رباعی شمارهٔ ۲۱: ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست
نوشته سعدی در دیوان اشعار سعدی فصل رباعیات
ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست
ای مرغ سحر تو صبح برخاستهای
ما خود همه شب نخفتهایم از غم دوست
نوشته سعدی در دیوان اشعار سعدی فصل رباعیات
ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست
ای مرغ سحر تو صبح برخاستهای
ما خود همه شب نخفتهایم از غم دوست