غزلیات
نوشته سعدی در مواعظ سعدی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱: ثنا و حمد بیپایان خدا را
غزل شمارهٔ ۲: ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را
غزل شمارهٔ ۳: ای که انکار کنی عالم درویشان را
غزل شمارهٔ ۴: غافلند از زندگی مستان خواب
غزل شمارهٔ ۵: دریغ صحبت دیرین و حق دید و شناخت
غزل شمارهٔ ۶: ای یار ناگزیر که دل در هوای توست
غزل شمارهٔ ۷: مقصود عاشقان دو عالم لقای توست
غزل شمارهٔ ۸: درد عشق از تندرستی خوشتر است
غزل شمارهٔ ۹: منزل عشق از جهانی دیگر است
غزل شمارهٔ ۱۰: فلک با بخت من دائم به کین است
غزل شمارهٔ ۱۱: آن را که جای نیست همه شهر جای اوست
غزل شمارهٔ ۱۲: آن به که چون منی نرسد در وصال دوست
غزل شمارهٔ ۱۳: به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
غزل شمارهٔ ۱۴: از جان برون نیامده جانانت آرزوست
غزل شمارهٔ ۱۵: هر که هر بامداد پیش کسیست
غزل شمارهٔ ۱۶: خوشتر از دوران عشق ایام نیست
غزل شمارهٔ ۱۷: چون عیش گدایان به جهان سلطنتی نیست
غزل شمارهٔ ۱۸: تن آدمی شریف است به جان آدمیت
غزل شمارهٔ ۱۹: صبحدمی که برکنم، دیده به روشناییت
غزل شمارهٔ ۲۰: دنیی آن قدر ندارد که بر او رشک برند
غزل شمارهٔ ۲۱: نادر از عالم توحید کسی برخیزد
غزل شمارهٔ ۲۲: ذوق شراب انست، وقتی اگر بباشد
غزل شمارهٔ ۲۳: نه هر چه جانورند آدمیتی دارند
غزل شمارهٔ ۲۴: بیفکن خیمه تا محمل برانند
غزل شمارهٔ ۲۵: اگر خدای نباشد ز بندهای خشنود
غزل شمارهٔ ۲۶: شرف نفس به جود است و کرامت به سجود
غزل شمارهٔ ۲۷: بسیار سالها به سر خاک ما رود
غزل شمارهٔ ۲۸: وقت آن است که ضعف آید و نیرو برود
غزل شمارهٔ ۲۹: روی در مسجد و دل ساکن خمار چه سود؟
غزل شمارهٔ ۳۰: هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود
غزل شمارهٔ ۳۱: از صومعه رختم به خرابات برآرید
غزل شمارهٔ ۳۲: تا بدین غایت که رفت از من نیامد هیچ کار
غزل شمارهٔ ۳۳: ره به خرابات برد، عابد پرهیزگار
غزل شمارهٔ ۳۴: گناه کردن پنهان به از عبادت فاش
غزل شمارهٔ ۳۵: هر که با یار آشنا شد گو ز خود بیگانه باش
غزل شمارهٔ ۳۶: گر مرا دنیا نباشد خاکدانی گو مباش
غزل شمارهٔ ۳۷: صاحبا، عمر عزیز است غنیمت دانش
غزل شمارهٔ ۳۸: ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش
غزل شمارهٔ ۳۹: برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ
غزل شمارهٔ ۴۰: عمرها در سینه پنهان داشتیم اسرار دل
غزل شمارهٔ ۴۱: دوش در صحرای خلوت گوی تنهایی زدم
غزل شمارهٔ ۴۲: بر سر آنم که پای صبر در دامن کشم
غزل شمارهٔ ۴۳: در میان صومعه سالوس پر دعوی منم
غزل شمارهٔ ۴۴: باد گلبوی سحر خوش میوزد خیز ای ندیم
غزل شمارهٔ ۴۵: ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکندهایم
غزل شمارهٔ ۴۶: ساقیا می ده که ما دردی کش میخانهایم
غزل شمارهٔ ۴۷: خرما نتوان خوردن از این خار که کشتیم
غزل شمارهٔ ۴۸: خداوندی چنین بخشنده داریم
غزل شمارهٔ ۴۹: تو پس پرده و ما خون جگر میریزیم
غزل شمارهٔ ۵۰: برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم
غزل شمارهٔ ۵۱: برخیز تا طریقِ تکلّف رها کنیم
غزل شمارهٔ ۵۲: خلاف راستی باشد خلاف رای درویشان
غزل شمارهٔ ۵۳: عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن
غزل شمارهٔ ۵۴: ای به باد هوس در افتاده
غزل شمارهٔ ۵۵: شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه
غزل شمارهٔ ۵۶: ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی
غزل شمارهٔ ۵۷: آستین بر روی و نقشی در میان افکندهای
غزل شمارهٔ ۵۸: چو کسی در آمد از پای و تو دستگاه داری
غزل شمارهٔ ۵۹: یارب از ما چه فلاح آید اگر تو نپذیری
غزل شمارهٔ ۶۰: هر روز باد میبرد از بوستان گلی
غزل شمارهٔ ۶۱: پاکیزه روی را که بود پاکدامنی
غزل شمارهٔ ۶۲: اگر لذت ترک لذت بدانی
غزل شمارهٔ ۶۳ - این غزل در تذکرهٔ مرآت الخیال امیر علیخان سودی به نام شیخ سعدی است: بربود دلم در چمنی سرو روانی
غزل شمارهٔ ۶۴: یاری آن است که زهر از قبلش نوش کنی
غزل شمارهٔ ۶۵: مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی