غزل شماره ۳۱۵۹: زندگانی مجلس سامی

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

زندگانی مجلس سامی

باد در سروری و خودکامی


نام تو زنده باد کز نامت

یافتند اصفیا نکونامی


می‌رسانم سلام و خدمت‌ها

که رهی را ولی انعامی


چه دهم شرح اشتیاق که خود

ماهیم من تو بحر اکرامی


ماهی تشنه چون بود بی‌آب

ای که جان را تو دانه و دامی


سبب این تحیت آن بودست

که تو کار مرا سرانجامی


حاصل خدمت از شکرریزت

دارد اومید شربت آشامی


ز آن کرم‌ها که کرده‌ای با خلق

خاص آسوده است و هم عامی


بکشش در حمایتت کامروز

توی اهل زمانه را حامی


تا که در ظل تو بیارامد

که تو جان را پناه و آرامی


که شوم من غریق منت تو

کابتدا کردی و در اتمامی


باد جاوید بر مسلمانان

سایه‌ات کآفتاب اسلامی


این سو ار کار و خدمتی باشد

تا که خدمت نمای و رامی


نظر خود را بنویسید

نظرات