بخش ۴۹ - سحر با ناقه گفتم نرم تر رو: سحر با ناقه گفتم نرم تر رو
نوشته اقبال لاهوری در دیوان اقبال لاهوری فصل ارمغان حجاز
سحر با ناقه گفتم نرم تر رو
که راکب خسته و بیمار و پیر است
قدم مستانه زد چندان که گوئی
بپایش ریگ این صحرا حریر است
نوشته اقبال لاهوری در دیوان اقبال لاهوری فصل ارمغان حجاز
سحر با ناقه گفتم نرم تر رو
که راکب خسته و بیمار و پیر است
قدم مستانه زد چندان که گوئی
بپایش ریگ این صحرا حریر است