غزل شماره ۱۰۴۷: در این سرما و باران یار خوشتر

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

در این سرما و باران یار خوشتر

نگار اندر کنار و عشق در سر


نگار اندر کنار و چون نگاری

لطیف و خوب و چست و تازه و تر


در این سرما به کوی او گریزیم

که مانندش نزاید کس ز مادر


در این برف آن لبان او ببوسیم

که دل را تازه دارد برف و شکر


مرا طاقت نماند از دست رفتم

مرا بردند و آوردند دیگر


خیال او چو ناگه در دل آید

دل از جا می‌رود الله اکبر


نظر خود را بنویسید

نظرات