غزل شماره ۱۱۵۹: عشق جانست عشق تو جان‌تر

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

عشق جانست عشق تو جان‌تر

لطف درمان و از تو درمان‌تر


کافری‌های زلف کافر تو

گشته ز ایمان جمله ایمان‌تر


جان سپردن به عشق آسانست

وز پی عشق توست آسان‌تر


همه مهمان خوان لطف تواند

لیک این بنده زاده مهمان‌تر


بی‌تو هستند جمله بی‌سامان

لیک من بی‌طریق و سامان‌تر 


عشق تو کان دولت ابدست

لیک وصل جمال تو کان‌تر


تیغ هندی هجر برانست

لیک هندی عشق بران‌تر


هر دلی چارپره در پی توست

دل ما صدپرست و پران‌تر


دیدن تو به صد چو جان ارزان

عوض نیم جانم ارزان‌تر


گرچه این چرخ نیک گردانست

چرخ افلاک عشق گردان‌تر


همه ز افلاک عشق در ترسند

وان فلک در غم تو ترسان‌تر


شمس تبریز همتی می‌دار

تا شوم در تو من عجب‌دان‌تر


نظر خود را بنویسید

نظرات