شمارهٔ ۴۰: در حدود ری یکی دیوانه بود

نوشته سعدی در مواعظ سعدی فصل قطعات

در حدود ری یکی دیوانه بود

سال و مه کردی به کوه و دشت گشت


در بهار و دی به سالی یک دو بار

آمدی در قلب شهر از طرف دشت


گفت ای آنان که تان آماده بود

گاه قرب و بعد این زرینه طشت


توزی و کتان به گرما پنج و شش

قندز و قاقم به سرما هفت و هشت


گر شما را بانوایی بد چه شد؟

ور که ما را بینوایی بد چه گشت؟


راحت هستی و رنج نیستی

بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت


نظر خود را بنویسید

نظرات