غزل شماره ۱۰۴: نگاری دلبری دارم چو زلف خود ز من سرکش

نوشته ابن حسام خوسفی در دیوان اشعار ابن حسام خوسفی فصل غزلیات

نگاری دلبری دارم چو زلف خود ز من سرکش

به جان قربان شدم او را نمیگیرد دلم ترکش


ز حد بگذشت مشتاقی به جام باده ی باقی

لبالب کن قدح ساقی به یاد لعل او درکش


بر آن سرو سیم اندام اگر در بر کشی روزی

نه قد سرو دلجو جو و نه ناز صنوبر کش


گر آن آیینه روی از روی مهرت روی بنماید

نه روی ملک دارا بین و نه حکم سکندر کش


برو ای زاهد خودبین مه دایم عیب می بینی

قلم در حرف رندان پریشان قلندر کش


بزن چرخی و زین چنبر برون نه پای همت را

کزین بیرون بنه پای و قلم در چرخ و چنبر کش


ترا ابن حسام اول چو در کوی نکونامی

نشد ممکن گذر کردن به بدنامی علم در کش


نظر خود را بنویسید

نظرات