قصاید

نوشته سعدی در مواعظ سعدی

قصاید

قصیدهٔ شمارهٔ ۱: شکر و سپاس و منت و عزت خدای را قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در ستایش علاء الدین عطاملک جوینی صاحب دیوان: اگر مطالعه خواهد کسی بهشت برین را قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه: آن روی بین که حسن بپوشید ماه را قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در وداع شاه جهان سعد بن ابی‌بکر: رفتی و صدهزار دلت دست در رِکیب قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در وصف بهار: علم دولت نوروز به صحرا برخاست قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - موعظه و نصیحت: هر آن نصیبه که پیش از وجود ننهادست قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت: ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - اندرز و نصیحت: خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در ستایش اتابک محمد: بناز ای خداوند اقبال سرمد قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در نصیحت و ستایش: جهان بر آب نهاده‌ست و زندگی بر باد قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در ستایش حضرت رسول (ص): چو مرد رهرو اندر راه حق ثابت قدم گردد قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید: فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳: هر چیز کزان بتر نباشد قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وله فی مدح ابش بنت سعد: فلک را این همه تمکین نباشد قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - برگشت به شیراز: سعدی اینک به قدم رفت و به سر باز آمد قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در ستایش حضرت رسول (ص): ماه فروماند از جمال محمد قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در ستایش قاضی رکن‌الدین: بسا نفس خردمندان که در بند هوا ماند قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در ستایش علاء الدین عطاملک جوینی صاحب دیوان: کدام باغ به دیدار دوستان ماند قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - وله فی مدح اتابک مظفرالدین سلجوقشاه: چه نیکبخت کسانی که اهل شیرازند قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰: کسی که او نظر مهر در زمانه کند قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در ستایش شمس‌الدین حسین علکانی: احمدالله تعالی که به ارغام حسود قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - در ستایش اتابک سعدبن ابوبکر بن سعدبن زنگی بن مودود: مطرب مجلس بساز زمزمهٔ عود قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - قصیده: تو را ز دست اجل کی فرار خواهد بود قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - تنبیه و موعظت: روزی که زیر خاک تن ما نهان شود قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار: بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان: به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - مطلع دوم: کجا همی روَد این شاهد شکر گفتار؟ قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح امیر انکیانو: بس بگردید و بگردد روزگار قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - تغزل در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان: نظر دریغ مدار از من ای مه منظور قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - نصیحت: ای دل به کام خویش جهان را تو دیده گیر قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در وصف شیراز: خوشا سپیده‌دمی باشد آنکه بینم باز قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در لیلةالبراة فرموده‌است: شبی چنین در هفت آسمان به رحمت باز قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - در مدح امیر سیف‌الدین (محمد): شکر و فضل خدای عزوجل قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴ - در ستایش علاءالدین جوینی صاحب دیوان: هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در تنبیه و موعظه: إِنَّ هَوَی النَّفْسِ یَقُدُّ الْعِقال قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - پند و موعظه: توانگری نه به مال است پیش اهل کمال قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - در ستایش امیرانکیانو: بسی صورت بگردیدست عالم قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸ - در تهنیت اتابک مظفرالدین سلجوقشاه ابن سلغر: خدای را چه توان گفت شکر فضل و کرم قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - بازگردیدن پادشاه اسلام از سفر عراق: المنةلله که نمردیم و بدیدیم قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰: جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - تغزل و ستایش صاحب دیوان: من آن بدیع صفت را به ترک چون گویم قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در انتقال دولت از سلغریان به قوم دیگر: این منتی بر اهل زمین بود از آسمان قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در وداع ماه رمضان: برگ تحویل می‌کند رمضان قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴ - در مدح شمس‌الدین حسین علکانی: تمام گشت و مزین شد این خجسته مکان قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در ستایش علاء الدین عطاملک جوینی صاحب دیوان: شکر به شکر نهم در دهان مژده دهان قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - مطلع دوم: تو را که گفت که برقع برافکن ای فتان قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷ - در ستایش شمس‌الدین حسین علکانی: ای محافل را به دیدار تو زین قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸ - در ستایش صاحب دیوان: تبارک الله از آن نقشبند ماء مهین قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در ستایش ملکه ترکان خاتون: ای بیش از آنکه در قلم آید ثنای تو قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - درستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه: در بهشت گشادند در جهان ناگاه قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - پند: ای که پنجاه رفت و در خوابی قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - پند و اندرز: به نوبت‌اند ملوک اندرین سپنج سرای قصیدهٔ شمارهٔ ۵۳ - در ستایش ترکان خاتون و پسرش اتابک محمد: چه دعا گویمت ای سایهٔ میمون همای قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴ - در ستایش: به خرمی و به خیر آمدی و آزادی قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵ - در پند و اندرز: ای نفس اگر به دیدهٔ تحقیق بنگری قصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در پند و ستایش: بزن که قوت بازوی سلطنت داری قصیدهٔ شمارهٔ ۵۷ - در ستایش: گرین خیال محقق شود به بیداری قصیدهٔ شمارهٔ ۵۸ - در ستایش ابوبکر بن سعد: وجودم به تنگ آمد از جور تنگی قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در ستایش امیر انکیانو: دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی قصیدهٔ شمارهٔ ۶۰ - تنبیه و موعظت: دریغ روز جوانی و عهد برنایی قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - تغزل و ستایش صاحب دیوان: شبی و شمعی و گوینده‌ای و زیبایی