مفردات

نوشته سعدی در مواعظ سعدی

مفردات

شمارهٔ ۱: دانی چه گفته‌اند بنی عوف در عرب شمارهٔ ۲: خیری که برآیدت به توفیق از دست شمارهٔ ۳: گر سفله به مال و جاه از آزاده بهست شمارهٔ ۴: کس نیست که مهر تو درو شاید بست شمارهٔ ۵: دولت جاوید به طاعت درست شمارهٔ ۶: گوینده را چه غم که نصیحت قبول نیست شمارهٔ ۷: رفتن چو ضرورتست و منزل بگذاشت شمارهٔ ۸: هر که گوید کلاغ چون بازست شمارهٔ ۹: گر راه نمایی همه عالم راهست شمارهٔ ۱۰: خواهی که به طبعت همه کس دارد دوست شمارهٔ ۱۱: اگر بواب و سرهنگان هم از درگه برانندت شمارهٔ ۱۲: این بار نه بانگ چنگ و نای و دهلست شمارهٔ ۱۳: از مایهٔ بیسود نیاساید مرد شمارهٔ ۱۴: گمان مبر که جهان اعتماد را شاید شمارهٔ ۱۵: بیچاره که در میان دریا افتاد شمارهٔ ۱۶: توان نان خورد اگر دندان نباشد شمارهٔ ۱۷: چه کندمالک مختار که فرمان ندهد شمارهٔ ۱۸: وقتی دل دوستان به جنگ آزارند شمارهٔ ۱۹: گفتم که برآید آبی از چاه امید شمارهٔ ۲۰: دروغی که حالی دلت خوش کند شمارهٔ ۲۱: غریب شهر کسان تا نبوده باشد مرد شمارهٔ ۲۲: سلطان که به منزل گدایان آید شمارهٔ ۲۳: در طالع من نیست که نزدیک تو باشم شمارهٔ ۲۴: نیافرید خدایت به خلق حاجتمند شمارهٔ ۲۵: گر ز هفت آسمان گزند آید شمارهٔ ۲۶: در گرگ نگه مکن که بزغاله برد شمارهