غزل شماره ۲۷۹۲: سر نهاده بر قدم‌های بت چین نیستی

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

سر نهاده بر قدم‌های بت چین نیستی

ز آنک مسی در صفت خلخال زرین نیستی


راست گو جانا که امروز از چه پهلو خاستی

چیز دیگر گشته‌ای تو رنگ پیشین نیستی


در رخ جان رنگ او دیدم بپرسیدم از او

سر چنین کرد او که یعنی محرم این نیستی


دوش آمد خواجه‌ای بر در بگفتش عشق او

سیم و زر داری ولیکن مرد زرین نیستی


نظر خود را بنویسید

نظرات