شمارهٔ ۲۵ - در حق ملک اتسز: شها ، دست رادت بکردار نیک

نوشته رشیدالدین وطواط در دیوان وطواط فصل مقطعات

شها ، دست رادت بکردار نیک

ز آفاق بیخ بدیها بکند


بداندیش را از سریر سرور

نهیبت بچاه نوایب فگند


بروز وفا دست اقبال تو

در آورد پای بدان را ببند


خورد آب در ظل عدلت کنون

ز یک آبخور گرگ با گوسپند


چو گیتی تویی فارغ از هر نهیب

چو گردون تویی ایمن از هر گزند


بگیری ، اگر رأی افتد ترا

خمیده فلک را بخم کمند


خلاف تو کاریست بس بازیان

وفاق تو شغلیست بس سودمند


بسا قلعه ها را که کردی خراب

بنوک سنان و بسم سمند


بسابی خرد باغیان را ، که داد

بهیجا زبان حسام تو پند


تو، ای مرد دانا ، نگویی مرا

کزین قصهٔ طوس و کاوس چند ؟


ندیدی مگر زخم تیغ ملک

بدشت سمرقند و صحرای جند ؟


یکی برگذر ، پس بچشم خرد

نگه کن بدین قلعه های بخند


در مکرمات و عطا باز کن

در حادثات و دواهی ببند


مبادا دلت از نوایب حزین

مبادا رخت از مصایب نژند


نظر خود را بنویسید

نظرات