سرای سخن
  • خانه
  • پست‌ها
  • میراث
  • رمان
  • ترانه
  • بیشتر
    • درباره ما
    • تماس با ما

    • حریم خصوصی
    • شرایط و ضوابط
  • ورود
  • ثبت‌نام

باب پنجم در رضا

نوشته سعدی در بوستان سعدی

باب پنجم در رضا

بخش ۱ - سر آغاز: شبی زیت فکرت همی سوختم بخش ۲ - حکایت: مرا در سپاهان یکی یار بود بخش ۳ - حکایت تیرانداز اردبیلی: یکی آهنین پنجه در اردبیل بخش ۴ - حکایت طبیب و کرد: شبی کردی از درد پهلو نخفت بخش ۵ - حکایت: یکی روستایی سقط شد خرش بخش ۶ - حکایت: شنیدم که دیناری از مفلسی بخش ۷ - حکایت: فرو کوفت پیری پسر را به چوب بخش ۸ - حکایت مرد درویش و همسایهٔ توانگر: بلند اختری نام او بختیار بخش ۹ - حکایت: یکی پیرِ درویش در خاک کیش بخش ۱۰ - حکایت کرکس با زغن: چنین گفت پیش زغن کرکسی بخش ۱۱ - حکایت: چه خوش گفت شاگرد منسوج باف بخش ۱۲ - مثل: شتر بچه با مادر خویش گفت: بخش ۱۳ - گفتار اندر اخلاص و برکت آن و ریا و آفت آن: عبادت به اخلاص نیت نکوست بخش ۱۴ - حکایت: شنیدم که نابالغی روزه داشت بخش ۱۵ - حکایت: سیهکاری از نردبانی فتاد
سرای سخن

فضایی برای علاقه‌مندان به ادبیات و هنر فارسی

لینک‌های مفید
  • خانه
  • پست‌ها
  • میراث ادبی
  • رمان‌ها
تماس با ما
  • info@sarayesokhan.ir
  • تهران، ایران

© 2025 سرای سخن توسط بستکی

  • حریم خصوصی
  • شرایط و ضوابط
  • تماس