رباعی شمارهٔ ۹: شب‌ها گذرد که دیده نتوانم بست

نوشته سعدی در دیوان اشعار سعدی فصل رباعیات

شب‌ها گذرد که دیده نتوانم بست

مردم همه از خواب و من از فکر تو مست


باشد که به دست خویش خونم ریزی

تا جان بدهم دامن مقصود به دست


نظر خود را بنویسید

نظرات