غزل شماره ۸۹: یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا

من خمره‌ی افیونم زنهار سرم مگشا


آتش به من اندرزن ، آتش چه زند با من ؟

کاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا


گر چرخ همه سر شد ور خاک همه پا شد

نی سر بهلم آن را نی پا بهلم این را


یا صافیه الخمر فی آنیه المولی

اسکر نفرا لدا و السکر بنا اولی


نظر خود را بنویسید

نظرات