غزل شماره ۱۷۶۱: ما همه از الست همدستیم

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

ما همه از الست همدستیم

عاقبت شکر بازپیوستیم


ما همه همدلیم و همراهیم

جمله از یک شراب سرمستیم


ما ز کونین عشق بگزیدیم

جز که آن عشق هیچ نپرستیم


چند تلخی کشید جان ز فراق

عاقبت از فراق وارستیم


آفتابی درآمد از روزن

کرد ما را بلند اگر پستیم


آفتابا مکش ز ما دامن

نی که بر دامن تو بنشستیم


از شعاع تو است اگر لعلیم

از تو هستیم ما اگر هستیم


پیش تو ذره وار رقصانیم

از هوای تو بند بشکستیم


نظر خود را بنویسید

نظرات