بخش ۱۲ - نوای من از آن پر سوز و بیباک و غم انگیزست: نوای من از آن پر سوز و بیباک و غم انگیزست

نوشته اقبال لاهوری در دیوان اقبال لاهوری فصل زبور عجم

نوای من از آن پر سوز و بیباک و غم انگیزست

بخاشاکم شرار افتاد و باد صبحدم تیز است


ندارد عشق سامانی ولیکن تیشه ئی دارد

خراشد سینهٔ کهسار و پاک از خون پرویز است


مرا در دل خلید این نکته از مرد ادا دانی

ز معشوقان نگه کاری تر از حرف دلاویز است


به بالینم بیا ، یکدم نشین ، کز درد مهجوری

تهی پیمانه بزم ترا پیمانه لبریز است


به بستان جلوه دادم آتش داغ جدائی را

نسیمش تیز تر می سازد و شبنم غلط ریز است


اشارتهای پنهان خانمان برهم زند لیکن

مرا آن غمزه می باید که بیباک است و خونریز است


نشیمن هر دو را در آب و گل لیکن چه رازست این

خرد را صحبت گل خوشتر آید دل کم آمیز است


مرا بنگر که در هندوستان دیگر نمی بینی

برهمن زاده ئی رمز آشنای روم و تبریز است


نظر خود را بنویسید

نظرات