غزل شماره ۳: دارم دلی مخاطره جوی بلا پرست

نوشته باباافضل کاشانی در دیوان اشعار بابا افضل کاشانی فصل غزلیات

دارم دلی مخاطره جوی بلا پرست

سرگشته رایِ گم شده عقلِ هوا پرست


با درد و غم به طبع، چو یاری وفا نمای

با جان خود به کینه، چو خصمی جفا پرست


سعیَم هبا شده است و طلب بیهده، از آنک

بیهوده جوی شد دل و دیده هوا پرست


ممکن که من نه آدمی‌ام، ز آنکه آدمی

یا بت پرست باشد و یا بس خدا پرست


نظر خود را بنویسید

نظرات