل شماره ۱۰۴۲: منم از جان خود بیزار بیزار غزل شماره ۱۰۴۳: مرا اقبال خندانید آخر غزل شماره ۱۰۴۴: به ساقی درنگر در مست منگر غزل شماره ۱۰۴۵: بگردان ساقیا آن جام دیگر غزل شماره ۱۰۴۶: نگشتم از تو هرگز ای صنم سیر غزل شماره ۱۰۴۷: در این سرما و باران یار خوشتر غزل شماره ۱۰۴۸: خداوند خداوندان اسرار غزل شماره ۱۰۴۹: صد بار بگفتمت نگهدار غزل شماره ۱۰۵۰: کی باشد اختری در اقطار غزل شماره ۱۰۵۱: شب گشت ولیک پیش اغیار غزل شماره ۱۰۵۲: نوریست میان شعر احمر غزل شماره ۱۰۵۳: نزدیک توام مرا مبین دور غزل شماره ۱۰۵۴: ای یار شگرف در همه کار غزل شماره ۱۰۵۵: انجیرفروش را چه بهتر غزل شماره ۱۰۵۶: انجیرفروش را چه بهتر غزل شماره ۱۰۵۷: دارد درویش نوش دیگر غزل شماره ۱۰۵۸: آخر کی شود از آن لقا سیر غزل شماره ۱۰۵۹: گفتی که زیان کنی زیان گیر غزل شماره ۱۰۶۰: عاشقی در خشم شد از یار خود معشوق وار غزل شماره ۱۰۶۱: عرض لشکر می‌دهد مر عاشقان را عشق یار غزل شماره ۱۰۶۲: چون نبینم من جمالت صد جهان خود دیده گیر غزل شماره ۱۰۶۳: عزم رفتن کرده‌ای چون عمر شیرین یاد دار غزل شماره ۱۰۶۴: مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار غزل شماره ۱۰۶۵: یا ربا این لطف‌ها را از لبش پاینده دار غزل شماره ۱۰۶۶: مرحبا ای جان باقی پادشاه کامیار غزل شماره ۱۰۶۷: سر برآور ای حریف و روی من بین همچو زر غزل شماره ۱۰۶۸: نیشکر باید که بندد پیش آن لب‌ها کمر غزل شماره ۱۰۶۹: در سماع عاشقان زد فر و تابش بر اثیر غزل شماره ۱۰۷۰: گر به خلوت دیدمی او را به جایی سیر سیر غزل شماره ۱۰۷۱: معده را پر کرده‌ای دوش از خمیر و از فطیر غزل شماره ۱۰۷۲: گر خورد آن شیر عشقت خون ما را خورده گیر غزل شماره ۱۰۷۳: خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار غزل شماره ۱۰۷۴: گرم در گفتار آمد آن صنم این الفرار غزل شماره ۱۰۷۵: آینه چینی تو را با زنگی اعشی چه کار‌؟ غزل شماره ۱۰۷۶: لحظه لحظه می برون آمد ز پرده شهریار غزل شماره ۱۰۷۷: از کنار خویش یابم هر دمی من بوی یار غزل شماره ۱۰۷۸: شادیی کان از جهان اندر دلت آید مخر غزل شماره ۱۰۷۹: بهر شهوت جان خود را می‌دهی همچون ستور غزل شماره ۱۰۸۰: ساقیا هستند خلقان از می ما دور دور غزل شماره ۱۰۸۱: ای صبا حالی ز خد و خال شمس الدین بیار غزل شماره ۱۰۸۲: عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر غزل شماره ۱۰۸۳: هله زیرک هله زیرک هله زیرک هله زوتر غزل شماره ۱۰۸۴: مه روزه اندرآمد هله ای بت چو شکر غزل شماره ۱۰۸۵: همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر غزل شماره ۱۰۸۶: هله زیرک هله زیرک هله زیرک زوتر غزل شماره ۱۰۸۷: بده آن باده به ما باده به ما اولیتر غزل شماره ۱۰۸۸: سر فروکن به سحر کز سر بازار نظر غزل شماره ۱۰۸۹: هین که آمد به سر کوی تو مجنون دگر غزل شماره ۱۰۹۰: صنما این چه گمانست فرودست حقیر غزل شماره ۱۰۹۱: نه که مهمان غریبم تو مرا یار مگیر غزل شماره ۱۰۹۲: اختران را شب وصلست و نثارست و نثار غزل شماره ۱۰۹۳: روستایی بچه‌ای هست درون بازار غزل شماره ۱۰۹۴: پر ده آن جام می را ساقیا بار دیگر غزل شماره ۱۰۹۵: داد جاروبی به دستم آن نگار غزل شماره ۱۰۹۶: گر ز سر عشق او داری خبر غزل شماره ۱۰۹۷: عقل بند رهروانست ای پسر غزل شماره ۱۰۹۸: آمدم من بی‌دل و جان ای پسر غزل شماره ۱۰۹۹: ای نهاده بر سر زانو تو سر غزل شماره ۱۱۰۰: بس که می‌انگیخت آن مه شور و شر غزل شماره ۱۱۰۱: نرم نرمک سوی رخسارش نگر غزل شماره ۱۱۰۲: عشق را با گفت و با ایما چه کار غزل شماره ۱۱۰۳: رفتم آن جا مست و گفتم ای نگار غزل شماره ۱۱۰۴: باز شد در عاشقی بابی دگر غزل شماره ۱۱۰۵: ای خیالت در دل من هر سحور غزل شماره ۱۱۰۶: راز را اندر میان نه وامگیر غزل شماره ۱۱۰۷: در چمن آیید و بربندید دید غزل شماره ۱۱۰۸: ساقیا باده چون نار بیار غزل شماره ۱۱۰۹: ساقیا باده گلرنگ بیار غزل شماره ۱۱۱۰: از لب یار شکر را چه خبر غزل شماره ۱۱۱۱: روزی خوشست رویت از نور روز خوشتر غزل شماره ۱۱۱۲: بر منبرست این دم مذکر مذکر غزل شماره ۱۱۱۳: ای جان جان جان‌ها جانی و چیز دیگر غزل شماره ۱۱۱۴: ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر غزل شماره ۱۱۱۵: ای آینه فقیری جانی و چیز دیگر غزل شماره ۱۱۱۶: هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار غزل شماره ۱۱۱۷: دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار غزل شماره ۱۱۱۸: میر شکار من که مرا کرده‌ای شکار غزل شماره ۱۱۱۹: کس بی‌کسی نماند می‌دان تو این قدر غزل شماره ۱۱۲۰: مستیم و بیخودیم و جمال تو پرده در غزل شماره ۱۱۲۱: آمد بهار خرم و آمد رسول یار غزل شماره ۱۱۲۲: اندیشه را رها کن اندر دلش مگیر غزل شماره ۱۱۲۳: پرده خوش آن بود کز پس آن پرده دار غزل شماره ۱۱۲۴: تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار غزل شماره ۱۱۲۵: چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر غزل شماره ۱۱۲۶: سست مکن زه که من تیر توام چارپر غزل شماره ۱۱۲۷: وجهک مثل القمر قلبک مثل الحجر غزل شماره ۱۱۲۸: بر سر ره دیدمش تیزروان چون قمر غزل شماره ۱۱۲۹: عمر که بی‌عشق رفت، هیچ حسابش مگیر غزل شماره ۱۱۳۰: آید هر دم رسول از طرف شهر یار غزل شماره ۱۱۳۱: گفت لبم چون شکر ارزد گنج گهر غزل شماره ۱۱۳۲: چون سر کس نیستت، فتنه مکن دل مبر غزل شماره ۱۱۳۳: نه در وفات گذارد نه در جفا دلدار غزل شماره ۱۱۳۴: چرا ز قافله یک کس نمی‌شود بیدار غزل شماره ۱۱۳۵: بیار ساقی بادت فدا سر و دستار غزل شماره ۱۱۳۶: نبشته‌ست خدا گرد چهره دلدار غزل شماره ۱۱۳۷: شده‌ست نور محمد هزار شاخ هزار غزل شماره ۱۱۳۸: چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار غزل شماره ۱۱۳۹: مجوی شادی چون در غمست میل نگار غزل شماره ۱۱۴۰: بیامدیم دگربار چون نسیم بهار غزل شماره ۱۱۴۱: ز بامداد چه دشمن کشست دیدن یار غزل شماره ۱۱۴۲: درخت اگر متحرک بدی به پا و به پر غزل شماره ۱۱۴۳: تو شاخ خشک چرایی به روی یار نگر غزل شماره ۱۱۴۴: ندا رسید به جان‌ها ز خسرو منصور غزل شماره ۱۱۴۵: به من نگر که منم مونس تو اندر گور غزل شماره ۱۱۴۶: مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار غزل شماره ۱۱۴۷: بکش بکش که چه خوش می‌کشی بیار بیار غزل شماره ۱۱۴۸: کسی بگفت ز ما یا از اوست نیکی و شر غزل شماره ۱۱۴۹: فغان فغان که ببست آن نگار بار سفر غزل شماره ۱۱۵۰: به خدمت لبت آمد به انتجاع شکر غزل شماره ۱۱۵۱: قدح شکست و شرابم نماند و من مخمور غزل شماره ۱۱۵۲: ببین دلی که نگردد ز جان سپاری سیر غزل شماره ۱۱۵۳: مه تو یار ندارد جز او تو یار مگیر غزل شماره ۱۱۵۴: چو دررسید ز تبریز شمس دین چو قمر غزل شماره ۱۱۵۵: از آن مقام که نبود گشاد زود گذر غزل شماره ۱۱۵۶: مطرب عاشقان بجنبان تار غزل شماره ۱۱۵۷: گر تو خواهی وطن پر از دلدار غزل شماره ۱۱۵۸: رحم بر یار کی کند هم یار غزل شماره ۱۱۵۹: عشق جانست عشق تو جان‌تر غزل شماره ۱۱۶۰: روی بنما به ما مکن مستور غزل شماره ۱۱۶۱: مطربا عیش و نوش از سر گیر غزل شماره ۱۱۶۲: مطربا عشقبازی از سر گیر غزل شماره ۱۱۶۳: عار بادا جهانیان را عار غزل شماره ۱۱۶۴: خلق را زیر گنبد دوار غزل شماره ۱۱۶۵: میر خرابات توی ای نگار غزل شماره ۱۱۶۶: چند از این راه نو روزگار غزل شماره ۱۱۶۷: مست توام نه از می و نه از کوکنار غزل شماره ۱۱۶۸: جان خراباتی و عمر بهار غزل شماره ۱۱۶۹: هست کسی صافی و زیبانظر غزل شماره ۱۱۷۰: رحم کن ار زخم شوم سر به سر غزل شماره ۱۱۷۱: در بگشا کآمد خامی دگر غزل شماره ۱۱۷۲: جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر غزل شماره ۱۱۷۳: بشنو خبر صادق از گفته پیغامبر غزل شماره ۱۱۷۴: مرا می‌گفت دوش آن یار عیار غزل شماره ۱۱۷۵: انجیرفروش را چه بهتر غزل شماره ۱۱۷۶: انتم الشمس و القمر منکم السمع و البصر غزل شماره ۱۱۷۷: آفتابی برآمد از اسرار غزل شماره ۱۱۷۸: جاء الربیع و البطر زال الشتاء و الخطر غزل شماره ۱۱۷۹: غره وجه سلبت قلب جمیع البشر غزل شماره ۱۱۸۰: سیدی انی کلیل انت فی زی النهار غزل شماره ۱۱۸۱: به سوی ما نگر چشمی برانداز غزل شماره ۱۱۸۲: تو چشم شیخ را دیدن میاموز غزل شماره ۱۱۸۳: اگر کی در فرینداش یوقسا یاوز غزل شماره ۱۱۸۴: بیا با تو مرا کارست امروز غزل شماره ۱۱۸۵: چنان مستم چنان مستم من امروز غزل شماره ۱۱۸۶: چنان مستم چنان مستم من امروز غزل شماره ۱۱۸۷: در این سرما سر ما داری امروز غزل شماره ۱۱۸۸: الا ای شمع گریان گرم می‌سوز غزل شماره ۱۱۸۹: در این سرما سر ما داری امروز غزل شماره ۱۱۹۰: ای خفته به یاد یار برخیز غزل شماره ۱۱۹۱: ماییم فداییان جانباز غزل شماره ۱۱۹۲: برخیز و صبوح را برانگیز غزل شماره ۱۱۹۳: من از سخنان مهرانگیز غزل شماره ۱۱۹۴: گر نه‌ای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز غزل شماره ۱۱۹۵: سوی خانه خویش آمد عشق آن عاشق نواز غزل شماره ۱۱۹۶: عاشقان را شد مسلم شب نشستن تا به روز غزل شماره ۱۱۹۷: اگر آتش است یارت تو برو در او همی‌سوز غزل شماره ۱۱۹۸: سیمرغ کوه قاف رسیدن گرفت باز غزل شماره ۱۱۹۹: یا مکثر الدلال علی الخلق بالنشوز غزل شماره ۱۲۰۰: ساقی روحانیان روح شدم خیز خیز غزل شماره ۱۲۰۱: برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز غزل شماره ۱۲۰۲: به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز غزل شماره ۱۲۰۳: برو برو که نفورم ز عشق عارآمیز غزل شماره ۱۲۰۴: عشق گزین عشق و در او کوکبه می‌ران و مترس غزل شماره ۱۲۰۵: سیر نگشت جان من بس مکن و مگو که بس غزل شماره ۱۲۰۶: سوی لبش هر آنک شد زخم خورد ز پیش و پس غزل شماره ۱۲۰۷: نیم شب از عشق تا دانی چه می‌گوید خروس غزل شماره ۱۲۰۸: حال ما بی‌آن مه زیبا مپرس غزل شماره ۱۲۰۹: ای دل بی‌بهره از بهرام ترس غزل شماره ۱۲۱۰: نیست در آخرزمان فریادرس غزل شماره ۱۲۱۱: ای روترش به پیشم بد گفته‌ای مرا پس غزل شماره ۱۲۱۲: دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرس غزل شماره ۱۲۱۳: ای سگ قصاب هجر خون مرا خوش بلیس غزل شماره ۱۲۱۴: بیا که دانه لطیفست رو ز دام مترس غزل شماره ۱۲۱۵: ای مست ماه روی تو استاره و گردون، خوش غزل شماره ۱۲۱۶: گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش غزل شماره ۱۲۱۷: الحذر از عشق حذر هر کی نشانی بودش غزل شماره ۱۲۱۸: ای شب خوش رو که توی مهتر و سالار حبش غزل شماره ۱۲۱۹: یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش غزل شماره ۱۲۲۰: دام دگر نهاده‌ام تا که مگر بگیرمش غزل شماره ۱۲۲۱: اگر گم گردد این بی‌دل از آن دلدار جوییدش غزل شماره ۱۲۲۲: چه دارد در دل آن خواجه که می‌تابد ز رخسارش غزل شماره ۱۲۲۳: قرین مه دو مریخند و آن دو چشمت ای دلکش غزل شماره ۱۲۲۴: پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش غزل شماره ۱۲۲۵: ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش غزل شماره ۱۲۲۶: آن یار ترش رو را این سوی کشانیدش غزل شماره ۱۲۲۷: رویش خوش و مویش خوش و‌آن طره جعد‌ینش غزل شماره ۱۲۲۸: ای یوسف مه‌رویان! ای جاه و جمالت خوش غزل شماره ۱۲۲۹: زلفی که به جان ارزد هر تار بشوریدش غزل شماره ۱۲۳۰: جانم به چه آرامد ای یار به آمیزش غزل شماره ۱۲۳۱: وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش غزل شماره ۱۲۳۲: هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش غزل شماره ۱۲۳۳: درون ظلمتی می‌جو صفاتش غزل شماره ۱۲۳۴: قضا آمد شنو طبل نفیرش غزل شماره ۱۲۳۵: نگاری را که می‌جویم به جانش غزل شماره ۱۲۳۶: برفتم دی به پیشش سخت پرجوش غزل شماره ۱۲۳۷: شنو پندی ز من ای یار خوش کیش غزل شماره ۱۲۳۸: امروز خوش است دل که تو دوش غزل شماره ۱۲۳۹: ای خواجه تو عاقلانه می‌باش غزل شماره ۱۲۴۰: آن مطرب ما خوشست و چنگش غزل شماره ۱۲۴۱: ما نعره به شب زنیم و خاموش غزل شماره ۱۲۴۲: گر لاش نمود راه قلاش غزل شماره ۱۲۴۳: اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش غزل شماره ۱۲۴۴: ای سنایی گر نیابی یار یار خویش باش غزل شماره ۱۲۴۵: آنک بیرون از جهان بد در جهان آوردمش غزل شماره ۱۲۴۶: دوش رفتم در میان مجلس سلطان خویش غزل شماره ۱۲۴۷: عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش غزل شماره ۱۲۴۸: ساقیا بی‌گه رسیدی می بده مردانه باش غزل شماره ۱۲۴۹: شده‌ام سپند حسنت وطنم میان آتش غزل شماره ۱۲۵۰: به شکرخنده اگر می‌ببرد جان رسدش غزل شماره ۱۲۵۱: گر لب او شکند نرخ شکر می‌رسدش غزل شماره ۱۲۵۲: آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش غزل شماره ۱۲۵۳: بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش غزل شماره ۱۲۵۴: من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش غزل شماره ۱۲۵۵: اندک اندک راه زد سیم و زرش غزل شماره ۱۲۵۶: آنک جانش داده‌ای آن را مکش غزل شماره ۱۲۵۷: چون تو شادی بنده گو غمخوار باش غزل شماره ۱۲۵۸: آن مایی همچو ما دلشاد باش غزل شماره ۱۲۵۹: عقل آمد عاشقا خود را بپوش غزل شماره ۱۲۶۰: اندرآمد شاه شیرینان ترش غزل شماره ۱۲۶۱: روی تو جان جانست از جان نهان مدارش غزل شماره ۱۲۶۲: گر جان به جز تو خواهد از خویش برکنیمش غزل شماره ۱۲۶۳: سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش غزل شماره ۱۲۶۴: می‌گفت چشم شوخش با طره سیاهش غزل شماره ۱۲۶۵: آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش غزل شماره ۱۲۶۶: روحیست بی‌نشان و ما غرقه در نشانش غزل شماره ۱۲۶۷: در عشق آتشینش آتش نخورده آتش غزل شماره ۱۲۶۸: صد سال اگر گریزی و نایی بتا به پیش غزل شماره ۱۲۶۹: آینه‌ام من آینه‌ام من تا که بدیدم روی چو ماهش غزل شماره ۱۲۷۰: مستی امروز من نیست چو مستی دوش غزل شماره ۱۲۷۱: باز درآمد طبیب از در رنجور خویش غزل شماره ۱۲۷۲: باز فرود آمدیم بر در سلطان خویش غزل شماره ۱۲۷۳: ما به سلیمان خوشیم دیو و پری گو مباش غزل شماره ۱۲۷۴: خواجه چرا کرده‌ای روی تو بر ما ترش غزل شماره ۱۲۷۵: چون بزند گردنم سجده کند گردنش غزل شماره ۱۲۷۶: باز درآمد ز راه بیخود و سرمست دوش غزل شماره ۱۲۷۷: خواجه غلط کرده‌ای در صفت یار خویش غزل شماره ۱۲۷۸: یار درآمد ز باغ بیخود و سرمست دوش غزل شماره ۱۲۷۹: باز درآمد طبیب از در ایوب خویش غزل شماره ۱۲۸۰: جان منست او هی مزنیدش غزل شماره ۱۲۸۱: ز هدهدان تفکر چو دررسید نشانش غزل شماره ۱۲۸۲: تمام اوست که فانی شدست آثارش غزل شماره ۱۲۸۳: ندا رسید به عاشق ز عالم رازش غزل شماره ۱۲۸۴: سری برآر که تا ما رویم بر سر عیش غزل شماره ۱۲۸۵: شکست نرخ شکر را بتم به روی ترش غزل شماره ۱۲۸۶: شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش غزل شماره ۱۲۸۷: مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش غزل شماره ۱۲۸۸: چو رو نمود به منصور وصل دلدارش غزل شماره ۱۲۸۹: دلی کز تو سوزد چه باشد دوایش غزل شماره ۱۲۹۰: مست گشتم ز ذوق دشنامش غزل شماره ۱۲۹۱: توبه من درست نیست خموش غزل شماره ۱۲۹۲: آمد آن خواجه سیماترش غزل شماره ۱۲۹۳: علی الله ای مسلمانان از آن هجران پرآتش غزل شماره ۱۲۹۴: کل عقل بوصلکم مدهش غزل شماره ۱۲۹۵: بیا بیا که توی جان جان جان سماع غزل شماره ۱۲۹۶: بیا بیا که توی جان جان جان سماع غزل شماره ۱۲۹۷: مدارم یک زمان از کار فارغ غزل شماره ۱۲۹۸: امروز روز شادی و امسال سال لاغ غزل شماره ۱۲۹۹: گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ غزل شماره ۱۳۰۰: عیسی روح گرسنه‌ست چو زاغ غزل شماره ۱۳۰۱: ما دو سه رند عشرتی جمع شدیم این طرف غزل شماره ۱۳۰۲: ما دو سه مست خلوتی جمع شدیم این طرف غزل شماره ۱۳۰۳: گر تو تنگ آیی ز ما زوتر برون رو ای حریف غزل شماره ۱۳۰۴: باده نمی‌بایدم فارغم از درد و صاف غزل شماره ۱۳۰۵: کعبه جان‌ها توی گرد تو آرم طواف غزل شماره ۱۳۰۶: بیا بیا که توی شیر شیر شیر مصاف غزل شماره ۱۳۰۷: ای مونس و غمگسار عاشق غزل شماره ۱۳۰۸: گر خمار آرد صداعی بر سر سودای عشق غزل شماره ۱۳۰۹: ای جهان را دلگشا اقبال عشق غزل شماره ۱۳۱۰: ای ناطق الهی و ای دیده حقایق غزل شماره ۱۳۱۱: باز از آن کوه قاف آمد عنقای عشق غزل شماره ۱۳۱۲: فریفت یار شکربار من مرا به طریق غزل شماره ۱۳۱۳: جان و سر تو که بگو بی‌نفاق غزل شماره ۱۳۱۴: به دلجویی و دلداری درآمد یار پنهانک غزل شماره ۱۳۱۵: روان شد اشک یاقوتی ز راه دیدگان اینک غزل شماره ۱۳۱۶: رو رو که نه‌ای عاشق ای زلفک و ای خالک غزل شماره ۱۳۱۷: آن میر دروغین بین با اسپک و با زینک غزل شماره ۱۳۱۸: هر اول روز ای جان صد بار سلام علیک غزل شماره ۱۳۱۹: بباید عشق را ای دوست