باب دوم در احسان

نوشته سعدی در بوستان سعدی

باب دوم در احسان

بخش ۱ - سر آغاز: اگر هوشمندی به معنی گرای بخش ۲ - گفتار اندر نواخت ضعیفان: پدرمرده را سایه بر سر فکن بخش ۳ - حکایت ابراهیم علیه‌السلام: شنیدم که یک هفته ابن‌السبیل بخش ۴ - گفتار اندر احسان با نیک و بد: گره بر سر بند احسان مزن بخش ۵ - حکایت‌ِ عابد با شوخ‌دیده: زبان‌دانی آمد به صاحبدلی بخش ۶ - حکایت ممسک و فرزند ناخلف: یکی رفت و دینار از او صد هزار بخش ۷ - حکایت: بزارید وقتی زنی پیش شوی بخش ۸ - حکایت: شنیدم که پیری به راه حجاز بخش ۹ - حکایت: به سرهنگ سلطان چنین گفت زن بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل: یکی را کرم بود و قوت نبود بخش ۱۱ - حکایت: یکی در بیابان سگی تشنه یافت بخش ۱۲ - گفتار اندر گردش روزگار: تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت: بنالید درویشی از ضعف حال بخش ۱۴ - حکایت: یکی سیرت نیکمردان شنو بخش ۱۵ - گفتار اندر ثمره جوانمردی: ببخش ای پسر کآدمی زاده صید بخش ۱۶ - حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان: به ره بر یکی پیشم آمد جوان بخش ۱۷ - حکایت درویش با روباه: یکی روبهی دید بی دست و پای بخش ۱۸ - حکایت: شنیدم که مردی است پاکیزه بوم بخش ۱۹ - حکایت حاتم طائی و صفت جوانمردی او: شنیدم در ایام حاتم که بود بخش ۲۰ - حکایت در آزمودن پادشاه یمن حاتم را به آزادمردی: ندانم که گفت این حکایت به من بخش ۲۱ - حکایت دختر حاتم در روزگار پیغمبر (ص): شنیدم که طی در زمان رسول بخش ۲۲ - حکایت حاتم طائی: ز بنگاه حاتم یکی پیرمرد بخش ۲۳ - حکایت: یکی را خری در گل افتاده بود بخش ۲۴ - حکایت: شنیدم که مغروری از کبر مست بخش ۲۵ - حکایت: یکی را پسر گم شد از راحله بخش ۲۶ - حکایت: ز تاج ملکزاده‌ای در مناخ بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی: یکی زهرهٔ خرج کردن نداشت بخش ۲۸ - حکایت: جوانی به دانگی کرم کرده بود بخش ۲۹ - حکایت در معنی ثمرات نکوکاری در آخرت: کسی دید صحرای محشر به خواب بخش ۳۰ - حکایت: شنیدم که مردی غم خانه خورد