بخش ۸ - حکایت: یکی را ز مردان روشن ضمیر

نوشته سعدی در بوستان سعدی فصل باب ششم در قناعت

یکی را ز مردان روشن ضمیر

امیر ختن داد طاقی حریر


ز شادی چو گلبرگ خندان شکفت

نپوشید و دستش ببوسید و گفت:


چه خوب است تشریف میر ختن

وز او خوب تر خرقهٔ خویشتن


گر آزاده‌ای بر زمین خسب و بس

مکن بهر قالی زمین بوس کس


نظر خود را بنویسید

نظرات