بخش ۲۶۹ - نیچه: گر نوا خواهی ز پیش او گریز
نوشته اقبال لاهوری در دیوان اقبال لاهوری فصل پیام مشرق
گر نوا خواهی ز پیش او گریز
در نی کلکش غریو تندر است
نیشتر اندر دل مغرب فشرد
دستش از خونِ چلیپا احمر است
آنکه بر طرح حرم بتخانه ساخت
قلب او مؤمن دماغش کافر است
خویش را در نار آن نمرود سوز
زانکه بستان خلیل از آذر است