بخش ۱۱۰ - من هیچ نمیترسم از حادثه شبها: من هیچ نمیترسم از حادثه شبها
نوشته اقبال لاهوری در دیوان اقبال لاهوری فصل زبور عجم
من هیچ نمیترسم از حادثهٔ شبها
شبها که سحر گردد از گردش کوکبها
نشناخت مقام خویش افتاد به دام خویش
عشقی که نمودی خواست از شورش یاربها
آهی که ز دل خیزد از بهر جگرسوزی است
در سینه شکن او را آلوده مکن لبها
در میکده باقی نیست از ساقی فطرتخواه
آن می که نمیگنجد در شیشهٔ مشربها
آسوده نمیگردد آن دل که گسست از دوست
با قرأت مسجدها با دانش مکتبها