دردک غزل شماره ۱۳۲۰: اندرآ با ما نشان ده راستک غزل شماره ۱۳۲۱: ایا هوای تو در جان‌ها سلام علیک غزل شماره ۱۳۲۲: ای ظریف جهان سلام علیک غزل شماره ۱۳۲۳: ای ظریف جهان سلام علیک غزل شماره ۱۳۲۴: برخیز ز خواب و ساز کن چنگ غزل شماره ۱۳۲۵: عشق خامش طرفه‌تر یا نکته‌های چنگ چنگ غزل شماره ۱۳۲۶: عاشقی و آنگهانی نام و ننگ غزل شماره ۱۳۲۷: تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ غزل شماره ۱۳۲۸: حریف جنگ گزیند تو هم درآ در جنگ غزل شماره ۱۳۲۹: چو زد فراق تو بر سر مرا به نیرو سنگ غزل شماره ۱۳۳۰: بگردان شراب ای صنم بی‌درنگ غزل شماره ۱۳۳۱: هر کی در او نیست از این عشق رنگ غزل شماره ۱۳۳۲: توبه سفر گیرد با پای لنگ غزل شماره ۱۳۳۳: ای تو ولی احسان دل ای حسن رویت دام دل غزل شماره ۱۳۳۴: این بوالعجب کاندر خزان شد آفتاب اندر حمل غزل شماره ۱۳۳۵: بانگ زدم نیم شبان کیست در این خانه دل غزل شماره ۱۳۳۶: حلقه دل زدم شبی در هوس سلام دل غزل شماره ۱۳۳۷: الا ای رو ترش کرده که تا نبود مرا مدخل غزل شماره ۱۳۳۸: بقا اندر بقا باشد طریق کم زنان ای دل غزل شماره ۱۳۳۹: مهم را لطف در لطفست از آنم بی‌قرار ای دل غزل شماره ۱۳۴۰: هر آن کو صبر کرد ای دل ز شهوت‌ها در این منزل غزل شماره ۱۳۴۱: امروز بحمدالله از دی بترست این دل غزل شماره ۱۳۴۲: چه کارستان که داری اندر این دل غزل شماره ۱۳۴۳: صد هزاران همچو ما غرقه در این دریای دل غزل شماره ۱۳۴۴: شتران مست شدستند، ببین رقص جمل غزل شماره ۱۳۴۵: تو مرا می بده و مست بخوابان و بهل غزل شماره ۱۳۴۶: رفت عمرم در سر سودای دل غزل شماره ۱۳۴۷: سوی آن سلطان خوبان الرحیل غزل شماره ۱۳۴۸: امروز روز شادی و امسال سال گل غزل شماره ۱۳۴۹: تا نزند آفتاب خیمه نور جلال غزل شماره ۱۳۵۰: چشم تو با چشم من هر دم بی‌قیل و قال غزل شماره ۱۳۵۱: شد پی این لولیان در حرم ذوالجلال غزل شماره ۱۳۵۲: چند از این قیل و قال عشق پرست و ببال غزل شماره ۱۳۵۳: چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال غزل شماره ۱۳۵۴: تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال غزل شماره ۱۳۵۵: دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال غزل شماره ۱۳۵۶: اگر درآید ناگه صنم زهی اقبال غزل شماره ۱۳۵۷: پیام کرد مرا بامداد بحر عسل غزل شماره ۱۳۵۸: به گوش دل پنهانی بگفت رحمت کل غزل شماره ۱۳۵۹: ز خود شدم ز جمال پر از صفا ای دل غزل شماره ۱۳۶۰: باده ده ای ساقی جان باده بی‌درد و دغل غزل شماره ۱۳۶۱: عمرک یا واحدا فی درجات الکمال غزل شماره ۱۳۶۲: لجکنن اغلن هی بزه کلکل غزل شماره ۱۳۶۳: کجکنن اغلن اودیا کلکل غزل شماره ۱۳۶۴: ایها النور فی الفؤاد تعال غزل شماره ۱۳۶۵: یا منیر البدر قد اوضحت بالبلبال بال غزل شماره ۱۳۶۶: یا بدیع الحسن قد اوضحت بالبلبال بال غزل شماره ۱۳۶۷: رشاء العشق حبیبی لشرود و مضل غزل شماره ۱۳۶۸: عمرک یا واحدا فی درجات الکمال غزل شماره ۱۳۶۹: تعال یا مدد العیش و السرور تعال غزل شماره ۱۳۷۰: آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم غزل شماره ۱۳۷۱: ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده‌ام غزل شماره ۱۳۷۲: این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام غزل شماره ۱۳۷۳: هان ای طبیب عاشقان دستی فروکش بر برم غزل شماره ۱۳۷۴: ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم غزل شماره ۱۳۷۵: باز آمدم چون عید نو، تا قفل زندان بشکنم غزل شماره ۱۳۷۶: کاری ندارد این جهان تا چند گل کاری کنم غزل شماره ۱۳۷۷: ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم غزل شماره ۱۳۷۸: ای آسمان این چرخ من زان ماه رو آموختم غزل شماره ۱۳۷۹: آمد خیال خوش که من از گلشن یار آمدم غزل شماره ۱۳۸۰: دی بر سرم تاج زری بنهاده است آن دلبرم غزل شماره ۱۳۸۱: هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم غزل شماره ۱۳۸۲: ای ساقی روشن دلان بردار سغراق کرم غزل شماره ۱۳۸۳: تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم غزل شماره ۱۳۸۴: عشقا تو را قاضی برم کاشکستیم همچون صنم غزل شماره ۱۳۸۵: بس جهد می کردم که من آیینه نیکی شوم غزل شماره ۱۳۸۶: آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم غزل شماره ۱۳۸۷: هین، خیره خیره می‌نگر اندر رخ صفراییم غزل شماره ۱۳۸۸: ای نفس کل صورت مکن وی عقل کل بشکن قلم غزل شماره ۱۳۸۹: ای پاک رو چون جام جم وز عشق آن مه متهم غزل شماره ۱۳۹۰: باز آمدم، باز آمدم، از پیش آن یار آمدم غزل شماره ۱۳۹۱: تا کی به حبس این جهان من خویش زندانی کنم؟! غزل شماره ۱۳۹۲: یار شدم، یار شدم، با غم تو یار شدم غزل شماره ۱۳۹۳: مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم غزل شماره ۱۳۹۴: دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم غزل شماره ۱۳۹۵: مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم غزل شماره ۱۳۹۶: باز در اسرار روم جانب آن یار روم غزل شماره ۱۳۹۷: زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم غزل شماره ۱۳۹۸: جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشوم غزل شماره ۱۳۹۹: هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم غزل شماره ۱۴۰۰: تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم غزل شماره ۱۴۰۱: کوه نیم سنگ نیم چونک گدازان نشوم غزل شماره ۱۴۰۲: دوش چه خورده‌ای بگو ای بت همچو شکرم غزل شماره ۱۴۰۳: آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم غزل شماره ۱۴۰۴: کار مرا چو او کند کار دگر چرا کنم غزل شماره ۱۴۰۵: میل هواش می کنم طال بقاش می زنم غزل شماره ۱۴۰۶: هر شب و هر سحر تو را من به دعا بخواستم غزل شماره ۱۴۰۷: دوش چه خورده‌ای بگو ای بت همچو شکرم غزل شماره ۱۴۰۸: تا به کی ای شکر چو تن بی‌دل و جان فغان کنم غزل شماره ۱۴۰۹: ای تو بداده در سحر از کف خویش باده‌ام غزل شماره ۱۴۱۰: تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم غزل شماره ۱۴۱۱: گرم درآ و دم مده باده بیار ای صنم غزل شماره ۱۴۱۲: بیا هر کس که می خواهد که تا با وی گرو بندم غزل شماره ۱۴۱۳: کشید این دل گریبانم به سوی کوی آن یارم غزل شماره ۱۴۱۴: درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم غزل شماره ۱۴۱۵: ز فرزین بند آن رخ من چه شهماتم چه شهماتم غزل شماره ۱۴۱۶: ترش رویی و خشمینی چنین شیرین ندیده‌ستم غزل شماره ۱۴۱۷: به حق روی تو که من چنین رویی ندیدستم غزل شماره ۱۴۱۸: دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم غزل شماره ۱۴۱۹: بگفتم حال دل گویم از آن نوعی که دانستم غزل شماره ۱۴۲۰: اگر شد سود و سرمایه چه غمگینی چو من هستم غزل شماره ۱۴۲۱: بیا بشنو که من پیش و پس اسبت چرا گردم غزل شماره ۱۴۲۲: طواف حاجیان دارم به گرد یار می‌گردم غزل شماره ۱۴۲۳: تو تا دوری ز من جانا چنین بی‌جان همی‌گردم غزل شماره ۱۴۲۴: بگفتم عذر با دلبر که بی‌گه بود و ترسیدم غزل شماره ۱۴۲۵: دعا گویی است کار من بگویم تا نطق دارم غزل شماره ۱۴۲۶: چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم غزل شماره ۱۴۲۷: من از اقلیم بالایم سر عالم نمی‌دارم غزل شماره ۱۴۲۸: همه بازان عجب ماندند در آهنگ پروازم غزل شماره ۱۴۲۹: نه آن بی‌بهره دلدارم که از دلدار بگریزم غزل شماره ۱۴۳۰: نهادم پای در عشق که بر عشاق سر باشم غزل شماره ۱۴۳۱: مرا چون کم فرستی غم حزین و تنگ دل باشم غزل شماره ۱۴۳۲: تو خود دانی که من بی‌تو عدم باشم عدم باشم غزل شماره ۱۴۳۳: من آنم کز خیالاتش تراشنده وثن باشم غزل شماره ۱۴۳۴: چو آمد روی مه رویم که باشم من که من باشم غزل شماره ۱۴۳۵: به گرد دل همی‌گردی چه خواهی کرد می‌دانم غزل شماره ۱۴۳۶: تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمی‌دانم غزل شماره ۱۴۳۷: چو رعد و برق می خندد ثنا و حمد می خوانم غزل شماره ۱۴۳۸: ندارد پای عشق او دل بی‌دست و بی‌پایم غزل شماره ۱۴۳۹: من این ایوان نه تو را نمی‌دانم نمی‌دانم غزل شماره ۱۴۴۰: بنه ای سبز خنگ من فراز آسمان‌ها سم غزل شماره ۱۴۴۱: بنه ای سبز خنگ من فراز آسمان‌ها سم غزل شماره ۱۴۴۲: زهی سرگشته در عالم سر و سامان که من دارم غزل شماره ۱۴۴۳: بشستم تخته هستی سر عالم نمی‌دارم غزل شماره ۱۴۴۴: ای عشق که کردستی تو زیر و زبر خوابم غزل شماره ۱۴۴۵: من دلق گرو کردم عریان خراباتم غزل شماره ۱۴۴۶: گر بی‌دل و بی‌دستم وز عشق تو پابستم غزل شماره ۱۴۴۷: رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم غزل شماره ۱۴۴۸: در مجلس آن رستم در عربده بنشستم غزل شماره ۱۴۴۹: زان می که ز بوی او شوریده و سرمستم غزل شماره ۱۴۵۰: بستان قدح از دستم ای مست که من مستم غزل شماره ۱۴۵۱: گر تو بنمی خسپی بنشین تو که من خفتم غزل شماره ۱۴۵۲: ساقی چو شه من بد بیش از دگران خوردم غزل شماره ۱۴۵۳: در آینه چون بینم نقش تو به گفت آرم غزل شماره ۱۴۵۴: گفتم به مهی کز تو صد گونه طرب دارم غزل شماره ۱۴۵۵: ای خواجه سلام علیک من عزم سفر دارم غزل شماره ۱۴۵۶: توبه نکنم هرگز زین جرم که من دارم غزل شماره ۱۴۵۷: من خفته وشم اما بس آگه و بیدارم غزل شماره ۱۴۵۸: یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمی‌دارم غزل شماره ۱۴۵۹: تا عاشق آن یارم بی‌کارم و بر کارم غزل شماره ۱۴۶۰: بشکسته سر خلقی سر بسته که رنجورم غزل شماره ۱۴۶۱: پایی به میان درنه تا عیش ز سر گیرم غزل شماره ۱۴۶۲: صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم غزل شماره ۱۴۶۳: شاگرد تو می باشم گر کودن و کژپوزم غزل شماره ۱۴۶۴: سر برمزن از هستی تا راه نگردد گم غزل شماره ۱۴۶۵: ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم غزل شماره ۱۴۶۶: در عشق سلیمانی من همدم مرغانم غزل شماره ۱۴۶۷: این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم غزل شماره ۱۴۶۸: امروز خوشم با تو جان تو و فردا هم غزل شماره ۱۴۶۹: بیخود شده‌ام لیکن بیخودتر از این خواهم غزل شماره ۱۴۷۰: جانم به فدا بادا آن را که نمی‌گویم غزل شماره ۱۴۷۱: مخمورم پرخواره اندازه نمی‌دانم غزل شماره ۱۴۷۲: دگربار دگربار ز زنجیر بجستم غزل شماره ۱۴۷۳: بیایید بیایید به گلزار بگردیم غزل شماره ۱۴۷۴: حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم غزل شماره ۱۴۷۵: بجوشید بجوشید که ما اهل شعاریم غزل شماره ۱۴۷۶: طبیبیم حکیمیم طبیبان قدیمیم غزل شماره ۱۴۷۷: از اول امروز چو آشفته و مستیم غزل شماره ۱۴۷۸: المنه لله که ز پیکار رهیدیم غزل شماره ۱۴۷۹: آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم غزل شماره ۱۴۸۰: خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم غزل شماره ۱۴۸۱: ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم غزل شماره ۱۴۸۲: چون در عدم آییم و سر از یار برآریم غزل شماره ۱۴۸۳: امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم غزل شماره ۱۴۸۴: بشکن قدح باده که امروز چنانیم غزل شماره ۱۴۸۵: صبح است و صبوح است بر این بام برآییم غزل شماره ۱۴۸۶: چون آینه رازنما باشد جانم غزل شماره ۱۴۸۷: امروز چنانم که خر از بار ندانم غزل شماره ۱۴۸۸: ای خواجه بفرما به کی مانم به کی مانم غزل شماره ۱۴۸۹: ساقی ز پی عشق روان است روانم غزل شماره ۱۴۹۰: از شهر تو رفتیم تو را سیر ندیدیم غزل شماره ۱۴۹۱: خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم غزل شماره ۱۴۹۲: بار دگر از راه سوی چاه رسیدیم غزل شماره ۱۴۹۳: ما عاشق و سرگشته و شیدای دمشقیم غزل شماره ۱۴۹۴: افتادم افتادم در آبی افتادم غزل شماره ۱۴۹۵: اگر تو نیستی در عاشقی خام غزل شماره ۱۴۹۶: چه دیدم خواب شب کامروز مستم غزل شماره ۱۴۹۷: به جان جمله مستان که مستم غزل شماره ۱۴۹۸: بیا کز غیر تو بیزار گشتم غزل شماره ۱۴۹۹: بیا کز عشق تو دیوانه گشتم غزل شماره ۱۵۰۰: چنان مست است از آن دم جان آدم غزل شماره ۱۵۰۱: منم فتنه هزاران فتنه زادم غزل شماره ۱۵۰۲: ز زندان خلق را آزاد کردم غزل شماره ۱۵۰۳: غلامم خواجه را آزاد کردم غزل شماره ۱۵۰۴: حسودان را ز غم آزاد کردم غزل شماره ۱۵۰۵: یکی مطرب همی‌خواهم در این دم غزل شماره ۱۵۰۶: همیشه من چنین مجنون نبودم غزل شماره ۱۵۰۷: ایا یاری که در تو ناپدیدم غزل شماره ۱۵۰۸: سفر کردم به هر شهری دویدم غزل شماره ۱۵۰۹: سفر کردم به هر شهری دویدم غزل شماره ۱۵۱۰: اگر عشقت به جای جان ندارم غزل شماره ۱۵۱۱: بیا ای آنک بردی تو قرارم غزل شماره ۱۵۱۲: گهی در گیرم و گه بام گیرم غزل شماره ۱۵۱۳: اگر سرمست اگر مخمور باشم غزل شماره ۱۵۱۴: خداوندا مده آن یار را غم غزل شماره ۱۵۱۵: چه نزدیک است جان تو به جانم غزل شماره ۱۵۱۶: چه نزدیک است جان تو به جانم غزل شماره ۱۵۱۷: مرا گویی که‌رایی؟ من چه دانم غزل شماره ۱۵۱۸: من آن ماهم که اندر لامکانم غزل شماره ۱۵۱۹: بیا کامروز بیرون از جهانم غزل شماره ۱۵۲۰: مرا پرسی که چونی؟ بین که چونم غزل شماره ۱۵۲۱: من از عالم تو را تنها گزینم غزل شماره ۱۵۲۲: ورا خواهم دگر یاری نخواهم غزل شماره ۱۵۲۳: نه آن شیرم که با دشمن برآیم غزل شماره ۱۵۲۴: چو آب آهسته زیر که درآیم غزل شماره ۱۵۲۵: ز قند یار تا شاخی نخایم غزل شماره ۱۵۲۶: از آن باده ندانم، چون فنایم غزل شماره ۱۵۲۷: بیا کامروز گرد یار گردیم غزل شماره ۱۵۲۸: به پیش باد تو ما همچو گردیم غزل شماره ۱۵۲۹: شب دوشینه ما بیدار بودیم غزل شماره ۱۵۳۰: من و تو دوش شب بیدار بودیم غزل شماره ۱۵۳۱: بیا کامروز شه را ما شکاریم غزل شماره ۱۵۳۲: بیا تا عاشقی از سر بگیریم غزل شماره ۱۵۳۳: بیا امروز ما مهمان میریم غزل شماره ۱۵۳۴: بیا ما چند کس با هم بسازیم غزل شماره ۱۵۳۵: بیا تا قدر یکدیگر بدانیم غزل شماره ۱۵۳۶: میان ما درآ ما عاشقانیم غزل شماره ۱۵۳۷: چرا شاید چو ما شه زادگانیم غزل شماره ۱۵۳۸: بر آن بودم که فرهنگی بجویم غزل شماره ۱۵۳۹: مگردان روی خود ای دیده رویم غزل شماره ۱۵۴۰: بیا با هم سخن از جان بگوییم غزل شماره ۱۵۴۱: مرا خواندی ز در تو خستی از بام غزل شماره ۱۵۴۲: چنان مستم چنان مستم من این دم غزل شماره ۱۵۴۳: کجایی ساقیا؟ در ده مدامم غزل شماره ۱۵۴۴: مرا گویی چه سانی من چه دانم غزل شماره ۱۵۴۵: شراب شیره انگور خواهم غزل شماره ۱۵۴۶: رفتم تصدیع از جهان بردم غزل شماره ۱۵۴۷: من با تو حدیث بی‌زبان گویم غزل شماره ۱۵۴۸: روی تو چو نوبهار دیدم غزل شماره ۱۵۴۹: زنهار مرا مگو که پیرم غزل شماره ۱۵۵۰: گر از غم عشق عار داریم غزل شماره ۱۵۵۱: از اصل چو حورزاد باشیم غزل شماره ۱۵۵۲: ما آفت جان عاشقانیم غزل شماره ۱۵۵۳: ما صحبت همدگر گزینیم غزل شماره ۱۵۵۴: چون ذره به رقص اندرآییم غزل شماره ۱۵۵۵: جز جانب دل به دل نیاییم غزل شماره ۱۵۵۶: ای برده نماز من ز هنگام غزل شماره ۱۵۵۷: یا رب توبه چرا شکستم غزل شماره ۱۵۵۸: دانی کامروز از چه زردم غزل شماره ۱۵۵۹: من دوش به تازه عهد کردم غزل شماره ۱۵۶۰: تا عشق تو سوخت همچو عودم غزل شماره ۱۵۶۱: تا چهره آن یگانه دیدم غزل شماره ۱۵۶۲: گر ناز تو را به گفت نارم غزل شماره ۱۵۶۳: من اشتر مست شهریارم غزل شماره ۱۵۶۴: روزی که گذر کنی به گورم غزل شماره ۱۵۶۵: ای دشمن روزه و نمازم غزل شماره ۱۵۶۶: تا با تو قرین شده‌ست جانم غزل شماره ۱۵۶۷: امروز مرا چه شد چه دانم غزل شماره ۱۵۶۸: ای جان لطیف و ای جهانم غزل شماره ۱۵۶۹: ناآمده سیل تر شدستیم غزل شماره ۱۵۷۰: آن عشرت نو که برگرفتیم غزل شماره ۱۵۷۱: در عشق قدیم سال خوردیم غزل شماره ۱۵۷۲: گر گمشدگان روزگاریم غزل شماره ۱۵۷۳: ما عاشق و بی‌دل و فقیریم غزل شماره ۱۵۷۴: نی سیم و نه زر نه مال خواهیم غزل شماره ۱۵۷۵: ما شاخ گلیم نی گیاهیم غزل شماره ۱۵۷۶: ما زنده به نور کبریاییم غزل شماره ۱۵۷۷: امروز نیم ملول شادم غزل شماره ۱۵۷۸: من جز احد صمد نخواهم غزل شماره ۱۵۷۹: ما آب دریم ما چه دانیم غزل شماره ۱۵۸۰: تا دلبر خویش را نبینیم غزل شماره ۱۵۸۱: گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم غزل شماره ۱۵۸۲: هرچ گویی از بهانه لا نسلم لا نسلم غزل شماره ۱۵۸۳: می خرامد جان مجلس سوی مجلس گام گام غزل شماره ۱۵۸۴: هر که گوید کان چراغ دیده‌ها را دیده‌ام غزل شماره ۱۵۸۵: ای جهان آب و گل تا من تو را بشناختم غزل شماره ۱۵۸۶: خویش را چون خار دیدم سوی گل بگریختم غزل شماره ۱۵۸۷: عشوه دادستی که من در بی‌وفایی نیستم غزل شماره ۱۵۸۸: من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم غزل شماره ۱۵۸۹: چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می برم غزل شماره ۱۵۹۰: چون ز صورت برتر آمد آفتاب و اخترم غزل شماره ۱۵۹۱: وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم غزل شماره ۱۵۹۲: نی تو گفتی از جفای آن جفاگر نشکنم غزل شماره ۱۵۹۳: روی نیکت بد کند من نیک را بر بد نهم غزل شماره ۱۵۹۴: ایها العشاق آتش گشته چون استاره‌ایم غزل شماره ۱۵۹۵: سر قدم کردیم و آخر سوی جیحون تاختیم غزل شماره ۱۵۹۶: چون همه یاران ما رفتند و تنها ماندیم غزل شماره ۱۵۹۷: این چه کژطبعی بود که صد هزاران غم خوریم غزل شماره ۱۵۹۸: ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم غزل شماره ۱۵۹۹: چون بدیدم صبح رویت در زمان برخیستم غزل شماره ۱۶۰۰: از شهنشه شمس دین من ساغری را یافتم غزل شماره ۱۶۰۱: بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم غزل شماره ۱۶۰۲: می بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام غزل شماره ۱۶۰۳: چونک در باغت به زیر سایه طوبیستم غزل شماره ۱۶۰۴: بده آن باده دوشین که من از نوش تو مستم غزل شماره ۱۶۰۵: بزن آن پرده نوشین که من از نوش تو مستم غزل شماره ۱۶۰۶: هله دوشت یله کردم شب دوشت یله کردم غزل شماره ۱۶۰۷: ز فلک قوت بگیرم دهن از لوت ببندم غزل شماره ۱۶۰۸: چه کس ام من؟ چه کس ام من؟ که بسی وسوسه‌مند ام غزل شماره ۱۶۰۹: چو یکی ساغر مردی ز خم یار برآرم غزل شماره ۱۶۱۰: منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم غزل شماره ۱۶۱۱: مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم غزل شماره ۱۶۱۲: منم آن کس که نبینم بزنم فاخته گیرم غزل شماره ۱۶۱۳: به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم غزل شماره ۱۶۱۴: بزن آن پرده دوشین که من امروز خموشم غزل شماره ۱۶۱۵: من اگر دست زنانم نه من از دست زنانم غزل شماره ۱۶۱۶: ز یکی پسته دهانی صنمی بسته دهانم غزل شماره ۱۶۱۷: بت بی‌نقش و نگارم جز تو یار ندارم غزل شماره ۱۶۱۸: علم عشق برآمد برهانم ز زحیرم غزل شماره ۱۶۱۹: تو گواه باش خواجه که ز توبه توبه کردم غزل شماره ۱۶۲۰: هوسی است در سر من که سر بشر ندارم غزل شماره ۱۶۲۱: چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم غزل شماره ۱۶۲۲: تو ز من ملول گشتی که من از تو ناشتابم غزل شماره ۱۶۲۳: هذیان که گفت دشمن به درون دل شنیدم غزل شماره ۱۶۲۴: خبری اگر شنیدی ز جمال و حسن یارم غزل شماره ۱۶۲۵: دو هزار عهد کردم که سر جنون نخارم غزل شماره ۱۶۲۶: فلکا بگو که تا کی گله‌های یار گویم غزل شماره ۱۶۲۷: نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم غزل شماره ۱۶۲۸: دیده از خلق ببستم چو جمالش دیدم غزل شماره ۱۶۲۹: دل چه خورده‌ست عجب دوش که من مخمورم غزل شماره ۱۶۳۰: گر مرا خار زند آن گل خندان بکشم غزل شماره ۱۶۳۱: در فروبند که ما عاشق این میکده‌ایم غزل شماره ۱۶۳۲: هله رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم غزل شماره ۱۶۳۳: در فروبند که ما عاشق این انجمنیم غزل شماره ۱۶۳۴: عقل گوید که من او را به زبان بفریبم غزل شماره ۱۶۳۵: دم به دم از ره دل پیک خیالش رسدم غزل شماره ۱۶۳۶: از بت باخبر من خبری می رسدم غزل شماره ۱۶۳۷: منم آن دزد که شب نقب زدم ببریدم غزل شماره ۱۶۳۸: مادرم بخت بده است و پدرم جود و کرم غزل شماره ۱۶۳۹: ای خوشا روز که پیش چو تو سلطان میرم غزل شماره ۱۶۴۰: گر تو خواهی که تو را بی‌کس و تنها نکنم غزل شماره ۱۶۴۱: من چو در گور درون خفته همی‌فرسایم غزل شماره ۱۶۴۲: ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم غزل شماره ۱۶۴۳: چند خسپیم صبوح است صلا برخیزیم غزل شماره ۱۶۴۴: جز ز فتان دو چشمت ز کی مفتون باشیم غزل شماره ۱۶۴۵: گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم غزل شماره ۱۶۴۶: روز آن است که ما خویش بر آن یار زنیم غزل شماره ۱۶۴۷: روز شادی است بیا تا همگان یار شویم غزل شماره ۱۶۴۸: ساقیا عربده کردیم که در جنگ شویم غزل شماره ۱۶۴۹: وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم غزل شماره ۱۶۵۰: خوش بنوشم تو اگر زهر نهی در جامم غزل شماره ۱۶۵۱: ما سر و پنجه و قوت نه از این جان داریم غزل شماره ۱۶۵۲: ای دریغا که شب آمد همه از هم ببریم غزل شماره ۱۶۵۳: من از این خانه پرنور به در می نروم غزل شماره ۱۶۵۴: تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم غزل شماره ۱۶۵۵: دوش می گفت جانم کی سپهر معظم غزل شماره ۱۶۵۶: هم به‌درد این درد را درمان کنم غزل شماره ۱۶۵۷: می رسد بوی جگر از دو لبم غزل شماره ۱۶۵۸: عاشقم از عاشقان نگریختم غزل شماره ۱۶۵۹: دست من گیر ای پسر خوش نیستم غزل شماره ۱۶۶۰: ای گزیده یار چونت یافتم غزل شماره ۱۶۶۱: سالکان راه را محرم شدم غزل شماره ۱۶۶۲: بوی آن خوب ختن می آیدم غزل شماره ۱۶۶۳: نو به نو هر روز باری می کشم غزل شماره ۱۶۶۴: می شناسد پرده جان آن صنم غزل شماره ۱۶۶۵: عاشقی بر من پریشانت کنم غزل شماره ۱۶۶۶: گفته‌ای من یار دیگر می کنم غزل شماره ۱۶۶۷: من ز وصلت چون به هجران می روم غزل شماره ۱۶۶۸: من به سوی باغ و گلشن می روم غزل شماره ۱۶۶۹: آتشی نو در وجود اندرزدیم غزل شماره ۱۶۷۰: ما به خرمنگاه جان بازآمدیم غزل شماره ۱۶۷۱: گر دم از شادی وگر از غم زنیم غزل شماره ۱۶۷۲: روز باران است و ما جو می کنیم غزل شماره ۱۶۷۳: امشب ای دلدار مهمان توییم غزل شماره ۱۶۷۴: ما ز بالاییم و بالا می‌‌رویم غزل شماره ۱۶۷۵: دوش عشق شمس دین می باختیم غزل شماره ۱۶۷۶: عاقبت ای جان فزا نشکیفتم غزل شماره ۱۶۷۷: یک دمی خوش چو گلستان کندم غزل شماره ۱۶۷۸: من اگر نالم اگر عذر آرم غزل شماره ۱۶۷۹: من اگر مستم اگر هشیارم غزل شماره ۱۶۸۰: من اگر پرغم اگر شادانم غزل شماره ۱۶۸۱: من از این خانه به در می نروم غزل شماره ۱۶۸۲: من اگر پرغم اگر خندانم غزل شماره ۱۶۸۳: من که حیران ز ملاقات توام غزل شماره ۱۶۸۴: من از این خانه به در می نروم غزل شماره ۱۶۸۵: ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم غزل شماره ۱۶۸۶: گفتم که عهد بستم وز عهد بد برستم غزل شماره ۱۶۸۷: گر جان منکرانت شد خصم جان مستم غزل شماره ۱۶۸۸: رفتم ز دست خود من در بیخودی فتادم غزل شماره ۱۶۸۹: صد بار مردم ای جان وین را بیازمودم غزل شماره ۱۶۹۰: اندر دو کون جانا بی‌تو طرب ندیدم غزل شماره ۱۶۹۱: خواهم که کفک خونین از دیگ جان برآرم غزل شماره ۱۶۹۲: یا رب چه یار دارم شیرین شکار دارم غزل شماره ۱۶۹۳: من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم غزل شماره ۱۶۹۴: بازآمدم خرامان تا پیش تو بمیرم غزل شماره ۱۶۹۵: پیش چنین جمال جان بخش چون نمیرم غزل شماره ۱۶۹۶: ای چرخ عیب جویم وی سقف پرستیزم غزل شماره ۱۶۹۷: آری ستیزه می کن تا من همی‌ستیزم غزل شماره ۱۶۹۸: ای توبه‌ام شکسته از تو کجا گریزم غزل شماره ۱۶۹۹: دل را ز من بپوشی یعنی که من ندانم غزل شماره ۱۷۰۰: عالم گرفت نورم بنگر به چشم‌هایم غزل شماره ۱۷۰۱: آوازه جمالت از جان خود شنیدیم غزل شماره ۱۷۰۲: درده شراب یک سان تا جمله جمع باشیم غزل شماره ۱۷۰۳: من آن شب سیاهم کز ماه خشم کردم غزل شماره ۱۷۰۴: اشکم دهل شده‌ست از این جام دم به دم غزل شماره ۱۷۰۵: از ما مشو ملول که ما سخت شاهدیم غزل شماره ۱۷۰۶: برخیز تا شراب به رطل و سبو خوریم غزل شماره ۱۷۰۷: چیزی مگو که گنج نهانی خریده‌ام غزل شماره ۱۷۰۸: ای گوش من گرفته توی چشم روشنم غزل شماره ۱۷۰۹: ما قحطیان تشنه و بسیارخواره‌ایم غزل شماره ۱۷۱۰: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم غزل شماره ۱۷۱۱: بگشای چشم خود که از آن چشم روشنیم غزل شماره ۱۷۱۲: ما در جهان موافقت کس نمی‌کنیم غزل شماره ۱۷۱۳: خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم غزل شماره ۱۷۱۴: چند روی بی‌خبر آخر بنگر به بام غزل شماره ۱۷۱۵: هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام غزل شماره ۱۷۱۶: امشب جان را ببر از تن چاکر تمام غزل شماره ۱۷۱۷: لولیکان تویم در بگشا ای صنم غزل شماره ۱۷۱۸: ای تو ترش کرده رو تا که بترسانیم غزل شماره ۱۷۱۹: پیشتر آ می لبا تا همه شیدا شویم غزل شماره ۱۷۲۰: بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیم غزل شماره ۱۷۲۱: خوش سوی ما آ دمی ز آنچ که ما هم خوشیم غزل شماره ۱۷۲۲: بدار دست ز ریشم که باده‌ای خوردم غزل شماره ۱۷۲۳: نیم ز کار تو فارغ، همیشه در کارم غزل شماره ۱۷۲۴: همه جمال تو بینم چو چشم باز کنم غزل شماره ۱۷۲۵: نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم غزل شماره ۱۷۲۶: بیار باده که دیر است در خمار توام غزل شماره ۱۷۲۷: به غم فرونروم باز سوی یار روم غزل شماره ۱۷۲۸: مرا اگر تو نخواهی منت به جان خواهم غزل شماره ۱۷۲۹: اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم غزل شماره ۱۷۳۰: چه روز باشد کاین جسم و رسم بنوردیم غزل شماره ۱۷۳۱: اگر زمین و فلک را پر از سلام کنیم غزل شماره ۱۷۳۲: به حق آنک بخواندی مرا ز گوشه بام غزل شماره ۱۷۳۳: به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام غزل شماره ۱۷۳۴: سماع چیست ز پنهانیان دل پیغام غزل شماره ۱۷۳۵: به گوش من برسانید هجر تلخ پیام غزل شماره ۱۷۳۶: به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم غزل شماره ۱۷۳۷: بیار باده که اندر خمار خمارم غزل شماره ۱۷۳۸: به گوشه‌ای بروم گوش آن قدح گیرم غزل شماره ۱۷۳۹: زهی حلاوت پنهان در این خلای شکم غزل شماره ۱۷۴۰: خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم غزل شماره ۱۷۴۱: به کوی عشق تو من نامدم که بازروم غزل شماره ۱۷۴۲: ببسته است پری نهانیی پایم غزل شماره ۱۷۴۳: اگر چه ما نه خروس و نه ماکیان داریم غزل شماره ۱۷۴۴: بیار مطرب بر ما کریم باش کریم غزل شماره ۱۷۴۵: فضول گشته‌ام امروز جنگ می‌جویم غزل شماره ۱۷۴۶: بر آن شده‌ست دلم کآتشی بگیرانم غزل شماره ۱۷۴۷: اگر به عقل و کفایت پی جنون باشم غزل شماره ۱۷۴۸: می گریزد از ما و ما قوامش داریم غزل شماره ۱۷۴۹: گه چرخ زنان همچون فلکم غزل شماره ۱۷۵۰: تلخی نکند شیرین‌ذقنم غزل شماره ۱۷۵۱: تشنه خویش کن مده آبم غزل شماره ۱۷۵۲: کون خر را نظام دین گفتم غزل شماره ۱۷۵۳: آمدم باز تا چنان گردم غزل شماره ۱۷۵۴: آتشی از تو در دهان دارم غزل شماره ۱۷۵۵: در طریقت دو صد کمین دارم غزل شماره ۱۷۵۶: تا به جان مست عشق آن یارم غزل شماره ۱۷۵۷: همتم شد بلند و تدبیرم غزل شماره ۱۷۵۸: در وصالت چه را بیاموزم غزل شماره ۱۷۵۹: اه چه بی‌رنگ و بی‌نشان که منم غزل شماره ۱۷۶۰: به خدایی که در ازل بوده‌ست غزل شماره ۱۷۶۱: ما همه از الست همدستیم غزل شماره ۱۷۶۲: آمدستیم تا چنان گردیم غزل شماره ۱۷۶۳: ما که باده ز دست یار خوریم غزل شماره ۱۷۶۴: ناله بلبل بهار کنیم غزل شماره ۱۷۶۵: عاشق روی جان فزای توییم غزل شماره ۱۷۶۶: خیز تا فتنه‌ای برانگیزیم غزل شماره ۱۷۶۷: تو چه دانی که ما چه مرغانیم غزل شماره ۱۷۶۸: چند قبا بر قد دل دوختم غزل شماره ۱۷۶۹: ای دل صافی دم ثابت قدم غزل شماره ۱۷۷۰: آمد سرمست سحر دلبرم غزل شماره ۱۷۷۱: شد ز غمت خانه سودا دلم غزل شماره ۱۷۷۲: چند گهی فاتحه خوانت کنم غزل شماره ۱۷۷۳: بار دگر جانب یار آمدیم غزل شماره ۱۷۷۴: ما به تماشای تو بازآمدیم غزل شماره ۱۷۷۵: گر تو کنی روی ترش زحمت از این جا ببرم غزل شماره ۱۷۷۶: منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم غزل شماره ۱۷۷۷: انا فتحنا بابکم لا تهجروا اصحابکم غزل شماره ۱۷۷۸: رحت انا من بینکم غبت کذا من عینکم غزل شماره ۱۷۷۹: اتیناکم اتیناکم فحیونا نحییکم غزل شماره ۱۷۸۰: اقبل الساقی علینا حاملا کاس المدام غزل شماره ۱۷۸۱: قد رجعنا قد رجعنا جائیا من طورکم غزل شماره ۱۷۸۲: ظننتم ایا عذال ان قد عدلتم غزل شماره ۱۷۸۳: فان وفق الله الکریم وصالکم غزل شماره ۱۷۸۴: علی اهل نجد الثنا و سلام غزل شماره ۱۷۸۵: بیا بیا دلدار من دلدار من غزل شماره ۱۷۸۶: دزدیده چون جان می‌روی اندر میان جان من غزل شماره ۱۷۸۷: گر آخر آمد عشق تو گردد ز اول‌ها فزون غزل شماره ۱۷۸۸: تا کی گریزی از اجل در ارغوان و ارغنون غزل شماره ۱۷۸۹: ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان غزل شماره ۱۷۹۰: دلدار من در باغ دی می‌گشت و می‌گفت ای چمن غزل شماره ۱۷۹۱: بویی همی‌آید مرا مانا که باشد یار من غزل شماره ۱۷۹۲: این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این غزل شماره ۱۷۹۳: این کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین غزل شماره ۱۷۹۴: ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان غزل شماره ۱۷۹۵: هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن غزل شماره ۱۷۹۶: دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن غزل شماره ۱۷۹۷: ای دل شکایت‌ها مکن تا نشنود دلدار من غزل شماره ۱۷۹۸: ای یار من ای یار من ای یار بی‌زنهار من غزل شماره ۱۷۹۹: در غیب پر، این سو مپر ای طایر چالاک من غزل شماره ۱۸۰۰: هذا رشاد الکافرین هذا جزاء الصابرین غزل شماره ۱۸۰۱: آن شاخ خشک است و سیه‌هان ای صبا بر وی مزن غزل شماره ۱۸۰۲: چندان بگردم گرد دل کز گردش بسیار من غزل شماره ۱۸۰۳: بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن غزل شماره ۱۸۰۴: با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن غزل شماره ۱۸۰۵: پوشیده چون جان می‌روی، اندر میان جان من غزل شماره ۱۸۰۶: آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من غزل شماره ۱۸۰۷: ای بس که از آواز دش وامانده‌ام زین راه من غزل شماره ۱۸۰۸: با آنک از پیوستگی من عشق گشتم عشق من غزل شماره ۱۸۰۹: بر گرد گل می گشت دی نقش خیال یار من غزل شماره ۱۸۱۰: من دزد دیدم کو برد مال و متاع مردمان غزل شماره ۱۸۱۱: خوش می گریزی هر طرف از حلقه ما نی مکن غزل شماره ۱۸۱۲: ای نور افلاک و زمین چشم و چراغ غیب بین غزل شماره ۱۸۱۳: کو خر من کو خر من پار بمرد آن خر من غزل شماره ۱۸۱۴: عشق تو آورد قدح پر ز بلای دل من غزل شماره ۱۸۱۵: من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان غزل شماره ۱۸۱۶: آینه‌ای بزدایم از جهت منظر من غزل شماره ۱۸۱۷: قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من غزل شماره ۱۸۱۸: قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من غزل شماره ۱۸۱۹: کافرم ار در دو جهان عشق بود خوشتر از این غزل شماره ۱۸۲۰: هی چه گریزی چندین یک نفس این جا بنشین غزل شماره ۱۸۲۱: آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن غزل شماره ۱۸۲۲: ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من غزل شماره ۱۸۲۳: سیر نمی‌شوم ز تو نیست جز این گناه من غزل شماره ۱۸۲۴: سیر نمی‌شوم ز تو ای مه جان فزای من غزل شماره ۱۸۲۵: من طربم طرب منم زهره زند نوای من غزل شماره ۱۸۲۶: هر کی ز حور پرسدت، رخ بنما که هم‌چنین غزل شماره ۱۸۲۷: دوش چه خورده‌ای دلا؟ راست بگو نهان مکن غزل شماره ۱۸۲۸: باز نگار می کشد چون شتران مهار من غزل شماره ۱۸۲۹: گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من غزل شماره ۱۸۳۰: تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من غزل شماره ۱۸۳۱: راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این غزل شماره ۱۸۳۲: مانده شده‌ست گوش من از پی انتظار آن غزل شماره ۱۸۳۳: آمده‌ام به عذر تو ای طرب و قرار جان غزل شماره ۱۸۳۴: عید نمای عید را ای تو هلال عید من غزل شماره ۱۸۳۵: گرم درآ و دم مده ساقی بردبار من غزل شماره ۱۸۳۶: باز بهار می کشد زندگی از بهار من غزل شماره ۱۸۳۷: یا رب من بدانمی‌چیست مراد یار من غزل شماره ۱۸۳۸: چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من غزل شماره ۱۸۳۹: واقعه‌ای بدیده‌ام لایق لطف و آفرین غزل شماره ۱۸۴۰: مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین غزل شماره ۱۸۴۱: تا چه خیال بسته‌ای ای بت بدگمان من غزل شماره ۱۸۴۲: چهره شرمگین تو بستد شرمگان من غزل شماره ۱۸۴۳: دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن غزل شماره ۱۸۴۴: مرا در دل همی‌آید که من دل را کنم قربان غزل شماره ۱۸۴۵: عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان غزل شماره ۱۸۴۶: حرام است ای مسلمانان از این خانه برون رفتن غزل شماره ۱۸۴۷: خرامان می‌روی در دل، چراغ‌افروز جان و تن غزل شماره ۱۸۴۸: چه باشد پیشه عاشق به جز دیوانگی کردن غزل شماره ۱۸۴۹: چرا کوشد مسلمان در مسلمان را فریبیدن غزل شماره ۱۸۵۰: چراغ عالم افروزم نمی‌تابد چنین روشن غزل شماره ۱۸۵۱: نشانی‌هاست در چشمش نشانش کن نشانش کن غزل شماره ۱۸۵۲: چو آمد روی مه رویم کی باشم من که باشم من غزل شماره ۱۸۵۳: چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من غزل شماره ۱۸۵۴: چه دانی تو خراباتی که هست از شش جهت بیرون غزل شماره ۱۸۵۵: چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون غزل شماره ۱۸۵۶: مرا هر دم همی‌گویی که برگو قطعه شیرین غزل شماره ۱۸۵۷: توقع دارم از لطف تو ای صدر نکوآیین غزل شماره ۱۸۵۸: چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من غزل شماره ۱۸۵۹: منم آن حلقه در گوش و نشسته گوش شمس الدین غزل شماره ۱۸۶۰: الا ای باد شبگیرم بیار اخبار شمس الدین غزل شماره ۱۸۶۱: ای قاعده مستان در همدگر افتادن غزل شماره ۱۸۶۲: چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن غزل شماره ۱۸۶۳: ای سنجق نصرالله وی مشعله یاسین غزل شماره ۱۸۶۴: در پرده دل بنگر صد دختر آبستان غزل شماره ۱۸۶۵: ای سرو و گل بستان بنگر به تهی دستان غزل شماره ۱۸۶۶: ای کار من از تو زر ای سیمبر مستان غزل شماره ۱۸۶۷: ای جانک من چونی یک بوسه به چند ای جان غزل شماره ۱۸۶۸: دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان غزل شماره ۱۸۶۹: رو مذهب عاشق را برعکس روش‌ها دان غزل شماره ۱۸۷۰: ای نفس چو سگ آخر تا چند زنی دندان غزل شماره ۱۸۷۱: دو چیز نخواهد بد در هر دو جهان می دان غزل شماره ۱۸۷۲: ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان غزل شماره ۱۸۷۳: دانی که کجا جویی ما را به گه جستن غزل شماره ۱۸۷۴: از آتش روی خود اندر دلم آتش زن غزل شماره ۱۸۷۵: ای یار مقامردل پیش آ و دمی کم زن غزل شماره ۱۸۷۶: بی جا شو در وحدت در عین فنا جا کن غزل شماره ۱۸۷۷: ای دل چو نمی‌گردد در شرح زبان من غزل شماره ۱۸۷۸: من گوش کشان گشتم از لیلی و از مجنون غزل شماره ۱۸۷۹: آرایش باغ آمد این روی چه روی است این غزل شماره ۱۸۸۰: در زیر نقاب شب این زنگیکان را بین غزل شماره ۱۸۸۱: از چشمه جان ره شد در خانه هر مسکین غزل شماره ۱۸۸۲: آن کس که تو را بیند وانگه نظرش بر تن غزل شماره ۱۸۸۳: بی او نتوان رفتن بی‌او نتوان گفتن غزل شماره ۱۸۸۴: آن ساعد سیمین را در گردن ما افکن غزل شماره ۱۸۸۵: ای سرده صد سودا دستار چنین می کن غزل شماره ۱۸۸۶: نی نی به از این باید با دوست وفا کردن غزل شماره ۱۸۸۷: گرت هست سر ما سر و ریش بجنبان غزل شماره ۱۸۸۸: بیا بوسه به چند است از آن لعل مثمن غزل شماره ۱۸۸۹: دل دل دل تو دل مرا مرنجان غزل شماره ۱۸۹۰: با روی تو کفر است به معنی نگریدن غزل شماره ۱۸۹۱: ما دست تو را خواجه بخواهیم کشیدن غزل شماره ۱۸۹۲: هر شب که بود قاعده سفره نهادن غزل شماره ۱۸۹۳: صد گوش نوم باز شد از راز شنودن غزل شماره ۱۸۹۴: گر زانک ملولی ز من ای فتنه حوران غزل شماره ۱۸۹۵: بفریفتیم دوش و پرندوش به دستان غزل شماره ۱۸۹۶: نشاید از تو چندین جور کردن غزل شماره ۱۸۹۷: در این دم همدمی آمد خمش کن غزل شماره ۱۸۹۸: ندا آمد به جان از چرخ پروین غزل شماره ۱۸۹۹: دل خون خواره را یک باره بستان غزل شماره ۱۹۰۰: بیا ای مونس جان‌های مستان غزل شماره ۱۹۰۱: ز زخم دف کفم بدرید ای جان غزل شماره ۱۹۰۲: چرا منکر شدی ای میر کوران غزل شماره ۱۹۰۳: شنیدی تو که خط آمد ز خاقان غزل شماره ۱۹۰۴: کجا خواهی ز چنگ ما پریدن غزل شماره ۱۹۰۵: اگر تو عاشقی غم را رها کن غزل شماره ۱۹۰۶: تو نقد قلب را از زر برون کن غزل شماره ۱۹۰۷: گر این جا حاضری سر همچنین کن غزل شماره ۱۹۰۸: نتانی آمدن این راه با من غزل شماره ۱۹۰۹: دل معشوق سوزیده است بر من غزل شماره ۱۹۱۰: تو هر جزو جهان را بر گذر بین غزل شماره ۱۹۱۱: تو را پندی دهم ای طالب دین غزل شماره ۱۹۱۲: بیا ساقی می ما را بگردان غزل شماره ۱۹۱۳: به باغ آییم فردا جمله یاران غزل شماره ۱۹۱۴: اگر خواهی مرا می در هوا کن غزل شماره ۱۹۱۵: برو ای دل به سوی دلبر من غزل شماره ۱۹۱۶: برآ بر بام و اکنون ماه نو بین غزل شماره ۱۹۱۷: چو بربندند ناگاهت زنخدان غزل شماره ۱۹۱۸: فرود آ تو ز مرکب بار می‌بین غزل شماره ۱۹۱۹: عشق است بر آسمان پریدن غزل شماره ۱۹۲۰: دیر آمده‌ای مرو شتابان غزل شماره ۱۹۲۱: ای ساقی و دستگیر مستان غزل شماره ۱۹۲۲: ما شادتریم یا تو ای جان غزل شماره ۱۹۲۳: ای روی مه تو شاد خندان غزل شماره ۱۹۲۴: ای روی تو نوبهار خندان غزل شماره ۱۹۲۵: بازآمد آستین فشانان غزل شماره ۱۹۲۶: مال است و زر است مکسب تن غزل شماره ۱۹۲۷: وقت آمد توبه را شکستن غزل شماره ۱۹۲۸: ای دوست عتاب را رها کن غزل شماره ۱۹۲۹: ای عربده کرده دوش با من غزل شماره ۱۹۳۰: امروز تو خوشتری و یا من غزل شماره ۱۹۳۱: عقل از کف عشق خورد افیون غزل شماره ۱۹۳۲: ای دشمن عقل و جان شیرین غزل شماره ۱۹۳۳: برخیز و صبوح را برنجان غزل شماره ۱۹۳۴: از ما مرو ای چراغ روشن غزل شماره ۱۹۳۵: دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان غزل شماره ۱۹۳۶: عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن غزل شماره ۱۹۳۷: هر خوشی که فوت شد از تو مباش اندوهگین غزل شماره ۱۹۳۸: نازنینی را رها کن با شهان نازنین غزل شماره ۱۹۳۹: می پرد این مرغ دیگر در جنان عاشقان غزل شماره ۱۹۴۰: ای ز تو مه پای کوبان وز تو زهره دف زنان غزل شماره ۱۹۴۱: مهره‌ای از جان ربودم بی‌دهان و بی‌دهان غزل شماره ۱۹۴۲: من ز گوش او بدزدم حلقه دیگر نهان غزل شماره ۱۹۴۳: می گزید او آستین را شرمگین در آمدن غزل شماره ۱۹۴۴: چون ببینی آفتاب از روی دلبر یاد کن غزل شماره ۱۹۴۵: هر چه آن سرخوش کند بویی بود از یار من غزل شماره ۱۹۴۶: کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من غزل شماره ۱۹۴۷: سوی بیماران خود شد شاه مه رویان من غزل شماره ۱۹۴۸: بانگ آید هر زمانی زین رواق آبگون غزل شماره ۱۹۴۹: آنچ می آید ز وصفت این زمانم در دهن غزل شماره ۱۹۵۰: بوی آن باغ و بهار و گلبن رعناست این غزل شماره ۱۹۵۱: ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین غزل شماره ۱۹۵۲: هست ما را هر زمانی از نگار راستین غزل شماره ۱۹۵۳: هر صبوحی ارغنون‌ها را برنجان همچنین غزل شماره ۱۹۵۴: عیش‌هاتان نوش بادا هر زمان ای عاشقان غزل شماره ۱۹۵۵: ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان غزل شماره ۱۹۵۶: سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن غزل شماره ۱۹۵۷: هست عاقل هر زمانی در غم پیدا شدن غزل شماره ۱۹۵۸: ساقیا چون مست گشتی خویش را بر من بزن غزل شماره ۱۹۵۹: روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن غزل شماره ۱۹۶۰: آفتابا بار دیگر خانه را پرنور کن غزل شماره ۱۹۶۱: نوبهارا جان مایی جان‌ها را تازه کن غزل شماره ۱۹۶۲: یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من غزل شماره ۱۹۶۳: پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من غزل شماره ۱۹۶۴: شمس دین بر یوسفان و نازنینان نازنین غزل شماره ۱۹۶۵: در میان ظلمت جان تو نور چیست آن غزل شماره ۱۹۶۶: جام پر کن ساقیا آتش بزن اندر غمان غزل شماره ۱۹۶۷: ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان غزل شماره ۱۹۶۸: ای دل من در هوایت همچو آب و ماهیان غزل شماره ۱۹۶۹: از بدی‌ها آن چه گویم هست قصدم خویشتن غزل شماره ۱۹۷۰: مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن غزل شماره ۱۹۷۱: از دخول هر غری افسرده‌ای در کار من غزل شماره ۱۹۷۲: عاشقا دو چشم بگشا چارجو در خود ببین غزل شماره ۱۹۷۳: موی بر سر شد سپید و روی من بگرفت چین غزل شماره ۱۹۷۴: ای چراغ آسمان و رحمت حق بر زمین غزل شماره ۱۹۷۵: عشق شمس الدین است یا نور کف موسی است آن غزل شماره ۱۹۷۶: عشق شمس حق و دین کان گوهر کانی است آن غزل شماره ۱۹۷۷: در ستایش‌های شمس الدین نباشم مفتتن غزل شماره ۱۹۷۸: ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من غزل شماره ۱۹۷۹: عاشقان را مژده‌ای از سرفراز راستین غزل شماره ۱۹۸۰: یارکان رقصی کنید اندر غمم خوشتر از این غزل شماره ۱۹۸۱: مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن غزل شماره ۱۹۸۲: گلسن بنده ستایک غرضم یق اشد رسن غزل شماره ۱۹۸۳: به خدا میل ندارم نه به چرب و نه به شیرین غزل شماره ۱۹۸۴: بده آن مرد ترش را قدحی ای شه شیرین غزل شماره ۱۹۸۵: صنما بیار باده بنشان خمار مستان غزل شماره ۱۹۸۶: صنما به چشم شوخت که به چشم اشارتی کن غزل شماره ۱۹۸۷: هله نیم مست گشتم قدحی دگر مدد کن غزل شماره ۱۹۸۸: چه شکر داد عجب یوسف خوبی به لبان غزل شماره ۱۹۸۹: جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن غزل شماره ۱۹۹۰: جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن غزل شماره ۱۹۹۱: همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن غزل شماره ۱۹۹۲: خوی با ما کن و با بی‌خبران خوی مکن غزل شماره ۱۹۹۳: هیچ باشد که رسد آن شکر و پسته من غزل شماره ۱۹۹۴: بشنو از بوالهوسان قصه میر عسسان غزل شماره ۱۹۹۵: اینک آن انجم روشن که فلک چاکرشان غزل شماره ۱۹۹۶: چون خیال تو درآید به دلم رقص کنان غزل شماره ۱۹۹۷: هر که را گشت سر از غایت برگردیدن غزل شماره ۱۹۹۸: به خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن غزل شماره ۱۹۹۹: مکن ای دوست ز جور این دلم آواره مکن غزل شماره ۲۰۰۰: ای ز هجران تو مردن طرب و راحت من غزل شماره ۲۰۰۱: دم ده و عشوه ده ای دلبر سیمین بر من غزل شماره ۲۰۰۲: تو سبب سازی و دانایی آن سلطان بین غزل شماره ۲۰۰۳: همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن غزل شماره ۲۰۰۴: شیرمردا تو چه ترسی ز سگ لاغرشان غزل شماره ۲۰۰۵: چه نشستی دور چون بیگانگان غزل شماره ۲۰۰۶: هر کجا که پا نهی ای جان من غزل شماره ۲۰۰۷: شاه ما باری برای کاهلان غزل شماره ۲۰۰۸: می بده ای ساقی آخرزمان غزل شماره ۲۰۰۹: نک بهاران شد صلا ای لولیان غزل شماره ۲۰۱۰: بشنو از دل نکته‌های بی‌سخن غزل شماره ۲۰۱۱: جان جان‌هایی تو جان را برشکن غزل شماره ۲۰۱۲: ای دلارام من و ای دل شکن غزل شماره ۲۰۱۳: ساقیا برخیز و می در جام کن غزل شماره ۲۰۱۴: راز چون با من نگوید یار من غزل شماره ۲۰۱۵: فقر را در خواب دیدم دوش من غزل شماره ۲۰۱۶: جان من جان تو جانت جان من غزل شماره ۲۰۱۷: آمد آمد در میان خوب ختن غزل شماره ۲۰۱۸: مرغ خانه با هما پروا مکن غزل شماره ۲۰۱۹: ای ببرده دل تو قصد جان مکن غزل شماره ۲۰۲۰: ای خدا این وصل را هجران مکن غزل شماره ۲۰۲۱: صبحدم شد زود برخیز ای جوان غزل شماره ۲۰۲۲: ای زیان و ای زیان و ای زیان غزل شماره ۲۰۲۳: رو قرار از دل مستان بستان غزل شماره ۲۰۲۴: مات خود را صنما مات مکن غزل شماره ۲۰۲۵: ای به انکار سوی ما نگران غزل شماره ۲۰۲۶: به شکرخنده ببردی دل من غزل شماره ۲۰۲۷: ای امتان باطل بر نان زنید بر نان غزل شماره ۲۰۲۸: گرچه بسی نشستم در نار تا به گردن غزل شماره ۲۰۲۹: ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن غزل شماره ۲۰۳۰: گفتی مرا که چونی در روی ما نظر کن غزل شماره ۲۰۳۱: ای محو راه گشته از محو هم سفر کن غزل شماره ۲۰۳۲: من از کی باک دارم خاصه که یار با من غزل شماره ۲۰۳۳: جانا نخست ما را مرد مدام گردان غزل شماره ۲۰۳۴: ای دل ز شاه حوران یا قبله صبوران غزل شماره ۲۰۳۵: آن خوب را طلب کن اندر میان حوران غزل شماره ۲۰۳۶: امروز سرکشان را عشقت ز جلوه کردن غزل شماره ۲۰۳۷: چون جان تو می‌ستانی چون شکر است مردن غزل شماره ۲۰۳۸: از زنگ لشکر آمد بر قلب لشکرش زن غزل شماره ۲۰۳۹: رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن غزل شماره ۲۰۴۰: روز است ای دو دیده در روزنم نظر کن غزل شماره ۲۰۴۱: پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن غزل شماره ۲۰۴۲: ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن غزل شماره ۲۰۴۳: دیدی چه گفت بهمن هیزم بنه چو خرمن غزل شماره ۲۰۴۴: جانا بیار باده و بختم بلند کن غزل شماره ۲۰۴۵: تو آب روشنی تو در این آب گل مکن غزل شماره ۲۰۴۶: مستی و عاشقی و جوانی و جنس این غزل شماره ۲۰۴۷: می‌آیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن غزل شماره ۲۰۴۸: آن کیست ای خدای؟ ک‌از این دام خامشان غزل شماره ۲۰۴۹: ای دم به دم مصور جان از درون تن غزل شماره ۲۰۵۰: جانا بیار باده و بختم تمام کن غزل شماره ۲۰۵۱: می‌بینمت که عزم جفا می‌کنی مکن غزل شماره ۲۰۵۲: ای آنک از میانه کران می‌کنی مکن غزل شماره ۲۰۵۳: با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین غزل شماره ۲۰۵۴: بشنیده‌ام که عزم سفر می‌کنی مکن غزل شماره ۲۰۵۵: مست شدی عاقبت آمدی اندر میان غزل شماره ۲۰۵۶: خواجه غلط کرده‌ای در روش یار من غزل شماره ۲۰۵۷: یار شو و یار بین دل شو و دلدار بین غزل شماره ۲۰۵۸: با رخ چون مشعله بر در ما کیست آن غزل شماره ۲۰۵۹: گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان غزل شماره ۲۰۶۰: یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران غزل شماره ۲۰۶۱: بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن غزل شماره ۲۰۶۲: سیر نشد چشم و دل از نظر شاه من غزل شماره ۲۰۶۳: ای رخ خندان تو مایه صد گلستان غزل شماره ۲۰۶۴: باز فروریخت عشق از در و دیوار من غزل شماره ۲۰۶۵: باز درآمد ز راه فتنه برانگیز من غزل شماره ۲۰۶۶: باز برآمد ز کوه خسرو شیرین من غزل شماره ۲۰۶۷: ای هوس عشق تو کرده جهان را زبون غزل شماره ۲۰۶۸: باز شکستند خلق سلسله یا مسلمین غزل شماره ۲۰۶۹: بیش مکن همچنان خانه درآ همچنین غزل شماره ۲۰۷۰: یا تو ترش کرده رو! مایه ده شکران غزل شماره ۲۰۷۱: هر چه کنی تو کرده من دان غزل شماره ۲۰۷۲: جفای تلخ تو گوهر کند مرا ای جان غزل شماره ۲۰۷۳: دلا تو شهد منه در دهان رنجوران غزل شماره ۲۰۷۴: مکن مکن که روا نیست بی‌گنه کشتن غزل شماره ۲۰۷۵: توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن غزل شماره ۲۰۷۶: به جان تو که از این دلشده کرانه مکن غزل شماره ۲۰۷۷: به من نگر به دو رخسار زعفرانی من غزل شماره ۲۰۷۸: چهار روز ببودم به پیش تو مهمان غزل شماره ۲۰۷۹: مقام ناز نداری برو تو ناز مکن غزل شماره ۲۰۸۰: چهار شعر بگفتم بگفت نی به از این غزل شماره ۲۰۸۱: نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان غزل شماره ۲۰۸۲: برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن غزل شماره ۲۰۸۳: اگر سزای لب تو نبود گفته من غزل شماره ۲۰۸۴: بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین غزل شماره ۲۰۸۵: به صلح آمد آن ترک تند عربده کن غزل شماره ۲۰۸۶: من کجا بودم عجب بی‌تو این چندین زمان غزل شماره ۲۰۸۷: بگویم مثالی از این عشق سوزان غزل شماره ۲۰۸۸: ببردی دلم را بدادی به زاغان غزل شماره ۲۰۸۹: تنت زین جهان است و دل زان جهان غزل شماره ۲۰۹۰: به پیش آر سغراق گلگون من غزل شماره ۲۰۹۱: ای هفت دریا گوهر عطا کن غزل شماره ۲۰۹۲: آن دلبر من آمد بر من غزل شماره ۲۰۹۳: تازه شد از او باغ و بر من غزل شماره ۲۰۹۴: یک قوصره پر دارم ز سخن غزل شماره ۲۰۹۵: با من صنما دل یک دله کن غزل شماره ۲۰۹۶: گر تنگ بدی این سینه من غزل شماره ۲۰۹۷: چون دل جانا بنشین بنشین غزل شماره ۲۰۹۸: شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن غزل شماره ۲۰۹۹: چند نظاره جهان کردن غزل شماره ۲۱۰۰: چند بوسه وظیفه تعیین کن غزل شماره ۲۱۰۱: سیر گشتم ز نازهای خسان غزل شماره ۲۱۰۲: چیست با عشق آشنا بودن غزل شماره ۲۱۰۳: گرچه اندر فغان و نالیدن غزل شماره ۲۱۰۴: شب که جهان است پر از لولیان غزل شماره ۲۱۰۵: ساقی من خیزد بی‌گفت من غزل شماره ۲۱۰۶: مست رسید آن بت بی‌باک من غزل شماره ۲۱۰۷: جان منی جان منی جان من غزل شماره ۲۱۰۸: می‌نروم هیچ از این خانه من غزل شماره ۲۱۰۹: ای تو پناه همه روز محن غزل شماره ۲۱۱۰: بانگ برآمد ز خرابات من غزل شماره ۲۱۱۱: بانگ برآمد ز خرابات من غزل شماره ۲۱۱۲: ظلمت شب پرتو ظلمات من غزل شماره ۲۱۱۳: ای تو چو خورشید و شه خاص من غزل شماره ۲۱۱۴: بانگ برآمد ز دل و جان من غزل شماره ۲۱۱۵: بازرسید آن بت زیبای من غزل شماره ۲۱۱۶: آمده‌ای بی‌گه خامش مشین غزل شماره ۲۱۱۷: پیشتر آ ای صنم شنگ من غزل شماره ۲۱۱۸: می تلخی که تلخی‌ها بدو گردد همه شیرین غزل شماره ۲۱۱۹: اگر امروز دلدارم درآید همچو دی خندان غزل شماره ۲۱۲۰: دگرباره چو مه کردیم خرمن غزل شماره ۲۱۲۱: افندس مسین کاغا یومیندن غزل شماره ۲۱۲۲: کیف اتوب یا اخی من سکر کارجوان غزل شماره ۲۱۲۳: العشق یقول لی تزین غزل شماره ۲۱۲۴: ایا بدر الدجی بل انت احسن غزل شماره ۲۱۲۵: اطیب الاسفار عندی انتقالی من مکان غزل شماره ۲۱۲۶: اطیب الاعمار عمر فی طریق العاشقین غزل شماره ۲۱۲۷: یا صغیر السن یا رطب البدن غزل