غزل شماره ۳۱۶۰: جان جانی و جان صد جانی

نوشته مولوی در دیوان شمس مولوی فصل غزلیات

جان جانی و جان صد جانی

می‌زنی نعره‌های پنهانی


هر کی کر نیست بشنود وصفت

نعل معکوس و خفیه می‌رانی


غیر احمق به فهم این نرسد

عارت آید از این لت انبانی


سد پیش و پس تو این عارست

که سرافراز و قطب خلقانی


چون گریزی از این فزون گردد

کای فلان فارغست زین فانی


نظر خود را بنویسید

نظرات