غزل شماره ۸۳۲: شب شد و هنگام خلوتگاه شد

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

شب شد و هنگام خلوتگاه شد

قبله عشاق روی ماه شد


مه پرستان ماه خندیدن گرفت

شب روان خیزید وقت راه شد


خواب آمد ما و من‌ها لا شدند

وقت آن بی‌خواب الاالله شد


مغزها آمیخته با کاه تن

تن بخفت و دانه‌ها بی‌کاه شد


هندوان خرگاه تن را روفتند

ترک خلوت دید و در خرگاه شد


گفت و گوهای جهان را آب برد

وقت گفتن های شاهنشاه شد


شمس تبریزی چو آمد در میان

اهل معنی را سخن کوتاه شد


نظر خود را بنویسید

نظرات