غزل شماره ۱۸۹۲: هر شب که بود قاعده سفره نهادن

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

هر شب که بود قاعده سفره نهادن

ما را ز خیال تو بود روزه گشادن


ای لطف تو را قاعده بر روزه گشایان

مانند مسیحا ز فلک مایده دادن


چون قوت دل از مطبخ سودای تو باشد

باید به میان رفتن و در لوت فتادن


ما را هم از آن آتش دل آب حیات است

بر آتش دل شاد بسوزیم چو لادن


کار حیوان است نه کار دل و جان است

در خاک بپوسیدن و از خاک بزادن


نظر خود را بنویسید

نظرات