غزل شماره ۲۳۴: ز جام ساقی باقی چو خورده‌ای تو دلا

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

ز جام ساقی باقی چو خورده‌ای تو دلا

که لحظه لحظه برآری ز عربده عللا


مگر ز زهره شنیدی دلا به وقت صبوح

که بزم خاص نهادم صلای عیش صلا


بلا درست بلایش بنوش و دُر می‌بار

چه می‌گریزی آخر گریز توست بلا


پیاله بر کف زاهد ز خلق باکش نیست

میان خلق نشستست در خلاست خلا


زهی پیاله که در چشم سر همی‌ناید

ز دست ساقی معنی تو هم بنوش هلا


نظر خود را بنویسید

نظرات