شماره ۲۱۲۸: ابشر ثم ابشر یا مؤتمن غزل شماره ۲۱۲۹: نحن إلیٰ سیدنا راجعون غزل شماره ۲۱۳۰: ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او غزل شماره ۲۱۳۱: حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو. غزل شماره ۲۱۳۲: مستی ببینی رازدان می‌دانک باشد مست او غزل شماره ۲۱۳۳: بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو غزل شماره ۲۱۳۴: نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو غزل شماره ۲۱۳۵: ای شعشعه نور فلق در قبه مینای تو غزل شماره ۲۱۳۶: ساقی اگر کم شد میت دستار ما بستان گرو غزل شماره ۲۱۳۷: آن کون خر کز حاسدی عیسی بود تشویش او غزل شماره ۲۱۳۸: ای عشق تو موزونتری یا باغ و سیبستان تو غزل شماره ۲۱۳۹: والله ملولم من کنون از جام و سغراق و کدو غزل شماره ۲۱۴۰: دل دی خراب و مست و خوش هر سو همی‌افتاد از او غزل شماره ۲۱۴۱: ای تن و جان بنده او بند شکرخنده او غزل شماره ۲۱۴۲: چون بجهد خنده ز من خنده نهان دارم از او غزل شماره ۲۱۴۳: روشنی خانه تویی خانه بمگذار و مرو غزل شماره ۲۱۴۴: کار جهان هر چه شود کار تو کو بار تو کو غزل شماره ۲۱۴۵: شب شد ای خواجه ز کی آخر آن یار تو کو غزل شماره ۲۱۴۶: ای شکران ای شکران کان شکر دارم از او غزل شماره ۲۱۴۷: چیست که هر دمی چنین می‌کشدم به سوی او غزل شماره ۲۱۴۸: جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو غزل شماره ۲۱۴۹: ای تو خموش پرسخن چیست خبر بیا بگو غزل شماره ۲۱۵۰: عید نمی‌دهد فرح بی‌نظر هلال تو غزل شماره ۲۱۵۱: در سفر هوای تو بی‌خبرم به جان تو غزل شماره ۲۱۵۲: سخت خوش است چشم تو و آن رخ گلفشان تو غزل شماره ۲۱۵۳: ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو غزل شماره ۲۱۵۴: هین کژ و راست می‌روی باز چه خورده‌ای بگو غزل شماره ۲۱۵۵: کی ز جهان برون شود جزو جهان هله بگو غزل شماره ۲۱۵۶: سیمبرا ز سیم تو سیمبرم به جان تو غزل شماره ۲۱۵۷: سنگ شکاف می‌کند در هوس لقای تو غزل شماره ۲۱۵۸: من که ستیزه روترم در طلب لقای تو غزل شماره ۲۱۵۹: باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو غزل شماره ۲۱۶۰: ندیدم در جهان کس را که تا سر پر نبوده‌ست او غزل شماره ۲۱۶۱: اگر نه عاشق اویم چه می‌پویم به کوی او غزل شماره ۲۱۶۲: دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو غزل شماره ۲۱۶۳: چو شیرینتر نمود ای جان مها شور و بلای تو غزل شماره ۲۱۶۴: اگر بگذشت روز ای جان به شب مهمان مستان شو غزل شماره ۲۱۶۵: فقیر است او فقیر است او فقیر ابن الفقیر است او غزل شماره ۲۱۶۶: دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو غزل شماره ۲۱۶۷: دل آتش پذیر از توست برق و سنگ و آهن تو غزل شماره ۲۱۶۸: نمی‌گفتی مرا روزی که ما را یار غاری تو غزل شماره ۲۱۶۹: ز مکر حق مباش ایمن اگر صد بخت بینی تو غزل شماره ۲۱۷۰: هر شش جهتم ای جان منقوش جمال تو غزل شماره ۲۱۷۱: گشته‌ست طپان جانم ای جان و جهان برگو غزل شماره ۲۱۷۲: هم آگه و هم ناگه مهمان من آمد او غزل شماره ۲۱۷۳: چنگ خردم بگسل تاری من و تاری تو غزل شماره ۲۱۷۴: ای یار قلندردل دلتنگ چرایی تو غزل شماره ۲۱۷۵: در خشکی ما بنگر وآن پرده تر برگو غزل شماره ۲۱۷۶: آن دلبر عیار جگرخواره ما کو غزل شماره ۲۱۷۷: خزان عاشقان را نوبهار او غزل شماره ۲۱۷۸: تو کمترخواره‌ای هشیار می‌رو غزل شماره ۲۱۷۹: تو جام عشق را بستان و می‌رو غزل شماره ۲۱۸۰: از این پستی به سوی آسمان شو غزل شماره ۲۱۸۱: دل و جان را طربگاه و مقام او غزل شماره ۲۱۸۲: به پیشت نام جان گویم زهی رو غزل شماره ۲۱۸۳: به پیشت نام جان گویم زهی رو غزل شماره ۲۱۸۴: بیا ای رونق گلزار از این سو غزل شماره ۲۱۸۵: چو بگشادم نظر از شیوه تو غزل شماره ۲۱۸۶: خداوندا چو تو صاحب قران کو غزل شماره ۲۱۸۷: گران جانی مکن ای یار برگو غزل شماره ۲۱۸۸: در این رقص و در این های و در این هو غزل شماره ۲۱۸۹: بازم صنما چه می‌فریبی تو غزل شماره ۲۱۹۰: دیدی که چه کرد آن پری رو غزل شماره ۲۱۹۱: ای رونق نوبهار برگو غزل شماره ۲۱۹۲: ای عارف خوش کلام برگو غزل شماره ۲۱۹۳: ای صید رخ تو شیر و آهو غزل شماره ۲۱۹۴: آن وعده که کرده‌ای مرا کو غزل شماره ۲۱۹۵: خوش خرامان می‌روی ای جان جان بی‌من مرو غزل شماره ۲۱۹۶: از حلاوت‌ها که هست از خشم و از دشنام او غزل شماره ۲۱۹۷: ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو غزل شماره ۲۱۹۸: جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو غزل شماره ۲۱۹۹: ای سنایی عاشقان را درد باید درد کو غزل شماره ۲۲۰۰: ای صبا بادی که داری در سر از یاری بگو غزل شماره ۲۲۰۱: در گذر آمد خیالش گفت جان این است او غزل شماره ۲۲۰۲: ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو غزل شماره ۲۲۰۳: جسم و جان با خود نخواهم خانه خمار کو غزل شماره ۲۲۰۴: عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنو غزل شماره ۲۲۰۵: دوش خوابی دیده‌ام خود عاشقان را خواب کو غزل شماره ۲۲۰۶: ای برادر عاشقی را درد باید درد کو غزل شماره ۲۲۰۷: در خلاصه عشق آخر شیوه اسلام کو غزل شماره ۲۲۰۸: ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو غزل شماره ۲۲۰۹: ای ز رویت تافته در هر زمانی نور نو غزل شماره ۲۲۱۰: طرب اندر طرب است او که در عقل شکست او غزل شماره ۲۲۱۱: ز من و تو شرری زاد در این دل ز چنان رو غزل شماره ۲۲۱۲: تو بمال گوش بربط که عظیم کاهل است او غزل شماره ۲۲۱۳: خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او غزل شماره ۲۲۱۴: خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو غزل شماره ۲۲۱۵: گر رود دیده و عقل و خرد و جان، تو مرو غزل شماره ۲۲۱۶: تن مزن ای پسر خوش دم خوش کام بگو غزل شماره ۲۲۱۷: چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو غزل شماره ۲۲۱۸: همه خوردند و برفتند و بماندم من و تو غزل شماره ۲۲۱۹: من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگو غزل شماره ۲۲۲۰: هله ای شاه مپیچان سر و دستار مرو غزل شماره ۲۲۲۱: سر و پا گم کند آن کس که شود دلخوش از او غزل شماره ۲۲۲۲: سر عثمان تو مست است بر او ریز کدو غزل شماره ۲۲۲۳: ای همه سرگشتگان مهمان تو غزل شماره ۲۲۲۴: ای بمرده هر چه جان در پای او غزل شماره ۲۲۲۵: شکر ایزد را که دیدم روی تو غزل شماره ۲۲۲۶: ای بکرده رخت عشاقان گرو غزل شماره ۲۲۲۷: مطربا اسرار ما را بازگو غزل شماره ۲۲۲۸: جان ما را هر نفس بستان نو غزل شماره ۲۲۲۹: ای غذای جان مستم نام تو غزل شماره ۲۲۳۰: صوفیانیم آمده در کوی تو غزل شماره ۲۲۳۱: می‌دوید از هر طرف در جست و جو غزل شماره ۲۲۳۲: به حریفان بنشین خواب مرو غزل شماره ۲۲۳۳: ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو غزل شماره ۲۲۳۴: ای دیده من جمال خود اندر جمال تو غزل شماره ۲۲۳۵: آمد خیال آن رخ چون گلستان تو غزل شماره ۲۲۳۶: جانا توی کلیم و منم چون عصای تو غزل شماره ۲۲۳۷: این ترک ماجرا ز دو حکمت برون نبو غزل شماره ۲۲۳۸: ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو غزل شماره ۲۲۳۹: رفتم به کوی خواجه و گفتم که خواجه کو غزل شماره ۲۲۴۰: ننشیند آتشم چو ز حق خاست آرزو غزل شماره ۲۲۴۱: هان، ای جمال دلبر، ای شاد وقت تو غزل شماره ۲۲۴۲: تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو غزل شماره ۲۲۴۳: آینه جان شده چهره تابان تو غزل شماره ۲۲۴۴: سیر نیم سیر نی از لب خندان تو غزل شماره ۲۲۴۵: مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو غزل شماره ۲۲۴۶: ای سر مردان برگو برگو غزل شماره ۲۲۴۷: مرا اگر تو نیابی به پیش یار بجو غزل شماره ۲۲۴۸: من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او غزل شماره ۲۲۴۹: به وقت خواب بگیری مرا که هین برگو غزل شماره ۲۲۵۰: هزار بار کشیده‌ست عشق‌ کافرخو غزل شماره ۲۲۵۱: چو از سر بگیرم بود سرور او غزل شماره ۲۲۵۲: بی‌دل شده‌ام بهر دل تو غزل شماره ۲۲۵۳: نور دل ما روی خوش تو غزل شماره ۲۲۵۴: دل من دل من دل من بر تو غزل شماره ۲۲۵۵: بنشسته به گوشه‌ای دو سه مست ترانه گو غزل شماره ۲۲۵۶: به قرار تو او رسد که بود بی‌قرار تو غزل شماره ۲۲۵۷: قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو غزل شماره ۲۲۵۸: هله ای طالب سمو بگداز از غمش چو مو غزل شماره ۲۲۵۹: هله طبل وفا بزن که بیامد اوان تو غزل شماره ۲۲۶۰: طیب الله عیشکم لا وحش الله منکم غزل شماره ۲۲۶۱: بوقلمون چند از انکار تو غزل شماره ۲۲۶۲: پرده بگردان و بزن ساز نو غزل شماره ۲۲۶۳: یا قمرا لوعه للقمرین سکن غزل شماره ۲۲۶۴: بوسیسی افندیمو هم محسن و هم مه رو غزل شماره ۲۲۶۵: الیوم من الوصل نسیم و سعود غزل شماره ۲۲۶۶: بگردان ساقی مه روی جام غزل شماره ۲۲۶۷: هم صدوا هم عتبوا عتابا ما له سبب غزل شماره ۲۲۶۸: یا عاشقین المقصد سیحوا الی ما ترشدوا غزل شماره ۲۲۶۹: الا یا ساقیا انی لظمن و مشتاق غزل شماره ۲۲۷۰: ابناء ربیعنا تعالوا غزل شماره ۲۲۷۱: جود الشموس علی الوری اشراق غزل شماره ۲۲۷۲: حد البشیر بشاره یا جار غزل شماره ۲۲۷۳: امسی و اصبح بالجوی اتعذب غزل شماره ۲۲۷۴: مررت بدر فی هواه بحار غزل شماره ۲۲۷۵: امروز مستان را نگر در مست ما آویخته غزل شماره ۲۲۷۶: ای جبرئیل از عشق تو اندر سما پا کوفته غزل شماره ۲۲۷۷: یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده غزل شماره ۲۲۷۸: این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمده غزل شماره ۲۲۷۹: این کیست این این کیست این در حلقه ناگاه آمده غزل شماره ۲۲۸۰: ای عاشقان ای عاشقان دیوانه‌ام کو سلسله غزل شماره ۲۲۸۱: ای از تو خاکی تن شده تن فکرت و گفتن شده غزل شماره ۲۲۸۲: ای جان و دل از عشق تو در بزم تو پا کوفته غزل شماره ۲۲۸۳: ساقی فرخ رخ من جام چو گلنار بده غزل شماره ۲۲۸۴: باده بده باد مده وز خودمان یاد مده غزل شماره ۲۲۸۵: یا رجلا حصیده مجبنه و مبخله غزل شماره ۲۲۸۶: ای تو برای آبرو آب حیات ریخته غزل شماره ۲۲۸۷: آمد یار و بر کفش جام میی چو مشعله غزل شماره ۲۲۸۸: شحنه عشق می‌کشد از دو جهان مصادره غزل شماره ۲۲۸۹: دایم پیش خود نهی آینه را هرآینه غزل شماره ۲۲۹۰: کجا شد عهد و پیمانی که کردی دوش با بنده غزل شماره ۲۲۹۱: بر آنم کز دل و دیده شوم بیزار یک باره غزل شماره ۲۲۹۲: به لاله دوش نسرین گفت برخیزیم مستانه غزل شماره ۲۲۹۳: یکی ماهی همی‌بینم برون از دیده در دیده غزل شماره ۲۲۹۴: ز بردابرد عشق او چو بشنید این دل پاره غزل شماره ۲۲۹۵: سراندازان همی‌آیی نگارین جگرخواره غزل شماره ۲۲۹۶: مرا گویی که چونی تو لطیف و لمتر و تازه غزل شماره ۲۲۹۷: چو در دل پای بنهادی بشد از دست اندیشه غزل شماره ۲۲۹۸: زهی بزم خداوندی زهی می‌های شاهانه غزل شماره ۲۲۹۹: سراندازان همی‌آیی ز راه سینه در دیده غزل شماره ۲۳۰۰: با زر غم و بی‌زر غم آخر غم با زر به غزل شماره ۲۳۰۱: من سرخوش و تو دلخوش غم بی‌دل و بی‌سر به غزل شماره ۲۳۰۲: هشیار شدم ساقی دستار به من واده غزل شماره ۲۳۰۳: ناگاه درافتادم زان قصر و سراپرده غزل شماره ۲۳۰۴: هر روز پری زادی از سوی سراپرده غزل شماره ۲۳۰۵: کی باشد من با تو باده به گرو خورده غزل شماره ۲۳۰۶: ناموس مکن پیش آ ای عاشق بیچاره غزل شماره ۲۳۰۷: بربند دهان از نان کآمد شکر روزه غزل شماره ۲۳۰۸: یا رب چه کس است آن مه یا رب چه کس است آن مه غزل شماره ۲۳۰۹: من بی‌خود و تو بی‌خود، ما را کی برد خانه؟ غزل شماره ۲۳۱۰: ای غایب از این محضر از مات سلام الله غزل شماره ۲۳۱۱: از انبهی ماهی دریا به نهان گشته غزل شماره ۲۳۱۲: دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته غزل شماره ۲۳۱۳: ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده غزل شماره ۲۳۱۴: ای روی تو رویم را چون روی قمر کرده غزل شماره ۲۳۱۵: دل دست به یک کاسه با شهره صنم کرده غزل شماره ۲۳۱۶: امروز بت خندان می‌بخش کند خنده غزل شماره ۲۳۱۷: ای خاک کف پایت رشک فلکی بوده غزل شماره ۲۳۱۸: مستی ده و هستی ده ای غمزه خماره غزل شماره ۲۳۱۹: آن یار غریب من آمد به سوی خانه غزل شماره ۲۳۲۰: بی‌برگی بستان بین کآمد دی دیوانه غزل شماره ۲۳۲۱: ای دل به کجایی تو آگاه هیی یا نه غزل شماره ۲۳۲۲: هر روز فقیران را هم عید و هم آدینه غزل شماره ۲۳۲۳: ای دل تو بگو هستم چون ماهی بر تابه غزل شماره ۲۳۲۴: روزی تو مرا بینی میخانه درافتاده غزل شماره ۲۳۲۵: امروز من و باده و آن یار پری زاده غزل شماره ۲۳۲۶: ای بر سر بازاری دستار چنان کرده غزل شماره ۲۳۲۷: ای جنبش هر شاخی از لون دگر میوه غزل شماره ۲۳۲۸: چون عزم سفر کردی فی لطف امان الله غزل شماره ۲۳۲۹: هر موی من از عشقت بیت و غزلی گشته غزل شماره ۲۳۳۰: آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه غزل شماره ۲۳۳۱: ای دلبر بی‌صورت صورتگر ساده غزل شماره ۲۳۳۲: ای آنک تو را ما ز همه کون گزیده غزل شماره ۲۳۳۳: این کیست چنین مست ز خمار رسیده غزل شماره ۲۳۳۴: ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده غزل شماره ۲۳۳۵: رندان همه جمعند در این دیر مغانه غزل شماره ۲۳۳۶: این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده غزل شماره ۲۳۳۷: هلا ساقی بیا ساغر مرا ده غزل شماره ۲۳۳۸: بیا دل بر دل پردرد من نه غزل شماره ۲۳۳۹: ایا گم گشتگان راه و بیراه غزل شماره ۲۳۴۰: چنین می‌زن دو دستک تا سحرگاه غزل شماره ۲۳۴۱: سماع آمد هلا ای یار برجه غزل شماره ۲۳۴۲: خدایا مطربان را انگبین ده غزل شماره ۲۳۴۳: ایا خورشید بر گردون سواره غزل شماره ۲۳۴۴: مبارک باد آمد ماه روزه غزل شماره ۲۳۴۵: چو بی‌گاه است و باران خانه خانه غزل شماره ۲۳۴۶: مکن راز مرا ای جان فسانه غزل شماره ۲۳۴۷: خدایا رحمت خود را به من ده غزل شماره ۲۳۴۸: فریاد ز یار خشم کرده غزل شماره ۲۳۴۹: ای دیده راست راست دیده غزل شماره ۲۳۵۰: آمد مه و لشکر ستاره غزل شماره ۲۳۵۱: دیدی که چه کرد آن یگانه غزل شماره ۲۳۵۲: یک جام ز صد هزار جان به غزل شماره ۲۳۵۳: جان آمده در جهان ساده غزل شماره ۲۳۵۴: ای بی تو حیات‌ها فسرده غزل شماره ۲۳۵۵: ای دوش ز دست ما رهیده غزل شماره ۲۳۵۶: ماییم قدیم عشق باره غزل شماره ۲۳۵۷: ای گشته دلت چو سنگ خاره غزل شماره ۲۳۵۸: ماییم و دو چشم و جان خیره غزل شماره ۲۳۵۹: آن سفره بیار و در میان نه غزل شماره ۲۳۶۰: ای نقد تو را زکات نسیه غزل شماره ۲۳۶۱: ای روز مبارک و خجسته غزل شماره ۲۳۶۲: ای دو چشمت جاودان را نکته‌ها آموخته غزل شماره ۲۳۶۳: ای ز هندستان زلفت رهزنان برخاسته غزل شماره ۲۳۶۴: ای ز هجرانت زمین و آسمان بگریسته غزل شماره ۲۳۶۵: ای ز گلزار جمالت یاسمن پا کوفته غزل شماره ۲۳۶۶: ای سراندازان همه در عشق تو پا کوفته غزل شماره ۲۳۶۷: تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده غزل شماره ۲۳۶۸: ای به میدان‌های وحدت گوی شاهی باخته غزل شماره ۲۳۶۹: چشم بگشا جان‌ها بین از بدن بگریخته غزل شماره ۲۳۷۰: این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده غزل شماره ۲۳۷۱: کی بود خاک صنم با خون ما آمیخته غزل شماره ۲۳۷۲: هله بحری شو و در رو مکن از دور نظاره غزل شماره ۲۳۷۳: مشنو حیلت خواجه هله ای دزد شبانه غزل شماره ۲۳۷۴: هله صیاد نگویی که چه دام است و چه دانه غزل شماره ۲۳۷۵: سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه غزل شماره ۲۳۷۶: صنما از آنچ خوردی بهل اندکی به ما ده غزل شماره ۲۳۷۷: ای خداوند یکی یار جفاکارش ده غزل شماره ۲۳۷۸: صد خمار است و طرب در نظر آن دیده غزل شماره ۲۳۷۹: بده آن باده جانی، که چنانیم همه غزل شماره ۲۳۸۰: پیش جوش عفو بی‌حد تو شاه غزل شماره ۲۳۸۱: عشق بین با عاشقان آمیخته غزل شماره ۲۳۸۲: ای بخاری را تو جان پنداشته غزل شماره ۲۳۸۳: عشق تو از بس کشش جان آمده غزل شماره ۲۳۸۴: جسته‌اند دیوانگان از سلسله غزل شماره ۲۳۸۵: روز ما را دیگران را شب شده غزل شماره ۲۳۸۶: قرابه‌باز دانا هش‌دار آبگینه غزل شماره ۲۳۸۷: پیغام زاهدان را کآمد بلای توبه غزل شماره ۲۳۸۸: این جا کسی‌ست پنهان دامان من گرفته غزل شماره ۲۳۸۹: در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده؟ غزل شماره ۲۳۹۰: آن آتشی که داری در عشق صاف و ساده غزل شماره ۲۳۹۱: بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده غزل شماره ۲۳۹۲: ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده غزل شماره ۲۳۹۳: برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده غزل شماره ۲۳۹۴: از بس که مطرب دل از عشق کرد ناله غزل شماره ۲۳۹۵: دیدم نگار خود را می‌گشت گرد خانه غزل شماره ۲۳۹۶: ای پاک از آب و از گل پایی در این گلم نه غزل شماره ۲۳۹۷: ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته غزل شماره ۲۳۹۸: آن دم که در رباید باد از رخ تو پرده غزل شماره ۲۳۹۹: ای از تو من برسته ای هم توام بخورده غزل شماره ۲۴۰۰: گل را نگر ز لطف سوی خار آمده غزل شماره ۲۴۰۱: ای صد هزار خرمن‌ها را بسوخته غزل شماره ۲۴۰۲: باده بده ساقیا عشوه و بادم مده غزل شماره ۲۴۰۳: ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده غزل شماره ۲۴۰۴: ای مه و ای آفتاب پیش رخت مسخره غزل شماره ۲۴۰۵: ای همه منزل شده از تو ره بی‌رهه غزل شماره ۲۴۰۶: ایا دلی چو صبا ذوق صبح‌ها دیده غزل شماره ۲۴۰۷: زهی لواء و علم لا اله الا الله غزل شماره ۲۴۰۸: چو آفتاب برآمد ز قعر آب سیاه غزل شماره ۲۴۰۹: که بوده است تو را دوش یار و همخوابه غزل شماره ۲۴۱۰: مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته غزل شماره ۲۴۱۱: دلم چو دیده و تو چون خیال در دیده غزل شماره ۲۴۱۲: چو مست روی توام ای حکیم فرزانه غزل شماره ۲۴۱۳: عجب دلی که به عشق بت است پیوسته غزل شماره ۲۴۱۴: ز لقمه‌ای که بشد دیده تو را پرده غزل شماره ۲۴۱۵: تو دیده گشته و ما را بکرده نادیده غزل شماره ۲۴۱۶: برو برو که به بز لایق است بزغاله غزل شماره ۲۴۱۷: خلاصه دو جهان است آن پری چهره غزل شماره ۲۴۱۸: ای جان ای جان فی ستر الله غزل شماره ۲۴۱۹: خوش بود فرش تن نور دیده غزل شماره ۲۴۲۰: آمد آمد نگار پوشیده غزل شماره ۲۴۲۱: مطرب جان‌های دل برده غزل شماره ۲۴۲۲: رخ نفسی بر رخ این مست نه غزل شماره ۲۴۲۳: یا رشا فدیته من زمن رایته غزل شماره ۲۴۲۴: هل طربا لعاشق وافقه زمانه غزل شماره ۲۴۲۵: طوبی لمن آواه سر فؤاده غزل شماره ۲۴۲۶: فدیتتک یا ستی الناسیه غزل شماره ۲۴۲۷: گر باغ از او واقف بدی از شاخ تر خون آمدی غزل شماره ۲۴۲۸: فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری غزل شماره ۲۴۲۹: ای در طواف ماه تو ماه و سپهر مشتری غزل شماره ۲۴۳۰: ای آن که بر اسب بقا از دیر فانی می‌روی غزل شماره ۲۴۳۱: این عشق گردان کو به کو بر سر نهاده طبله‌ای غزل شماره ۲۴۳۲: ای رونق هر گلشنی وی روزن هر خانه‌ای غزل شماره ۲۴۳۳: ای آنک اندر باغ جان آلاجقی برساختی غزل شماره ۲۴۳۴: از دار ملک لم یزل ای شاه سلطان آمدی غزل شماره ۲۴۳۵: من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری غزل شماره ۲۴۳۶: ای یار اگر نیکو کنی اقبال خود صدتو کنی غزل شماره ۲۴۳۷: ای یوسف خوش‌نام هی! در ره میا بی‌همرهی غزل شماره ۲۴۳۸: دزدید جمله رخت ما لولی و لولی زاده‌ای غزل شماره ۲۴۳۹: دامن کشانم می‌کشد در بتکده عیاره‌ای غزل شماره ۲۴۴۰: ای آفتاب سرکشان با کهکشان آمیختی غزل شماره ۲۴۴۱: آخر مراعاتی بکن مر بی‌دلان را ساعتی غزل شماره ۲۴۴۲: بانگی عجب از آسمان در می‌رسد هر ساعتی غزل شماره ۲۴۴۳: ای تو ملول از کار من من تشنه‌تر هر ساعتی غزل شماره ۲۴۴۴: چون در‌شو‌ی در باغ دل مانند گل خوش‌بو شوی غزل شماره ۲۴۴۵: از بامدادان ساغری پر کرد خوش خماره‌ای غزل شماره ۲۴۴۶: ای شهسوار خاص بک کز عالم جان تاختی غزل شماره ۲۴۴۷: یک ساعت ار دو قبلکی از عقل و جان برخاستی غزل شماره ۲۴۴۸: ای داده جان را لطف تو خوشتر ز مستی حالتی غزل شماره ۲۴۴۹: من پیش از این می‌خواستم گفتار خود را مشتری غزل شماره ۲۴۵۰: در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری غزل شماره ۲۴۵۱: دریوزه‌ای دارم ز تو در اقتضای آشتی غزل شماره ۲۴۵۲: ای دل نگویی چون شدی ور عشق روزافزون شدی غزل شماره ۲۴۵۳: بویی ز گردون می‌رسد با پرسش و دلداریی غزل شماره ۲۴۵۴: عیش جهان پیسه بود گاه خوشی گاه بدی غزل شماره ۲۴۵۵: برگذری درنگری جز دل خوبان نبری غزل شماره ۲۴۵۶: هم نظری هم خبری هم قمران را قمری غزل شماره ۲۴۵۷: ای دل سرگشته شده در طلب یاوه‌روی غزل شماره ۲۴۵۸: سنگ مزن بر طرف کارگه شیشه‌گر‌ی غزل شماره ۲۴۵۹: عارف گوینده اگر تا سحر صبر کنی غزل شماره ۲۴۶۰: تو نه چنانی که منم، من نه چنانم که تویی غزل شماره ۲۴۶۱: چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی غزل شماره ۲۴۶۲: طوطی و طوطی بچه‌ای قند به صد ناز خوری غزل شماره ۲۴۶۳: آه چه دیوانه شدم در طلب سلسله‌ای غزل شماره ۲۴۶۴: هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری غزل شماره ۲۴۶۵: آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی غزل شماره ۲۴۶۶: ای که به لطف و دلبری از دو جهان زیاده‌ای غزل شماره ۲۴۶۷: کعبه طواف می‌کند بر سر کوی یک بتی غزل شماره ۲۴۶۸: نیست به جز دوام جان ز اهل دلان روایتی غزل شماره ۲۴۶۹: آه خجسته ساعتی که صنما به من رسی غزل شماره ۲۴۷۰: جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی غزل شماره ۲۴۷۱: سوخت یکی جهان به غم آتش غم پدید نی غزل شماره ۲۴۷۲: چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنی غزل شماره ۲۴۷۳: آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا توی غزل شماره ۲۴۷۴: ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی غزل شماره ۲۴۷۵: باز ترش شدی مگر یار دگر گزیده‌ای غزل شماره ۲۴۷۶: هین که خروس بانگ زد وقت صبوح یافتی غزل شماره ۲۴۷۷: سرکه هفت ساله را از لب او حلاوتی غزل شماره ۲۴۷۸: باز چه شد تو را دلا باز چه مکر اندری غزل شماره ۲۴۷۹: پیش از آنک از عدم کرد وجودها سری غزل شماره ۲۴۸۰: ای دل بی‌قرار من راست بگو چه گوهری غزل شماره ۲۴۸۱: با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی غزل شماره ۲۴۸۲: ای که لب تو چون شکر هان که قرابه نشکنی غزل شماره ۲۴۸۳: تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی غزل شماره ۲۴۸۴: خواجه اگر تو همچو ما بیخود و شوخ و مستیی غزل شماره ۲۴۸۵: یاور من توی بکن بهر خدای یاریی غزل شماره ۲۴۸۶: ای زده مطرب غمت در دل ما ترانه‌ای غزل شماره ۲۴۸۷: هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی غزل شماره ۲۴۸۸: ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی غزل شماره ۲۴۸۹: گر ز تو بوسه ای خرد صد مه و مهر و مشتری غزل شماره ۲۴۹۰: ساقی جان فزای من بهر خدا ز کوثری غزل شماره ۲۴۹۱: جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری غزل شماره ۲۴۹۲: هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی غزل شماره ۲۴۹۳: رو بنمودی به تو گر همگی نه جانمی غزل شماره ۲۴۹۴: زرگر آفتاب را بسته گاز می‌کنی غزل شماره ۲۴۹۵: آنک بخورد دم به دم سنگ جفای صدمنی غزل شماره ۲۴۹۶: خواجه ترش مرا بگو سرکه به چند می‌دهی غزل شماره ۲۴۹۷: صبح چو آفتاب زد رایت روشناییی غزل شماره ۲۴۹۸: مرا سودای آن دلبر ز دانایی و قرایی غزل شماره ۲۴۹۹: مسلمانان مسلمانان مرا ترکی است یغمایی غزل شماره ۲۵۰۰: چه افسردی در آن گوشه چرا تو هم نمی‌گردی غزل شماره ۲۵۰۱: گرم سیم و درم بودی مرا مونس چه کم بودی غزل شماره ۲۵۰۲: امیر دل همی‌گوید تو را گر تو دلی داری غزل شماره ۲۵۰۳: چو سرمست منی ای جان ز خیر و شر چه اندیشی غزل شماره ۲۵۰۴: اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بی‌خویشی غزل شماره ۲۵۰۵: چو بی گه آمدی باری درآ مردانه‌ ای ساقی غزل شماره ۲۵۰۶: مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی غزل شماره ۲۵۰۷: بیامد عید ای ساقی عنایت را نمی‌دانی غزل شماره ۲۵۰۸: مرا آن دلبر پنهان همی‌گوید به پنهانی غزل شماره ۲۵۰۹: بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی غزل شماره ۲۵۱۰: مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن‌خایی غزل شماره ۲۵۱۱: به باغ و چشمه حیوان چرا این چشم نگشایی غزل شماره ۲۵۱۲: رها کن ماجرا ای جان فروکن سر ز بالایی غزل شماره ۲۵۱۳: بیا ای عارف مطرب چه باشد گر ز خوش خویی غزل شماره ۲۵۱۴: درآمد در میان شهر آدم زفت سیلابی غزل شماره ۲۵۱۵: یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی غزل شماره ۲۵۱۶: اگر الطاف شمس الدین بدیده برفتادستی غزل شماره ۲۵۱۷: ز رنگ روی شمس الدین گرم خود بو و رنگستی غزل شماره ۲۵۱۸: اگر امروز دلدارم کند چون دوش بدمستی غزل شماره ۲۵۱۹: غلام پاسبانانم که یارم پاسبانستی غزل شماره ۲۵۲۰: گر آبت بر جگر بودی دل تو پس چه کاره ستی غزل شماره ۲۵۲۱: اگر یار مرا از من غم و سودا نبایستی غزل شماره ۲۵۲۲: دل پردرد من امشب بنوشیده‌ست یک دردی غزل شماره ۲۵۲۳: دل آتش پرست من که در آتش چو گوگردی غزل شماره ۲۵۲۴: اگر آب و گل ما را چو جان و دل پری بودی غزل شماره ۲۵۲۵: اگر گل‌های رخسارش از آن گلشن بخندیدی غزل شماره ۲۵۲۶: نکو بنگر به روی من نه آنم من که هر باری غزل شماره ۲۵۲۷: بنامیزد نگویم من که تو آنی که هر باری غزل شماره ۲۵۲۸: مروت نیست در سرها که اندازند دستاری غزل شماره ۲۵۲۹: ایا نزدیک جان و دل چنین دوری روا داری غزل شماره ۲۵۳۰: دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری غزل شماره ۲۵۳۱: چو سرمست منی ای جان ز درد سر چه غم داری غزل شماره ۲۵۳۲: کی افسون خواند در گوشت که ابرو پر گره داری؟! غزل شماره ۲۵۳۳: برآ بر بام ای عارف بکن هر نیم شب زاری غزل شماره ۲۵۳۴: مها یک دم رعیت شو مرا شه دان و سالاری غزل شماره ۲۵۳۵: هر آن بیمار مسکین را که از حد رفت بیماری غزل شماره ۲۵۳۶: مثال باز رنجورم زمین بر، من ز بیماری غزل شماره ۲۵۳۷: مگر دانید با دلبر به حق صحبت و یاری غزل شماره ۲۵۳۸: حجاب از چشم بگشایی که سبحان الذی اسری غزل شماره ۲۵۳۹: یکی طوطی مژده آور یکی مرغی خوش آوازی غزل شماره ۲۵۴۰: چو شیر و انگبین جانا چه باشد گر درآمیزی غزل شماره ۲۵۴۱: الا ای جان جان جان چو می‌بینی چه می‌پرسی غزل شماره ۲۵۴۲: بتاب ای ماه بر یارم بگو یارا اغاپوسی غزل شماره ۲۵۴۳: بیا ای شاه خودکامه نشین بر تخت خودکامی غزل شماره ۲۵۴۴: شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی غزل شماره ۲۵۴۵: مگر مستی نمی‌دانی که چون زنجیر جنبانی غزل شماره ۲۵۴۶: سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی غزل شماره ۲۵۴۷: شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی غزل شماره ۲۵۴۸: تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی غزل شماره ۲۵۴۹: چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی غزل شماره ۲۵۵۰: یکی دودی پدید آمد سحرگاهی به هامونی غزل شماره ۲۵۵۱: دلی یا دیده عقلی تو یا نور خدابینی غزل شماره ۲۵۵۲: کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی غزل شماره ۲۵۵۳: کجا شد عهد و پیمانی که می‌کردی نمی‌گویی غزل شماره ۲۵۵۴: اگر بی‌من خوشی یارا به صد دامم چه می‌بندی غزل شماره ۲۵۵۵: چرا چون ای حیات جان در این عالم وطن داری غزل شماره ۲۵۵۶: زهی چشم مرا حاصل شده آیین خون ریزی غزل شماره ۲۵۵۷: هر آن چشمی که گریان است در عشق دلارامی غزل شماره ۲۵۵۸: الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی غزل شماره ۲۵۵۹: الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی غزل شماره ۲۵۶۰: الا ای جان قدس آخر به سوی من نمی‌آیی غزل شماره ۲۵۶۱: مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی غزل شماره ۲۵۶۲: یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی غزل شماره ۲۵۶۳: من پای همی‌کوبم ای جان و جهان دستی غزل شماره ۲۵۶۴: گر عشق بزد راهم ور عقل شد از مستی غزل شماره ۲۵۶۵: ای دوست ز شهر ما ناگه به سفر رفتی غزل شماره ۲۵۶۶: آورد طبیب جان یک طبله ره آوردی غزل شماره ۲۵۶۷: افتاد دل و جانم در فتنه طراری غزل شماره ۲۵۶۸: یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی غزل شماره ۲۵۶۹: آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی غزل شماره ۲۵۷۰: پنهان به میان ما می‌گردد سلطانی غزل شماره ۲۵۷۱: ای شاه مسلمانان وی جان مسلمانی غزل شماره ۲۵۷۲: جانا به غریبستان چندین به چه می‌مانی غزل شماره ۲۵۷۳: در پرده خاک ای جان عیشی است به پنهانی غزل شماره ۲۵۷۴: از آتش ناپیدا دارم دل بریانی غزل شماره ۲۵۷۵: هر لحظه یکی صورت می‌بینی و زادن نی غزل شماره ۲۵۷۶: ای خواجه سلام علیک از زحمت ما چونی غزل شماره ۲۵۷۷: همرنگ جماعت شو تا لذت جان بینی غزل شماره ۲۵۷۸: ای بود تو از کی نی وی ملک تو تا کی نی غزل شماره ۲۵۷۹: با هر کی تو درسازی می‌دانک نیاسایی غزل شماره ۲۵۸۰: ای خیره نظر در جو پیش آ و بخور آبی غزل شماره ۲۵۸۱: ای سوخته یوسف در آتش یعقوبی غزل شماره ۲۵۸۲: خواهم که روم زین جا پایم بگرفته‌ستی غزل شماره ۲۵۸۳: آمد مه ما مستی دستی فلکا دستی غزل شماره ۲۵۸۴: ماییم در این گوشه پنهان شده از مستی غزل شماره ۲۵۸۵: گر نرگس خون خوارش دربند امانستی غزل شماره ۲۵۸۶: گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی غزل شماره ۲۵۸۷: ای ساکن جان من آخر به کجا رفتی غزل شماره ۲۵۸۸: ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی غزل شماره ۲۵۸۹: نه چرخ زمرد را محبوس هوا کردی غزل شماره ۲۵۹۰: ای پرده در پرده بنگر که چه‌ها کردی غزل شماره ۲۵۹۱: ای پرده در پرده بنگر که چه‌ها کردی غزل شماره ۲۵۹۲: ای صورت روحانی امروز چه آوردی غزل شماره ۲۵۹۳: گر شمس و قمر خواهی نک شمس و قمر باری غزل شماره ۲۵۹۴: از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری غزل شماره ۲۵۹۵: امشب پریان را من تا روز به دلداری غزل شماره ۲۵۹۶: نظاره چه می‌آیی در حلقه بیداری غزل شماره ۲۵۹۷: گر روی بگردانی تو پشت قوی داری غزل شماره ۲۵۹۸: ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری غزل شماره ۲۵۹۹: ای بر سر بازارت صد خرقه به زناری غزل شماره ۲۶۰۰: گفتم که بجست آن مه از خانه چو عیاری غزل شماره ۲۶۰۱: ای بر سر هر سنگی از لعل لبت نوری غزل شماره ۲۶۰۲: ای دشمن عقل من وی داروی بی‌هوشی غزل شماره ۲۶۰۳: ای بر سر و پا گشته داری سر حیرانی غزل شماره ۲۶۰۴: آن چهره و پیشانی شد قبله حیرانی غزل شماره ۲۶۰۵: ای باغ همی‌دانی کز باد کی رقصانی غزل شماره ۲۶۰۶: مانده شدم از گفتن تا تو بر ما مانی غزل شماره ۲۶۰۷: آن ماه همی‌تابد بر چرخ و زمین یا نی غزل شماره ۲۶۰۸: افند کلیمیرا از زحمت ما چونی غزل شماره ۲۶۰۹: در عشق کجا باشد مانند تو عشقینی غزل شماره ۲۶۱۰: چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی غزل شماره ۲۶۱۱: جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی غزل شماره ۲۶۱۲: در کوی کی می‌گردی ای خواجه چه می‌خواهی غزل شماره ۲۶۱۳: ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی غزل شماره ۲۶۱۴: ما می‌نرویم ای جان زین خانه دگر جایی غزل شماره ۲۶۱۵: هم پهلوی خم سر نه، ‌ای خواجه هرجایی غزل شماره ۲۶۱۶: من نیت آن کردم تا باشم سودایی غزل شماره ۲۶۱۷: عیسی چو توی جانا ای دولت ترسایی غزل شماره ۲۶۱۸: جانا نظری فرما چون جان نظرهایی غزل شماره ۲۶۱۹: گل گفت مرا نرمی از خار چه می‌جویی غزل شماره ۲۶۲۰: ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی غزل شماره ۲۶۲۱: از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی غزل شماره ۲۶۲۲: ای خواجه، تو چه مرغی؟ نامت چه؟ چرا شایی؟ غزل شماره ۲۶۲۳: ما گوش شماییم شما تن زده تا کی غزل شماره ۲۶۲۴: برخیز که جان است و جهان است و جوانی غزل شماره ۲۶۲۵: گر علم خرابات تو را همنفسستی غزل شماره ۲۶۲۶: ای دل تو در این غارت و تاراج چه دیدی غزل شماره ۲۶۲۷: عاشق شو و عاشق شو بگذار زحیری غزل شماره ۲۶۲۸: هر روز بگه ای شه دلدار درآیی غزل شماره ۲۶۲۹: ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی غزل شماره ۲۶۳۰: یا ساقی شرف بشراباتک زندی غزل شماره ۲۶۳۱: تو دوش رهیدی و شب دوش رهیدی غزل شماره ۲۶۳۲: ای جان گذرکرده از این گنبد ناری غزل شماره ۲۶۳۳: در خانه خود یافتم از شاه نشانی غزل شماره ۲۶۳۴: امروز در این شهر نفیر است و فغانی غزل شماره ۲۶۳۵: امروز سماع است و مدام است و سقایی غزل شماره ۲۶۳۶: ای مونس ما خواجه ابوبکر ربابی غزل شماره ۲۶۳۷: امروز سماع است و شراب است و صراحی غزل شماره ۲۶۳۸: ای آنک به دل‌ها ز حسد خار خلیدی غزل شماره ۲۶۳۹: برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری غزل شماره ۲۶۴۰: مگریز ز آتش که چنین خام بمانی غزل شماره ۲۶۴۱: گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی غزل شماره ۲۶۴۲: زان جای بیا خواجه بدین جای نه جایی غزل شماره ۲۶۴۳: ای شاه تو ترکی عجمی وار چرایی غزل شماره ۲۶۴۴: یک روز مرا بر لب خود میر نکردی غزل شماره ۲۶۴۵: بخوردم از کف دلبر شرابی غزل شماره ۲۶۴۶: چه باشد گر چو عقل و جان نخسبی غزل شماره ۲۶۴۷: دلا چون واقف اسرار گشتی غزل شماره ۲۶۴۸: دریغا کز میان ای یار رفتی غزل شماره ۲۶۴۹: منم فانی و غرقه در ثبوتی غزل شماره ۲۶۵۰: تو آن ماهی که در گردون نگنجی غزل شماره ۲۶۵۱: کریما تو گلی یا جمله قندی غزل شماره ۲۶۵۲: نگارا تو در اندیشه درازی غزل شماره ۲۶۵۳: گر این سلطان ما را بنده باشی غزل شماره ۲۶۵۴: ببین این فتح ز استفتاح تا کی غزل شماره ۲۶۵۵: تو نقشی نقش بندان را چه دانی غزل شماره ۲۶۵۶: نه آتش‌های ما را ترجمانی غزل شماره ۲۶۵۷: دلا تا نازکی و نازنینی غزل شماره ۲۶۵۸: اگر درد مرا درمان فرستی غزل شماره ۲۶۵۹: کسی کاو را بود در طبع سستی غزل شماره ۲۶۶۰: چرا ز اندیشه‌ای بیچاره گشتی‌؟ غزل شماره ۲۶۶۱: کجا شد عهد و پیمانی که کردی غزل شماره ۲۶۶۲: دلا رو رو همان خون شو که بودی غزل شماره ۲۶۶۳: مرا چون ناف بر مستی بریدی غزل شماره ۲۶۶۴: از این تنگین قفس جانا پریدی غزل شماره ۲۶۶۵: صلا ای صوفیان کامروز باری غزل شماره ۲۶۶۶: به تن این جا به باطن در چه کاری غزل شماره ۲۶۶۷: مبارک باد بر ما این عروسی غزل شماره ۲۶۶۸: خبر واده کز این دنیای فانی غزل شماره ۲۶۶۹: برفتیم ای عقیق لامکانی غزل شماره ۲۶۷۰: خوشی آخر بگو ای یار چونی غزل شماره ۲۶۷۱: بر من نیستی یارا کجایی غزل شماره ۲۶۷۲: دلا در روزه مهمان خدایی غزل شماره ۲۶۷۳: سؤالی دارم ای خواجه خدایی غزل شماره ۲۶۷۴: هلا ای آب حیوان از نوایی غزل شماره ۲۶۷۵: بیاموز از پیمبر کیمیایی غزل شماره ۲۶۷۶: سبک بنواز ای مطرب ربایی غزل شماره ۲۶۷۷: سلام علیک ای مقصود هستی غزل شماره ۲۶۷۸: اگر خورشید جاویدان نگشتی غزل شماره ۲۶۷۹: ز ما برگشتی و با گل فتادی غزل شماره ۲۶۸۰: چنین باشد چنین گوید منادی غزل شماره ۲۶۸۱: کجا شد عهد و پیمان را چه کردی غزل شماره ۲۶۸۲: به بخت و طالع ما ای افندی غزل شماره ۲۶۸۳: نگارا تو گلی یا جمله قندی غزل شماره ۲۶۸۴: شنودم من که چاکر را ستودی غزل شماره ۲۶۸۵: دگرباره شه ساقی رسیدی غزل شماره ۲۶۸۶: اگر یار مرا از من برآری غزل شماره ۲۶۸۷: صلا ای صوفیان کامروز باری غزل شماره ۲۶۸۸: صلا ای صوفیان کامروز باری غزل شماره ۲۶۸۹: منم غرقه درون جوی باری غزل شماره ۲۶۹۰: چو عشق آمد که جان با من سپاری غزل شماره ۲۶۹۱: نگفتم دوش ای زین بخاری غزل شماره ۲۶۹۲: به جان تو پس گردن نخاری غزل شماره ۲۶۹۳: به تن با ما، به دل در مرغزاری غزل شماره ۲۶۹۴: مرا بگرفت روحانی نگاری غزل شماره ۲۶۹۵: متاز ای دل سوی دریای ناری غزل شماره ۲۶۹۶: مرا در خنده می‌آرد بهاری غزل شماره ۲۶۹۷: بدید این دل درون دل بهاری غزل شماره ۲۶۹۸: خداوندا زکات شهریاری غزل شماره ۲۶۹۹: ندارد مجلس ما بی‌تو نوری غزل شماره ۲۷۰۰: ز هر چیزی ملول است آن فضولی غزل شماره ۲۷۰۱: مرا هر لحظه قربان است جانی غزل شماره ۲۷۰۲: مگیر ای ساقی از مستان کرانی غزل شماره ۲۷۰۳: ز مهجوران نمی‌جویی نشانی غزل شماره ۲۷۰۴: برون کن سر که جان سرخوشانی غزل شماره ۲۷۰۵: مرا هر لحظه منزل آسمانی غزل شماره ۲۷۰۶: چه دلشادم به دلدار خدایی غزل شماره ۲۷۰۷: کجایید ای شهیدان خدایی غزل شماره ۲۷۰۸: تو هر روزی از آن پشته برآیی غزل شماره ۲۷۰۹: دلاراما چنین زیبا چرایی غزل شماره ۲۷۱۰: بیا ای غم که تو بس باوفایی غزل شماره ۲۷۱۱: بیا ای یار کامروز آن مایی غزل شماره ۲۷۱۲: بیا جانا که امروز آن مایی غزل شماره ۲۷۱۳: چنان گشتم ز مستی و خرابی غزل شماره ۲۷۱۴: چو اسم شمس دین اسما تو دیدی غزل شماره ۲۷۱۵: مرا اندر جگر بنشست خاری غزل شماره ۲۷۱۶: بگفتم با دلم آخر قراری غزل شماره ۲۷۱۷: تو جانا بی‌وصالش در چه کاری غزل شماره ۲۷۱۸: بیا ای آنک سلطان جمالی غزل شماره ۲۷۱۹: مگر تو یوسفان را دلستانی غزل شماره ۲۷۲۰: تو تا بنشسته‌ای بر دار فانی غزل شماره ۲۷۲۱: نه آتش‌های ما را ترجمانی غزل شماره ۲۷۲۲: به کوی دل فرورفتم زمانی غزل شماره ۲۷۲۳: دیدی که چه کرد یار ما‌؟ دیدی‌؟ غزل شماره ۲۷۲۴: روز ار دو هزار بار می‌آیی غزل شماره ۲۷۲۵: مندیش از آن بت مسیحایی غزل شماره ۲۷۲۶: ای دیده ز نم زبون نگشتی غزل شماره ۲۷۲۷: گر وسوسه ره دهی به گوشی غزل شماره ۲۷۲۸: باغ است و بهار و سرو عالی غزل شماره ۲۷۲۹: با این همه مهر و مهربانی غزل شماره ۲۷۳۰: آورد خبر شکرستانی غزل شماره ۲۷۳۱: بشنیده بدم که جان جانی غزل شماره ۲۷۳۲: ای ساقی باده معانی غزل شماره ۲۷۳۳: ای وصل تو آب زندگانی غزل شماره ۲۷۳۴: ای بی‌تو حرام زندگانی غزل شماره ۲۷۳۵: برجه که بهار زد صلایی غزل شماره ۲۷۳۶: چون سوی برادری بپویی غزل شماره ۲۷۳۷: مجلس چو چراغ و تو چو آبی غزل شماره ۲۷۳۸: من پار بخورده‌ام شرابی غزل شماره ۲۷۳۹: ای یار یگانه چند خسبی غزل شماره ۲۷۴۰: بازم صنما چه می‌فریبی غزل شماره ۲۷۴۱: ای آنک تو خواب ما ببستی غزل شماره ۲۷۴۲: ای آنک تو خواب ما ببستی غزل شماره ۲۷۴۳: رو رو که از این جهان گذشتی غزل شماره ۲۷۴۴: روز طرب است و سال شادی غزل شماره ۲۷۴۵: آخر گل و خار را بدیدی غزل شماره ۲۷۴۶: آن را که به لطف سر بخاری غزل شماره ۲۷۴۷: خضری به میان سینه داری غزل شماره ۲۷۴۸: می‌آید سنجق بهاری غزل شماره ۲۷۴۹: ای چشم و چراغ شهریاری غزل شماره ۲۷۵۰: ای جان و جهان چه می‌گریزی غزل شماره ۲۷۵۱: از قصه حال ما نپرسی غزل شماره ۲۷۵۲: ای دلبر بی‌دلان صوفی غزل شماره ۲۷۵۳: ای آنک تو شاه مطربانی غزل شماره ۲۷۵۴: روزی که مرا ز من ستانی غزل شماره ۲۷۵۵: چون عشق کند شکرفشانی غزل شماره ۲۷۵۶: ای وصل تو اصل شادمانی غزل شماره ۲۷۵۷: کژزخمه مباش تا توانی غزل شماره ۲۷۵۸: مست می عشق را حیا نی غزل شماره ۲۷۵۹: گویم سخن لب تو یا نی غزل شماره ۲۷۶۰: با دل گفتم چرا چنینی غزل شماره ۲۷۶۱: در خون دلم رسید فتوی غزل شماره ۲۷۶۲: در عشق هر آنک شد فدایی غزل شماره ۲۷۶۳: عشق است دلاور و فدایی غزل شماره ۲۷۶۴: ماها چو به چرخ دل برآیی غزل شماره ۲۷۶۵: آن شمع چو شد طرب فزایی غزل شماره ۲۷۶۶: ای بی‌تو محال جان فزایی غزل شماره ۲۷۶۷: گر یار لطیف و باوفایی غزل شماره ۲۷۶۸: ساقی انصاف خوش لقایی غزل شماره ۲۷۶۹: برخیز و بزن یکی نوایی غزل شماره ۲۷۷۰: رخ‌ها بنگر تو زعفرانی غزل شماره ۲۷۷۱: ای قلب و درست را روایی غزل شماره ۲۷۷۲: ای آنک تو خواب ما ببستی غزل شماره ۲۷۷۳: با یار بساز تا توانی غزل شماره ۲۷۷۴: در فنای محض افشانند مردان آستی غزل شماره ۲۷۷۵: مرغ دل پران مبا جز در هوای بیخودی غزل شماره ۲۷۷۶: ای رها کرده تو باغی از پی انجیرکی غزل شماره ۲۷۷۷: شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی غزل شماره ۲۷۷۸: ای خدایی که مفرح بخش رنجوران توی غزل شماره ۲۷۷۹: بانگ می‌زن ای منادی بر سر هر دسته‌ای غزل شماره ۲۷۸۰: در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی غزل شماره ۲۷۸۱: ساقیا بر خاک ما چون جرعه‌ها می‌ریختی غزل شماره ۲۷۸۲: گر شراب عشق کار جان حیوانیستی غزل شماره ۲۷۸۳: ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی غزل شماره ۲۷۸۴: در جهان گر بازجویی نیست بی‌سودا سری غزل شماره ۲۷۸۵: گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی غزل شماره ۲۷۸۶: آتشینا آب حیوان از کجا آورده‌ای غزل شماره ۲۷۸۷: ای مهی کاندر نکویی از صفت افزوده‌ای غزل شماره ۲۷۸۸: آه از آن رخسار برق انداز خوش عیاره‌ای غزل شماره ۲۷۸۹: پیش شمع نور جان دل هست چون پروانه‌ای غزل شماره ۲۷۹۰: بار دیگر ملتی برساختی برساختی غزل شماره ۲۷۹۱: هر دلی را گر سوی گلزار جانان خاستی غزل شماره ۲۷۹۲: سر نهاده بر قدم‌های بت چین نیستی غزل شماره ۲۷۹۳: این چه چتر است این که بر ملک ابد برداشتی غزل شماره ۲۷۹۴: ای ملامت گر تو عاشق را سبک پنداشتی غزل شماره ۲۷۹۵: ای تو جان صد گلستان از سمن پنهان شدی غزل شماره ۲۷۹۶: ای که جان‌ها خاک پایت صورت اندیش آمدی غزل شماره ۲۷۹۷: تا بنستانی تو انصاف از جهود خیبری غزل شماره ۲۷۹۸: در دو چشم من نشین ای آن که از من من‌تری غزل شماره ۲۷۹۹: بی‌گهان شد هر رفتن سوی روزن ننگری غزل شماره ۲۸۰۰: در میان جان نشین کامروز جان دیگری غزل شماره ۲۸۰۱: عاشقان را آتشی وآنگه چه پنهان آتشی غزل شماره ۲۸۰۲: آخر ای دلبر تو ما را می‌نجویی اندکی غزل شماره ۲۸۰۳: ساقیا شد عقل‌ها هم خانه دیوانگی غزل شماره ۲۸۰۴: چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی غزل شماره ۲۸۰۵: ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظاره‌ای غزل شماره ۲۸۰۶: آه کان سایه خدا گوهردلی پرمایه‌ای غزل شماره ۲۸۰۷: گشت جان از صدر شمس الدین یکی سوداییی غزل شماره ۲۸۰۸: گرچه در مستی خسی را تو مراعاتی کنی غزل شماره ۲۸۰۹: ساخت بغراقان به رسم عید بغراقانیی غزل شماره ۲۸۱۰: ای بداده دیده‌های خلق را حیرانیی غزل شماره ۲۸۱۱: از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی غزل شماره ۲۸۱۲: ای دهان آلوده جانی از کجا می خورده‌ای غزل شماره ۲۸۱۳: اقتلونی یا ثقاتی ان فی قتلی حیاتی غزل شماره ۲۸۱۴: خنک آن دم که به رحمت سر عشاق بخاری غزل شماره ۲۸۱۵: بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی غزل شماره ۲۸۱۶: که شکیبد ز تو ای جان که جگرگوشه جانی غزل شماره ۲۸۱۷: مکن ای دوست نشاید که بخوانند و نیایی غزل شماره ۲۸۱۸: صنما چونک فریبی همه عیار فریبی غزل شماره ۲۸۱۹: اگر او ماه منستی شب من روز شدستی غزل شماره ۲۸۲۰: چو به شهر تو رسیدم تو ز من گوشه گزیدی غزل شماره ۲۸۲۱: تو ز هر ذره وجودت بشنو ناله و زاری غزل شماره ۲۸۲۲: تو فقیری تو فقیری تو فقیر ابن فقیری غزل شماره ۲۸۲۳: ز کجایی ز کجایی هله ای مجلس سامی غزل شماره ۲۸۲۴: مه ما نیست منور تو مگر چرخ درآیی غزل شماره ۲۸۲۵: مثل ذره روزن همگان گشته هوایی غزل شماره ۲۸۲۶: همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی غزل شماره ۲۸۲۷: بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی غزل شماره ۲۸۲۸: خبری است نورسیده تو مگر خبر نداری غزل شماره ۲۸۲۹: تو نفس نفس بر این دل هوسی دگر گماری غزل شماره ۲۸۳۰: هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی غزل شماره ۲۸۳۱: چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی غزل شماره ۲۸۳۲: صنما چنان لطیفی که به جان ما درآیی غزل شماره ۲۸۳۳: سوی باغ ما سفر کن بنگر بهار باری غزل شماره ۲۸۳۴: به مبارکی و شادی بستان ز عشق جامی غزل شماره ۲۸۳۵: ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی غزل شماره ۲۸۳۶: به چه روی پشت آرم به کسی که از گزینی غزل شماره ۲۸۳۷: هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی غزل شماره ۲۸۳۸: صفت خدای داری چو به سینه‌ای درآیی غزل شماره ۲۸۳۹: بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی غزل شماره ۲۸۴۰: منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی غزل شماره ۲۸۴۱: به خدا کسی نجنبد چو تو تن زنی نجنبی غزل شماره ۲۸۴۲: بت من ز در درآمد به مبارکی و شادی غزل شماره ۲۸۴۳: هله ای پری شب رو که ز خلق ناپدیدی غزل شماره ۲۸۴۴: تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی غزل شماره ۲۸۴۵: بت من به طعنه گوید چه میان ره فتادی غزل شماره ۲۸۴۶: چو مرا ز عشق کهنه صنما به یاد دادی غزل شماره ۲۸۴۷: دل بی‌قرار را گو که چو مستقر نداری غزل شماره ۲۸۴۸: سحر است خیز ساقی بکن آنچ خوی داری غزل شماره ۲۸۴۹: ز بهار جان خبر ده هله ای دم بهاری غزل شماره ۲۸۵۰: ز غم تو زار زارم هله تا تو شاد باشی غزل شماره ۲۸۵۱: شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی غزل شماره ۲۸۵۲: چو یقین شده‌ست دل را که تو جان جان جانی غزل شماره ۲۸۵۳: تو ز عشق خود نپرسی که چه خوب و دلربایی غزل شماره ۲۸۵۴: برسید لک لک جان که بهار شد کجایی غزل شماره ۲۸۵۵: هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی غزل شماره ۲۸۵۶: صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی غزل شماره ۲۸۵۷: چه جمال جان فزایی که میان جان مایی غزل شماره ۲۸۵۸: صنما تو همچو آتش قدح مدام داری غزل شماره ۲۸۵۹: برو ای عشق که تا شحنه خوبان شده‌ای غزل شماره ۲۸۶۰: هست در حلقه ما حلقه ربایی عجبی غزل شماره ۲۸۶۱: چند روز است که شطرنج عجب می‌بازی غزل شماره ۲۸۶۲: هله هشدار که با بی‌خبران نستیزی غزل شماره ۲۸۶۳: وقت آن شد که بدان روح فزا آمیزی غزل شماره ۲۸۶۴: به شکرخنده اگر می‌ببرد دل ز کسی غزل شماره ۲۸۶۵: در رخ عشق نگر تا به صفت مرد شوی غزل شماره ۲۸۶۶: گر گریزی به ملولی ز من سودایی غزل شماره ۲۸۶۷: نیستی عاشق ای جلف شکم خوار گدای غزل شماره ۲۸۶۸: در دلت چیست عجب که چو شکر می‌خندی غزل شماره ۲۸۶۹: هست اندر غم تو دلشده دانشمندی غزل شماره ۲۸۷۰: ای دریغا در این خانه دمی بگشودی غزل شماره ۲۸۷۱: به دغل کی بگزیند دل یارم یاری غزل شماره ۲۸۷۲: مرغ اندیشه که اندر همه دل‌ها بپری غزل شماره ۲۸۷۳: رو رو ای جان سبک خیز غریب سفری غزل شماره ۲۸۷۴: سحری کرد ندایی عجب آن رشک پری غزل شماره ۲۸۷۵: نی تو شکلی دگری سنگ نباشی تو زری غزل شماره ۲۸۷۶: شکنی شیشه مردم گرو از من گیری غزل شماره ۲۸۷۷: بر یکی بوسه حقستت که چنان می‌لرزی غزل شماره ۲۸۷۸: هله تا ظن نبری کز کف من بگریزی غزل شماره ۲۸۷۹: ننگ هر قافله در شش دره ابلیسی غزل شماره ۲۸۸۰: به حق و حرمت آنکه همگان را جانی غزل شماره ۲۸۸۱: گر تو ما را به جفای صنمان ترسانی غزل شماره ۲۸۸۲: تیغ را گر تو چو خورشید دمی رنده زنی غزل شماره ۲۸۸۳: چه حریصی که مرا بی‌خور و بی‌خواب کنی غزل شماره ۲۸۸۴: به شکرخنده بتا نرخ شکر می‌شکنی غزل شماره ۲۸۸۵: هله آن به که خوری این می و از دست روی غزل شماره ۲۸۸۶: اگر امشب بر من باشی و خانه نروی غزل شماره ۲۸۸۷: بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی غزل شماره ۲۸۸۸: به شکرخنده اگر می‌ببرد جان ز کسی غزل شماره ۲۸۸۹: ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی غزل شماره ۲۸۹۰: سخن تلخ مگو ای لب تو حلوایی غزل شماره ۲۸۹۱: هر کی از نیستی آید به سوی او خبری غزل شماره ۲۸۹۲: ای شه جاودانی وی مه آسمانی غزل شماره ۲۸۹۳: قدر غم گر چشم سر بگریستی غزل شماره ۲۸۹۴: با چنین رفتن به منزل کی رسی غزل شماره ۲۸۹۵: چاره‌ای کو بهتر از دیوانگی غزل شماره ۲۸۹۶: قره العین منی ای جان بلی غزل شماره ۲۸۹۷: بوی باغ و گلستان آید همی غزل شماره ۲۸۹۸: هر دم ای دل سوی جانان می‌روی غزل شماره ۲۸۹۹: بار دیگر عزم رفتن کرده‌ای غزل شماره ۲۹۰۰: بوی مشکی در جهان افکنده‌ای غزل شماره ۲۹۰۱: فارغم گر گشت دل آواره‌ای غزل شماره ۲۹۰۲: ای درآورده جهانی را ز پای غزل شماره ۲۹۰۳: باوفا یارا جفا آموختی غزل شماره ۲۹۰۴: عاقبت از عاشقان بگریختی غزل شماره ۲۹۰۵: اندرآ در خانه یارا ساعتی غزل شماره ۲۹۰۶: گوید آن دلبر که چون همدل شدی غزل شماره ۲۹۰۷: آفتابا سوی مه رویان شدی غزل شماره ۲۹۰۸: باوفاتر گشت یارم اندکی غزل شماره ۲۹۰۹: هست امروز آنچ می‌باید بلی غزل شماره ۲۹۱۰: باز گردد عاقبت این در بلی غزل شماره ۲۹۱۱: طبع چیزی نو به نو خواهد همی غزل شماره ۲۹۱۲: با من ای عشق امتحان‌ها می‌کنی غزل شماره ۲۹۱۳: باز چون گل سوی گلشن می‌روی غزل شماره ۲۹۱۴: ناگهان اندر دویدم پیش وی غزل شماره ۲۹۱۵: خوش بود گر کاهلی یک سو نهی غزل شماره ۲۹۱۶: مرحبا ای پرده تو آن پرده‌ای غزل شماره ۲۹۱۷: هیچ خمری بی‌خماری دیده‌ای غزل شماره ۲۹۱۸: می‌زنم حلقه در هر خانه‌ای غزل شماره ۲۹۱۹: گر سران را بی‌سری درواستی غزل شماره ۲۹۲۰: ای بهار سبز و تر شاد آمدی غزل شماره ۲۹۲۱: ساقی این جا هست ای مولا؟ بلی غزل شماره ۲۹۲۲: هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می غزل شماره ۲۹۲۳: باد بین اندر سرم از باده‌ای غزل شماره ۲۹۲۴: آه از عشق جمال حوره‌ای غزل شماره ۲۹۲۵: ای دلی کز گلشکر پرورده‌ای غزل شماره ۲۹۲۶: گر در آب و گر در آتش می‌روی غزل شماره ۲۹۲۷: ز کجا آمده‌ای می‌دانی غزل شماره ۲۹۲۸: آنچ در سینه نهان می‌داری غزل شماره ۲۹۲۹: ای خیالی که به دل می‌گذری غزل شماره ۲۹۳۰: تو چرا جمله نبات و شکری غزل شماره ۲۹۳۱: از دلبر نهانی گر بوی جان بیابی غزل شماره ۲۹۳۲: چه باشد ای برادر یک شب اگر نخسپی غزل شماره ۲۹۳۳: ای آنک امام عشقی تکبیر کن که مستی غزل شماره ۲۹۳۴: گفتی شکار گیرم رفتی شکار گشتی غزل شماره ۲۹۳۵: گرچه به زیر دلقی شاهی و کیقبادی غزل شماره ۲۹۳۶: ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی غزل شماره ۲۹۳۷: از بهر مرغ خانه چون خانه‌ای بسازی غزل شماره ۲۹۳۸: آن مه چو در دل آید او را عجب شناسی غزل شماره ۲۹۳۹: ما را مسلم آمد هم عیش و هم عروسی غزل شماره ۲۹۴۰: چون زخمه رجا را بر تار می‌کشانی غزل شماره ۲۹۴۱: ای گوهر خدایی آیینه معانی غزل شماره ۲۹۴۲: اندر مصاف ما را در پیش رو سپر نی غزل شماره ۲۹۴۳: گرمی مجوی الا از سوزش درونی غزل شماره ۲۹۴۴: ای مبدعی که سگ را بر شیر می‌فزایی غزل شماره ۲۹۴۵: ای حیله‌هات شیرین تا کی مرا فریبی غزل شماره ۲۹۴۶: دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی غزل شماره ۲۹۴۷: یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی غزل شماره ۲۹۴۸: ای کرده رو چو سرکه چه گردد ار بخندی غزل شماره ۲۹۴۹: در غیب هست عودی کاین عشق از او است دودی غزل شماره ۲۹۵۰: ای آنک جان ما را در گلشکر کشیدی غزل شماره ۲۹۵۱: زان خاک تو شدم تا بر من گهر بباری غزل شماره ۲۹۵۲: گر از شراب دوشین در سر خمار داری غزل شماره ۲۹۵۳: بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری غزل شماره ۲۹۵۴: گر روشنی تو یارا یا خود سیه ضمیری غزل شماره ۲۹۵۵: چون روی آتشین را یک دم تو می‌نپوشی غزل شماره ۲۹۵۶: دل را تمام برکن ای جان ز نیک نامی غزل شماره ۲۹۵۷: اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی غزل شماره ۲۹۵۸: مطرب چو زخمه‌ها را بر تار می‌کشانی غزل شماره ۲۹۵۹: ای آنک جمله عالم از توست یک نشانی غزل شماره ۲۹۶۰: رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی غزل شماره ۲۹۶۱: در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی غزل شماره ۲۹۶۲: با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی غزل شماره ۲۹۶۳: می‌زن سه‌تا که یک‌تا گشتم مکن دوتایی غزل شماره ۲۹۶۴: دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی غزل شماره ۲۹۶۵: ای برده اختیارم تو اختیار مایی غزل شماره ۲۹۶۶: هر چند بی‌گه آیی بی‌گاه خیز مایی غزل شماره ۲۹۶۷: آمد ز نای دولت بار دگر نوایی غزل شماره ۲۹۶۸: ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی غزل شماره ۲۹۶۹: بوی کباب داری تو نیز دل کبابی غزل شماره ۲۹۷۰: با صد هزار دستان آمد خیال یاری غزل شماره ۲۹۷۱: اندر قمارخانه چون آمدی به بازی غزل شماره ۲۹۷۲: ای آن که مر مرا تو به از جان و دیده‌ای غزل شماره ۲۹۷۳: ای از جمال حسن تو عالم نشانه‌ای غزل شماره ۲۹۷۴: آن دم که دل کند سوی دلبر اشارتی غزل شماره ۲۹۷۵: هر روز بامداد به آیین دلبری غزل شماره ۲۹۷۶: شد جادوی حرام و حق از جادوی بری غزل شماره ۲۹۷۷: هر روز بامداد درآید یکی پری غزل شماره ۲۹۷۸: ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری غزل شماره ۲۹۷۹: هر روز بامداد طلبکار ما توی غزل شماره ۲۹۸۰: آن لحظه کآفتاب و چراغ جهان شوی غزل شماره ۲۹۸۱: ای سیرگشته از ما ما سخت مشتهی غزل شماره ۲۹۸۲: ای ساقیی که آن می احمر گرفته‌ای غزل شماره ۲۹۸۳: ای ساقیی که آن می احمر گرفته‌ای غزل شماره ۲۹۸۴: ای مرغ گیر دام نهانی نهاده‌ای غزل شماره ۲۹۸۵: مه طلعتی و شهره قبایی بدیده‌ای غزل شماره ۲۹۸۶: ای عشق کز قدیم تو با ما یگانه‌ای غزل شماره ۲۹۸۷: ای جان و ای دو دیده بینا چگونه‌ای غزل شماره ۲۹۸۸: هر چند شیر بیشه و خورشیدطلعتی غزل شماره ۲۹۸۹: رویش ندیده پس مکنیدم ملامتی غزل شماره ۲۹۹۰: جان خاک آن مهی که خداش است مشتری غزل شماره ۲۹۹۱: ای عشق پرده در که تو در زیر چادری غزل شماره ۲۹۹۲: ای بس فراز و شیب که کردم طلب گری غزل شماره ۲۹۹۳: شاها بکش قطار که شهوار می‌کشی غزل شماره ۲۹۹۴: ای نای خوش نوای که دلدار و دلخوشی غزل شماره ۲۹۹۵: اندر میان جمع چه جان است آن یکی غزل شماره ۲۹۹۶: گر من ز دست بازی هر غم پژولمی غزل شماره ۲۹۹۷: ای آسمان که بر سر ما چرخ می‌زنی غزل شماره ۲۹۹۸: سوگند خورده‌ای که از این پس جفا کنی غزل شماره ۲۹۹۹: تا چند از فراق مرا کار بشکنی غزل شماره ۳۰۰۰: ساقی بیار باده سغراق ده منی غزل شماره ۳۰۰۱: ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی غزل شماره ۳۰۰۲: شوری فتاد در فلک ای مه چه شسته‌ای غزل شماره ۳۰۰۳: ای کاشکی تو خویش زمانی بدانیی غزل شماره ۳۰۰۴: بزم و شراب لعل و خرابات و کافری غزل شماره ۳۰۰۵: آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی غزل شماره ۳۰۰۶: سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری غزل شماره ۳۰۰۷: دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی غزل شماره ۳۰۰۸: خواجه سلام علیک گنج وفا یافتی غزل شماره ۳۰۰۹: آه که چه شیرین بتیست در تتق زرکشی غزل شماره ۳۰۱۰: روی من از روی تو دارد صد روشنی غزل شماره ۳۰۱۱: هر نفسی از درون دلبر روحانیی غزل شماره ۳۰۱۲: ای دل چون آهنت بوده چو آیینه‌ای غزل شماره ۳۰۱۳: یار در آخرزمان کرد طرب سازیی غزل شماره ۳۰۱۴: رو که به مهمان تو می‌نروم ای اخی غزل شماره ۳۰۱۵: جان و جهان می‌روی جان و جهان می‌بری غزل شماره ۳۰۱۶: بازرهان خلق را از سر و از سرکشی غزل شماره ۳۰۱۷: لاله ستانست از عکس تو هر شوره‌ای غزل شماره ۳۰۱۸: ای تو ز خوبی خویش آینه را مشتری غزل شماره ۳۰۱۹: ای که تو عشاق را همچو شکر می‌کشی غزل شماره ۳۰۲۰: پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی غزل شماره ۳۰۲۱: شیردلا صد هزار شیردلی کرده‌ای غزل شماره ۳۰۲۲: گفت مرا آن طبیب: «رو، ترشی خورده‌ای» غزل شماره ۳۰۲۳: قصر بود روح ما نی تل ویرانه‌ای غزل شماره ۳۰۲۴: بستگی این سماع هست ز بیگانه‌ای غزل شماره ۳۰۲۵: جای دگر بوده‌ای زانک تهی روده‌ای غزل شماره ۳۰۲۶: خیره چرا گشته‌ای خواجه مگر عاشقی غزل شماره ۳۰۲۷: نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری غزل شماره ۳۰۲۸: ای صنم گلزاری چند مرا آزاری غزل شماره ۳۰۲۹: آه که دلم برد غمزه‌های نگاری غزل شماره ۳۰۳۰: سلمک الله نیست مثل تو یاری غزل شماره ۳۰۳۱: خوشدلم از یار همچنانک تو دیدی غزل شماره ۳۰۳۲: از پگه ای یار زان عقار سمایی غزل شماره ۳۰۳۳: چند دویدم سوی افندی غزل شماره ۳۰۳۴: می‌رسد ای جان باد بهاری غزل شماره ۳۰۳۵: دوش همه شب دوش همه شب غزل شماره ۳۰۳۶: گاه چو اشتر در وحل آیی غزل شماره ۳۰۳۷: به خاک پای تو ای مه هر آن شبی که بتابی غزل شماره ۳۰۳۸: ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی غزل شماره ۳۰۳۹: هزار جان مقدس هزار گوهر کانی غزل شماره ۳۰۴۰: چه آفتاب جمالی که از مجره گشادی غزل شماره ۳۰۴۱: اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری غزل شماره ۳۰۴۲: چو مهر عشق سلیمان به هر دو کون تو داری غزل شماره ۳۰۴۳: ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی غزل شماره ۳۰۴۴: گهی به سینه درآیی گهی ز روح برآیی غزل شماره ۳۰۴۵: من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی غزل شماره ۳۰۴۶: چو صبحدم خندیدی در بلا بندیدی غزل شماره ۳۰۴۷: به جان تو ای طایی که سوی ما بازآیی غزل شماره ۳۰۴۸: تو آسمان منی من زمین به حیرانی غزل شماره ۳۰۴۹: ربود عقل و دلم را جمال آن عربی غزل شماره ۳۰۵۰: خدایگان جمال و خلاصه خوبی غزل شماره ۳۰۵۱: به عاقبت بپریدی و در نهان رفتی غزل شماره ۳۰۵۲: چه باده بود که در دور از بگه دادی غزل شماره ۳۰۵۳: ز قیل و قال تو گر خلق بو نبردندی غزل شماره ۳۰۵۴: منم که کار ندارم به غیر بی‌کاری غزل شماره ۳۰۵۵: بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری غزل شماره ۳۰۵۶: خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری غزل شماره ۳۰۵۷: اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری غزل شماره ۳۰۵۸: ز بامداد درآورد دلبرم جامی غزل شماره ۳۰۵۹: چه باک دارد عاشق ز ننگ و بدنامی غزل شماره ۳۰۶۰: نهان شدند معانی ز یار بی‌معنی غزل شماره ۳۰۶۱: اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی غزل شماره ۳۰۶۲: اگر تو مست شرابی چرا حشر نکنی غزل شماره ۳۰۶۳: به هر دلی که درآیی چو عشق بنشینی غزل شماره ۳۰۶۴: ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی غزل شماره ۳۰۶۵: شدم به سوی چه آب همچو سقایی غزل شماره ۳۰۶۶: رسید ترکم با چهره‌های گل وردی غزل شماره ۳۰۶۷: تو در عقیله ترتیب کفش و دستاری غزل شماره ۳۰۶۸: فرست باده جان را به رسم دلداری غزل شماره ۳۰۶۹: نگاهبان دو دیده‌ست چشم دلداری غزل شماره ۳۰۷۰: اگر به خشم شود چرخ هفتم از تو بری غزل شماره ۳۰۷۱: دلا همای وصالی بپر چرا نپری غزل شماره ۳۰۷۲: به من نگر که به جز من به هر کی درنگری غزل شماره ۳۰۷۳: بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری غزل شماره ۳۰۷۴: مسلم آمد یار مرا دل افروزی غزل شماره ۳۰۷۵: بیا بیا که تو از نادرات ایامی غزل شماره ۳۰۷۶: بلندتر شده‌ست آفتاب انسانی غزل شماره ۳۰۷۷: ایا مربی جان از صداع جان چونی غزل شماره ۳۰۷۸: ز آب تشنه گرفته‌ست خشم می‌بینی غزل شماره ۳۰۷۹: بیامدیم دگربار سوی مولایی غزل شماره ۳۰۸۰: تو نور دیده جان یا دو دیده مایی غزل شماره ۳۰۸۱: تو عاشقی چه کسی از کجا رسیدستی غزل شماره ۳۰۸۲: رهید جان دوم از خودی و از هستی غزل شماره ۳۰۸۳: بیا بیا که چو آب حیات درخوردی غزل شماره ۳۰۸۴: به جان تو که بگویی وطن کجا داری غزل شماره ۳۰۸۵: به حق آنک تو جان و جهان جانداری غزل شماره ۳۰۸۶: شبی که دررسد از عشق پیک بیداری غزل شماره ۳۰۸۷: اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری غزل شماره ۳۰۸۸: حرام گشت از این پس فغان و غمخواری غزل شماره ۳۰۸۹: به اهل پرده اسرارها ببر خبری غزل شماره ۳۰۹۰: بجه بجه ز جهان تا شه جهان باشی غزل شماره ۳۰۹۱: اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی غزل شماره ۳۰۹۲: هزار جان مقدس فدای سلطانی غزل شماره ۳۰۹۳: نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی غزل شماره ۳۰۹۴: بگو به جان مسافر ز رنج‌ها چونی غزل شماره ۳۰۹۵: از این درخت بدان شاخ و بر نمی‌بینی غزل شماره ۳۰۹۶: ز بامداد دلم می‌جهد به سودایی غزل شماره ۳۰۹۷: بیا بیا که شدم در غم تو سودایی غزل شماره ۳۰۹۸: ترش ترش بنشستی بهانه دربستی غزل شماره ۳۰۹۹: بداد پندم استاد عشق ز استادی غزل شماره ۳۱۰۰: ببست خواب مرا جاودانه دلداری غزل شماره ۳۱۰۱: کسی که باده خورد بامداد زین ساقی غزل شماره ۳۱۰۲: برست جان و دلم از خودی و از هستی غزل شماره ۳۱۰۳: پدید گشت یکی آهوی در این وادی غزل شماره ۳۱۰۴: طواف کعبه دل کن اگر دلی داری غزل شماره ۳۱۰۵: ز صبحگاه فتادم به دست سرمستی غزل شماره ۳۱۰۶: فرست باده جان را به رسم دلداری غزل شماره ۳۱۰۷: میان تیرگی خواب و نور بیداری غزل شماره ۳۱۰۸: به دست هجر تو زارم تو نیز می‌دانی غزل شماره ۳۱۰۹: کالی تیشبی آپانسو، ای افندی چلبی غزل شماره ۳۱۱۰: جان جان مایی، خوش‌تر از حلوایی غزل شماره ۳۱۱۱: تو چنین نبودی تو چنین چرایی غزل شماره ۳۱۱۲: تو خدای خویی تو صفات هویی غزل شماره ۳۱۱۳: نه ز عاقلانم که ز من بگیری غزل شماره ۳۱۱۴: عشق تو خواند مرا کز من چه می‌گذری غزل شماره ۳۱۱۵: در لطف اگر بروی شاه همه چمنی غزل شماره ۳۱۱۶: دلا گر مرا تو ببینی ندانی غزل شماره ۳۱۱۷: پذیرفت این دل ز عشقت خرابی غزل شماره ۳۱۱۸: نگارا، چرا قول دشمن شنیدی؟! غزل شماره ۳۱۱۹: نشانت کی جوید که تو بی‌نشانی غزل شماره ۳۱۲۰: اگر چه لطیفی و زیبالقایی غزل شماره ۳۱۲۱: هم ایثار کردی هم ایثار گفتی غزل شماره ۳۱۲۲: الا میر خوبان هلا تا نرنجی غزل شماره ۳۱۲۳: به حیلت تو خواهی که در را ببندی غزل شماره ۳۱۲۴: چو عشقش برآرد سر از بی‌قراری غزل شماره ۳۱۲۵: بتا گر مرا تو ببینی ندانی غزل شماره ۳۱۲۶: گل سرخ دیدم شدم زعفرانی غزل شماره ۳۱۲۷: عجیب‌العجایب توی در کیایی غزل شماره ۳۱۲۸: تو هر چند صدری شه مجلسی غزل شماره ۳۱۲۹: رضیت بما قسم‌الله لی غزل شماره ۳۱۳۰: تماشا مرو نک تماشا توی غزل شماره ۳۱۳۱: الا هات حمرا کالعندم غزل شماره ۳۱۳۲: خواهیم یارا کامشب نخسپی غزل شماره ۳۱۳۳: حدی نداری در خوش لقایی غزل شماره ۳۱۳۴: تو جان مایی، ماه سمایی غزل شماره ۳۱۳۵: با چرخ گردان تیره هوایی غزل شماره ۳۱۳۶: خواهی ز جنون بویی ببری غزل شماره ۳۱۳۷: سلطان منی سلطان منی غزل شماره ۳۱۳۸: آن به که مرا تمکین نکنی غزل شماره ۳۱۳۹: صنما خرگه توم که بسازی و برکنی غزل شماره ۳۱۴۰: صنما بر همه جهان تو چو خورشید سروری غزل شماره ۳۱۴۱: ای خجل از تو شکر و آزادی غزل شماره ۳۱۴۲: حکم نو کن که شاه دورانی غزل شماره ۳۱۴۳: مستی و عاشقانه می‌گویی غزل شماره ۳۱۴۴: بحر ما را کنار بایستی غزل شماره ۳۱۴۵: آوخ آوخ چو من وفاداری غزل شماره ۳۱۴۶: ای دلزار محنت و بلا داری غزل شماره ۳۱۴۷: ساقیا ساقیا روا داری غزل شماره ۳۱۴۸: تا شدستی امیر چوگانی غزل شماره ۳۱۴۹: مستم از باده‌های پنهانی غزل شماره ۳۱۵۰: من مرید توم مراد توی غزل شماره ۳۱۵۱: چند اندر میان غوغایی غزل شماره ۳۱۵۲: گرچه تو نیم شب رسیدستی غزل شماره ۳۱۵۳: ز اول بامداد سر مستی غزل شماره ۳۱۵۴: ز اول بامداد سرمستی غزل شماره ۳۱۵۵: در غم یار یار بایستی غزل شماره ۳۱۵۶: در غم یار، یار بایستی غزل شماره ۳۱۵۷: آنکه چون ابر خواند کف ترا غزل شماره ۳۱۵۸: رو، مسلم تراست بی‌کاری غزل شماره ۳۱۵۹: زندگانی مجلس سامی غزل شماره ۳۱۶۰: جان جانی و جان صد جانی غزل شماره ۳۱۶۱: خامشی ناطقی مگر جانی غزل شماره ۳۱۶۲: ای که مستک شدی و می‌گویی غزل شماره ۳۱۶۳: عشق در کفر کرد اظهاری غزل شماره ۳۱۶۴: مست و خوشی باده کجا خورده‌ای؟ غزل شماره ۳۱۶۵: جان و جهان! دوش کجا بوده‌ای؟ غزل شماره ۳۱۶۶: ای دل سرمست، کجا می‌پری؟ غزل شماره ۳۱۶۷: از مه من مست دو صد مشتری غزل شماره ۳۱۶۸: یا ملک المغرب والمشرقی غزل شماره ۳۱۶۹: گر نه شکار غم دلدارمی غزل شماره ۳۱۷۰: ای که تو از عالم ما می‌روی غزل شماره ۳۱۷۱: خشم مرو خواجه! پشیمان شوی غزل شماره ۳۱۷۲: ای که ازین تنگ قفس می‌پری غزل شماره ۳۱۷۳: باده ده، ای ساقی هر متقی غزل شماره ۳۱۷۴: صد دل و صد جان بدمی دادمی غزل شماره ۳۱۷۵: کار به پیری و جوانیستی غزل شماره ۳۱۷۶: کردم با کان گهر آشتی غزل شماره ۳۱۷۷: آدمیی، آدمیی، آدمی غزل شماره ۳۱۷۸: در دل من پرده نو می‌زنی غزل شماره ۳۱۷۹: این طریق دارهم یا سندی و سیدی غزل شماره ۳۱۸۰: اخلائی! اخلائی! صفونی عند مولایی غزل شماره ۳۱۸۱: ما انصف ندمانی، لو انکر ادمانی غزل شماره ۳۱۸۲: بغداد همانست که دیدی و شنیدی غزل شماره ۳۱۸۳: ای جان، چندان خوبی، نوباوه یعقوبی غزل شماره ۳۱۸۴: کسی کو را بود خلق خدایی غزل شماره ۳۱۸۵: عزیزی و کریم و لطف داری غزل شماره ۳۱۸۶: بگو ای تازه رو، کم کن ملولی غزل شماره ۳۱۸۷: اتی‌النیروز مسرورالجنان غزل شماره ۳۱۸۸: ادر کاسی و دعنی عن فنونی غزل شماره ۳۱۸۹: یا ساقی اسقنی براح غزل شماره ۳۱۹۰: سلب‌العشق فادی، حصل‌الیوم مرادی غزل شماره ۳۱۹۱: کالی تیشی آینو سوای افندی چلبی غزل شماره ۳۱۹۲: لا یغرنک سد هوس عن رایی غزل شماره ۳۱۹۳: غدرالعشق فزلت قدمی غزل شماره ۳۱۹۴: وقتت خوش ای حبیبی، بشنو به حق یاری غزل شماره ۳۱۹۵: درهم شکن چو شیشه خود را، چو مست جامی غزل شماره ۳۱۹۶: بار منست او بچه نغزی، خواجه اگرچه همه مغزی غزل شماره ۳۱۹۷: سیدی ایم هو کی، خذیدی ایم هو کی غزل شماره ۳۱۹۸: گهی پرده‌سوزی، گهی پرده‌داری غزل شماره ۳۱۹۹: الام طماعیة العاذل غزل شماره ۳۲۰۰: هذا طبیبی، عند الدوآء غزل شماره ۳۲۰۱: یا ساقی الحی اسمع سؤالی غزل شماره ۳۲۰۲: هذا سیدی، هذا سندی غزل شماره ۳۲۰۳: طیب‌الله عیشکم، لا اوحش‌الله من ابی غزل شماره ۳۲۰۴: یا ملک المبعث والمحشر غزل شماره ۳۲۰۵: روزن دل! آه چه خوش روزنی غزل شماره ۳۲۰۶: اضحکنی بنظرة، قلت له فهکذی غزل شماره ۳۲۰۷: قد اسکرنی ربی من قهوة مد راری غزل شماره ۳۲۰۸: الا فی‌الغشق تشریفی و عیدی غزل شماره ۳۲۰۹: نسیت الیوم من عشقی صلاتی غزل شماره ۳۲۱۰: اتاک الصوم فی حلل السعود غزل شماره ۳۲۱۱: نسیم‌الصبح جد بابتشار غزل شماره ۳۲۱۲: الا یا مالکا رق‌الزمان غزل شماره ۳۲۱۳: املا قدح البقا ندیمی! غزل شماره ۳۲۱۴: یا مالک دمة الزمان غزل شماره ۳۲۱۵: یا ساقیةالمدام هاتی غزل شماره ۳۲۱۶: طارت حیلی و زال حیلی غزل شماره ۳۲۱۷: قالت الکأس ارفعونی کم تحبسونی غزل شماره ۳۲۱۸: ترکبن طبقا عن طبق مولائی غزل شماره ۳۲۱۹: اسفا لقلبی یوما هجرالحبیب داری غزل شماره ۳۲۲۰: لا قی‌الفراش نارا کن هکذا حبیبی غزل شماره ۳۲۲۱: الا حریم لیلی، علیکم سلامی غزل شماره ۳۲۲۲: اخرج عن‌المکان، یا صارم‌الزمان غزل شماره ۳۲۲۳: یا من یزید حسنک حقا تحیری غزل شماره ۳۲۲۴: یا ویح نفسنا بفوات الفضائل غزل شماره ۳۲۲۵: یا ملک‌المحشر، ترحم لا ترتشی غزل شماره ۳۲۲۶: قلت له مصیحا یا ملک‌المشرق غزل شماره ۳۲۲۷: یا ساقی الراح خذ و امرلاء به طاسی غزل شماره ۳۲۲۸: ایا ملتقی العیش کم تبعدی غزل شماره ۳۲۲۹: یا ولی نعمتی و سلطانی غزل شماره ۳۲۳۰: یا سندا لحاظه عاقلتی و مسکنی