رباعیات
نوشته ابن حسام خوسفی در دیوان اشعار ابن حسام خوسفی
رباعی شماره ۱: قاضی پسرش در رمضان خورد شراب
رباعی شماره ۲: ای خلعت فاستقم ببالای تو راست
رباعی شماره ۳: بالای خوشت به سرو می ماند راست
رباعی شماره ۴: در خانه تو مزاج مرزنگوش است
رباعی شماره ۵: اسرار غم عشق بگنجینه ماست
رباعی شماره ۶: آن رفته ز چشم و مانده در دل چونست
رباعی شماره ۷: عنبر اثری ز فضله خامه توست
رباعی شماره ۸: خوش وقت بهار و سبزه و دامن کشت
رباعی شماره ۹: ایام نشاط و شادمانی بگذشت
رباعی شماره ۱۰: فریاد که آن یار پسندیده برفت
رباعی شماره ۱۱: زادی که ره دراز می باید رفت
رباعی شماره ۱۲: دائم ز ولایت ولی خواهم گفت
رباعی شماره ۱۳: بلبل ز پی گل غزلی تر میگفت
رباعی شماره ۱۴: در خانه خود به کمترین مایه قوت
رباعی شماره ۱۵: ای کعبه مقصود دل من کویت
رباعی شماره ۱۶: ای هزل تمام هیچ و هازل همه هیچ
رباعی شماره ۱۷: تیر تو هلاکت بداندیش تو باد
رباعی شماره ۱۸: لاله ز دم باد صبا میخندد
رباعی شماره ۱۹: لاله به کرشمه بر چمن میخندد
رباعی شماره ۲۰: صافی جهان چو نیست میساز به درد
رباعی شماره ۲۱: نوک قلمت که مشک از او می بارد
رباعی شماره ۲۲: ز آن درد که آن دیده روشن دارد
رباعی شماره ۲۳: لطفت همه کارهای او نیکو کرد
رباعی شماره ۲۴: در شست تو چون کمان خمیدن گیرد
رباعی شماره ۲۵: اغیار چو از میان کناری گیرد
رباعی شماره ۲۶: ایام گل است و ابر نم میریزد
رباعی شماره ۲۷: مشک از سر زلف آن صنم میریزد
رباعی شماره ۲۸: خوی از سر زلف آن صنم میریزد
رباعی شماره ۲۹: شب نیست که آهم به ثریا نرسد
رباعی شماره ۳۰: بیچاره حسود، بیبصر خواهد شد
رباعی شماره ۳۱: چون خواجه نظام در چنان محرم شد
رباعی شماره ۳۲: چون لاله و سبزه باهم آمیخته شد
رباعی شماره ۳۳: چشم سیهت که فتنه خواب آمد
رباعی شماره ۳۴: گرچه به قلم کام بسی دانی راند
رباعی شماره ۳۵: آنکس که طریق مدح و ذم می داند
رباعی شماره ۳۶: تا عارض چون آتشت افروخته اند
رباعی شماره ۳۷: جانهای رسل براس و عین آمده اند
رباعی شماره ۳۸: آنها که شراب را حکیمانه خورند
رباعی شماره ۳۹: با قد تو سرو سرفرازی نکند
رباعی شماره ۴۰: آن کس که عمل به جز مجازی نکند
رباعی شماره ۴۱: خواهی که به کام دشمنانت نکنند
رباعی شماره ۴۲: ای در گران مایه دریای وجود
رباعی شماره ۴۳: بر عارض چون گل تو سنبل بدمید
رباعی شماره ۴۴: آن پیر که جنبشی ازو می آید
رباعی شماره ۴۵: تیر تو چو شست کابلی بگشاید
رباعی شماره ۴۶: آن سنبل تر چو بر لب آب آید
رباعی شماره ۴۷: تیر دگران اگر زره بگشاید
رباعی شماره ۴۸: یا بوی تو از باد صبا می آید
رباعی شماره ۴۹: این باد معنبر ز کجا می آید
رباعی شماره ۵۰: گویند همایی به هوا می آید
رباعی شماره ۵۱: ابر آمد و بر روی هوا می گرید
رباعی شماره ۵۲: با نغمه داوود کمانچه نزنید
رباعی شماره ۵۳: ای دست نشان قلمت لؤلؤ تر
رباعی شماره ۵۴: ای دست امید ما به لطف تو دراز
رباعی شماره ۵۵: گر پیر شدم دلم جوانست هنوز
رباعی شماره ۵۶: ای باد نشان کوی دلدار بپرس
رباعی شماره ۵۷: بیداری شبهای من از اختر پرس
رباعی شماره ۵۸: ماییم و هزار گونه خودکامی خویش
رباعی شماره ۵۹: بنشست به ناز سرو در دامن باغ
رباعی شماره ۶۰: سرو آمد و بنشست به رعنایی باغ
رباعی شماره ۶۱: ای ماه گرفته روی آن ماه دریغ
رباعی شماره ۶۲: هر چند که یار پارسا باشد گرگ
رباعی شماره ۶۳: در مانده به چنگ شیر و دندان پلنگ
رباعی شماره ۶۴: نور تو که در سینه نهان بد چو هلال
رباعی شماره ۶۵: ای قطره ز دریا برسیدی به کمال
رباعی شماره ۶۶: آنها که ببسته اند چون رشته طبل
رباعی شماره ۶۷: بلبل بنشست باز بر منبر گل
رباعی شماره ۶۸: بشکفت شکوفه باز چون خرمن گل
رباعی شماره ۶۹: تیسیر ز فسر سخنت یافت نظام
رباعی شماره ۷۰: بدخواه تو صد بلا کشیده چو قلم
رباعی شماره ۷۱: تا نرگس یار لاله گون می بینم
رباعی شماره ۷۲: از خرمن جود خوشه ای می خواهم
رباعی شماره ۷۳: ماییم که بی هیچ غمی دم نزنیم
رباعی شماره ۷۴: گر موی تو را مشک خطا می گویم
رباعی شماره ۷۵: تا من صفت عارض او می گویم
رباعی شماره ۷۶: از خاک جهان به زرق رستن نتوان
رباعی شماره ۷۷: اکنون که وداع می کنی مسکین من
رباعی شماره ۷۸: خود نیست کسی دگر تبهکار چو من
رباعی شماره ۷۹: ای روضه برون آی رسول ثقلین
رباعی شماره ۸۰: جانیست مرا و نیست اندر خور تو
رباعی شماره ۸۱: ای قامت دلکش تو سرمایه سرو
رباعی شماره ۸۲: ای روضه بگو ابوالبشر آدم کو
رباعی شماره ۸۳: در دست و دوا هست طبیب من کو؟
رباعی شماره ۸۴: اکنون که نماند مایه حشمت و جاه
رباعی شماره ۸۵: چون خامه تو سیاه سازد جامه
رباعی شماره ۸۶: ای خواجه چه گویم چو نیی فرزانه
رباعی شماره ۸۷: از چار بلا که دور باد از خانه
رباعی شماره ۸۸: از نشو و سحاب شد زمین سبزه نمای
رباعی شماره ۸۹: ای مرگ چه گویم که چهها ساختهای
رباعی شماره ۹۰: ای صبح ندانم که چه در یافته ای
رباعی شماره ۹۱: نازکتر از آبی تو نه از آب و گلی
رباعی شماره ۹۲: ای روشنی دیده بینا چونی
رباعی شماره ۹۳: ای احمد دلخسته تو با ما چونی
رباعی شماره ۹۴: ای جان اثری ز مظهر خاک بجوی
رباعی شماره ۹۵: گرچه به تصور از خود آگاه شوی
رباعی شماره ۹۶: گر تیر به جانب فلک بگشایی
رباعی شماره ۹۷: ای باد صبا غالیه سا می آیی
رباعی شماره ۹۸: در دست مرض گرچه زبون می آیی
رباعی شماره ۹۹: ای ابر پر آب بر هوا می پویی
رباعی شماره ۱۰۰: ای روشنی دیده بینا که تویی