باب سوم در عشق و مستی و شور

نوشته سعدی در بوستان سعدی

باب سوم در عشق و مستی و شور

بخش ۱ - سرآغاز: خوشا وقت شوریدگان غمش بخش ۲ - تقریر عشق مجازی و قوت آن: تو را عشقِ همچون خودی ز آب و گل بخش ۳ - در محبت روحانی: چو عشقی که بنیاد آن بر هواست بخش ۴ - حکایت در معنی تحمل محب صادق: شنیدم که وقتی گدازاده‌ای بخش ۵ - حکایت در معنی اهل محبت: شنیدم که بر لحن خنیاگری بخش ۶ - حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق: یکی شاهدی در سمرقند داشت بخش ۷ - حکایت در فدا شدن اهل محبت و غنیمت شمردن: یکی تشنه می‌گفت و جان می‌سپرد بخش ۸ - حکایت صبر و ثبات روندگان: چنین نقل دارم ز مردان راه بخش ۹ - حکایت: شنیدم که پیری شبی زنده داشت بخش ۱۰ - حکایت: یکی در نشابور دانی چه گفت بخش ۱۱ - حکایت در صبر بر جفای آن که از او صبر نتوان کرد: شکایت کند نوعروسی جوان بخش ۱۲ - حکایت: طبیبی پری چهره در مرو بود بخش ۱۳ - حکایت در معنی استیلای عشق بر عقل: یکی پنجهٔ آهنین راست کرد بخش ۱۴ - حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب: میان دو عم زاده وصلت فتاد بخش ۱۵ - حکایت مجنون و صدق محبت او: به مجنون کسی گفت کای نیک پی بخش ۱۶ - حکایت سلطان محمود و سیرت ایاز: یکی خرده بر شاه غزنین گرفت بخش ۱۷ - حکایت: قضا را من و پیری از فاریاب بخش ۱۸ - گفتار در معنی فنای موجودات در معرض وجود باری: ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست بخش ۱۹ - حکایت دهقان در لشکر سلطان: رئیس دهی با پسر در رهی بخش ۲۰ - حکایت: ثنا گفت بر سعد زنگی کسی بخش ۲۱ - حکایت صاحب نظر پارسا: یکی را چو من دل به دست کسی بخش ۲۲ - گفتار اندر سماع اهل دل و تقریر حق و باطل آن: اگر مردِ عشقی کمِ خویش گیر بخش ۲۳ - حکایت: شکر لب جوانی نی آموختی بخش ۲۴ - حکایت پروانه و صدق محبت او: کسی گفت پروانه را کای حقیر بخش ۲۵ - مخاطبه شمع و پروانه: شبی یاد دارم که چشمم نخفت