بخش ۲۷ - حکایت: یکی خوبکردارِ خوشخوی بود
نوشته سعدی در بوستان سعدی فصل باب چهارم در تواضع
یکی خوبکردارِ خوشخوی بود
که بدسیرتان را نکوگوی بود
به خوابش کسی دید چون درگذشت
که باری حکایت کن از سرگذشت
دهانی به خنده چو گُل باز کرد
چو بلبل به صوتی خوش آغاز کرد
که بر من نکردند سختی بسی
که من سخت نگرفتمی بر کسی