غزل شمارهٔ ۴۵: ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکنده‌ایم

نوشته سعدی در مواعظ سعدی فصل غزلیات

ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکنده‌ایم

سایهٔ سیمرغ همت بر خراب افکنده‌ایم


گر به طوفان می‌سپارد یا به ساحل می‌برد

دل به دریا و سپر بر روی آب افکنده‌ایم


محتسب گر فاسقان را نهی منکر می‌کند

گو بیا کز روی مستوری نقاب افکنده‌ایم


عارف اندر چرخ و صوفی در سماع آورده‌ایم

شاهد اندر رقص و افیون در شراب افکنده‌ایم


هیچکس بی دامنی تر نیست لیکن پیش خلق

باز می‌پوشند و ما بر آفتاب افکنده‌ایم


سعدیا پرهیزکاران خودپرستی می‌کنند

ما دهل در گردن و خر در خلاب افکنده‌ایم


رستمی باید که پیشانی کند با دیو نفس

گر بر او غالب شویم افراسیاب افکنده‌ایم


نظر خود را بنویسید

نظرات