غزل شماره ۷۱۲: خوش باش که هر که راز داند

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

خوش باش که هر که راز داند

داند که خوشی خوشی کشاند


شیرین چو شکر تو باش شاکر

شاکر هر دم شکر ستاند


شکر از شکرست آستین پر

تا بر سر شاکران فشاند


تلخش چو بنوشی و بخندی

در ذات تو تلخیی نماند


گویی که چگونه‌ام خوشم من

گویم ترشم دلت بماند


گوید که نهان مکن ولیکن

در گوشم گو که کس نداند


در گوش تو حلقه وفا نیست

گوش تو به گوش‌ها رساند


نظر خود را بنویسید

نظرات