غزل شماره ۹۷۸: زندگانی صدر عالی باد

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

زندگانی صدر عالی باد

ایزدش پاسبان و کالی باد


هر چه نسیه‌ست مقبلان را عیش

پیش او نقد وقت و حالی باد


مجلس گرم پرحلاوت او

از حریف فسرده خالی باد


جان‌ها واگشاده پر در غیب

بسته پیشش چو نقش قالی باد


بر یمین و یسار او دولت

هم جنوبی و هم شمالی باد


دو ولایت که جسم و جان خوانند

بر سر هر دو شاه و والی باد


بخت نقدست شمس تبریزی

او بسم غیر او ملی باد


نظر خود را بنویسید

نظرات