غزل شماره ۱۷۶: آن زلف مشوش وش اندر خم و تاب اولی

نوشته ابن حسام خوسفی در دیوان اشعار ابن حسام خوسفی فصل غزلیات

آن زلف مشَّوش وش اندر خم و تاب اولی

وآن نرگس خوش منظر مخمور و خراب اولی


چون مشک و گل و نسرین خوش منظر و خوش بویند

بر عارض گلگونت بر مشک و نقاب اولی


در دیده من چهرت در سینه من مهرت

هم دیده و هم سینه بی این دو کباب اولی


چون فصل بهار آید گل در صف یار آید

خوش گوی غزل خواند در چنگ و رباب اولی


در وجه می صافی سجاده من بفروش

کاین خرقه که من دارم در رهن و شراب اولی


این نامه بی ناموس در خم می اندارید

کاین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی


هان ابن حسام امشب خوش گفتی و دُر سفتی

شعر تر حافظ را اینگونه جواب اولی


نظر خود را بنویسید

نظرات