بخش ۷۲ - مضطرب شدن فقیر نذر کرده به‌کندن امرود از درخت و گوشمال حق رسیدن بی مهلت: پنج روز آن باد امرودی نریخت

نوشته مولوی در مثنوی معنوی مولوی فصل دفتر سوم

پنج روز آن باد امرودی نریخت

ز آتش جوعش صبوری می‌گریخت


بر سر شاخی مرودی چند دید

باز صبری کرد و خود را وا کشید


باد آمد شاخ را سر زیر کرد

طبع را بر خوردن آن چیر کرد


جوع و ضعف و قوت جذب و قضا

کرد زاهد را ز نذرش بی‌وفا


چونک از امرودبن میوه سکست

گشت اندر نذر و عهد خویش سست


هم در آن دم گوشمال حق رسید

چشم او بگشاد و گوش او کشید


نظر خود را بنویسید

نظرات