غزل شماره ۳۰۴۰: چه آفتاب جمالی که از مجره گشادی

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

چه آفتاب جمالی که از مجره گشادی

درون روزن عالم چو روز بخت فتادی


هزار سوسن نادر ز روی گل بشکفتی

هزار رسم دل افزا بدان چمن بنهادی


هزار اطلس کحلی بنفشه وار دریدی

که پر و بال مریدی و جان جان مرادی


در آن زمان که به خوبی کلاه عقل ربایی

نه عقل پره کاه‌ست و تو به لطف چو بادی


چه عقل دارد آن گل که پیش باد ستیزد

نه از نسیم ویستش جمال و نیک نهادی


میی که کف تو بخشد دو صد خمار به ارزد

چگونه گیج نگردد سر وجود ز شادی


نظر خود را بنویسید

نظرات