بخش ۱۲۰ - گذر از آنکه ندیدست و جز خبر ندهد: گذر از آنکه ندیدست و جز خبر ندهد

نوشته اقبال لاهوری در دیوان اقبال لاهوری فصل زبور عجم

گذر از آنکه ندیدست و جز خبر ندهد

سخن دراز کند لذت نظر ندهد


شنیده ام سخن شاعر و فقیه و حکیم

اگرچه نخل بلند است برگ و بر ندهد


تجلئی که برو پیر دیر می نازد

هزار شب دهد و تاب یک سحر ندهد


هم از خدا گله دارم که بر زبان نرسد

متاع دل برد و یوسفی به بر ندهد


نه در حرم نه به بتخانه یابم آن ساقی

که شعله شعله ببخشد شرر شرر ندهد


نظر خود را بنویسید

نظرات