غزل شماره ۱۲۱: ایا ز تاب جمال تو آفتاب خجل

نوشته ابن حسام خوسفی در دیوان اشعار ابن حسام خوسفی فصل غزلیات

ایا ز تاب جمال تو آفتاب خجل

ز عطر سنبل زلف تو مشک ناب خجل


ز دانه های دهان تو در دهانه ی لعل

در اندرون صدف لؤلؤ خوشاب خجل


نقاب چهره برافکن که پرده دار چمن

ز شرم حسن تو مانده است در نقاب خجل


اگر ز عارض گلگون عرق بیفشانی

ز رنگ و بوی تو گردد گل و گلاب خجل


ز حسن خود ورقی می نگاشت گل در باغ

رخ تو دید و بماند اندر آن کتاب خجل


من از شراب خجالت نمی برم ساقی

بده که کس نشد از کرده ی صواب خجل


مقال ابن حسام ار به تربت حافظ

برند گردد ازین شعر همچو آب خجل


نظر خود را بنویسید

نظرات