بخش ۲۴۲ - به یکی از صوفیه نوشته شد: هوس منزل لیلی نه تو داری و نه من

نوشته اقبال لاهوری در دیوان اقبال لاهوری فصل پیام مشرق

هوس منزل لیلی نه تو داری و نه من

جگر گرمی صحرا نه تو داری و نه من


من جوان ساقی و تو پیر کهن میکده ئی

بزم ما تشنه و صهبا نه تو داری و نه من


دل و دین در گرو زهره وشان عجمی

آتش شوق سلیمی نه تو داری و نه من


خزفی بود که از ساحل دریا چیدیم

دانهٔ گوهر یکتا نه تو داری و نه من


دگر از یوسف گمگشته سخن نتوان گفت

تپش خون زلیخا نه تو داری و نه من


به که با نور چراغ ته دامان سازیم

طاقت جلوهٔ سینا نه تو داری و نه من


نظر خود را بنویسید

نظرات