غزل شماره ۴۱: رسم وفا ز یار طلب می کنیم و نیست

نوشته ابن حسام خوسفی در دیوان اشعار ابن حسام خوسفی فصل غزلیات

رسم وفا ز یار طلب می کنیم و نیست

وز بی وفا کنار طلب می کنیم و نیست


از باغ روزگار گلی تازه بر مراد

بی زخم نوک خار طلب می کنیم و نیست


جامی که بعد ازو ندهد درد سر خمار

در دو روزگار طلب می کنیم و نیست


بویی ز عطر طرّه عنبر فشان یار

از باد نوبهار طلب می کنیم و نیست


سروی به اعتدال قد خوش خرام یار

بر طرف جویبار طلب می کنیم و نیست


صد دیده را ز خاک درش چشم روشنی است

ما نیز از آن غبار طلب می کنیم و نیست


بسیار بارهاست که ابن حسام را

در کوی یار بار طلب می کنیم و نیست


نظر خود را بنویسید

نظرات