غزل شماره ۲۸۵۱: شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی

به میان سرو و سوسن گل خوش عذار باشی


به طرب هزار چندان که بوند عیش مندان

به میان باغ خندان مثل انار باشی


نشوی چو خارهایی که خلند دست و پا را

به مثال نیشکرها که شکرنثار باشی


به مثال آفتابی که شهیر شد به بخشش

به میان پاکبازان به عطا مشار باشی


هله بس که تا شهنشه بگشاید و بگوید

چو خمش کنی نگویی و در انتظار باشی


نظر خود را بنویسید

نظرات