غزل شماره ۲۳۶۹: چشم بگشا جان‌ها بین از بدن بگریخته

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

چشم بگشا جان‌ها بین از بدن بگریخته

جان قفس را درشکسته دل ز تن بگریخته


صد هزاران عقل‌ها بین جان‌ها پرداخته

صد هزاران خویشتن بی‌خویشتن بگریخته


گر گریزد صد هزاران جان و دل من فارغم

چون درآمد مست و خندان آن ز من بگریخته


صد هزاران تشنه ز استسقا بگفته ترک جان

صد هزاران بلبل آن سو از چمن بگریخته


نظر خود را بنویسید

نظرات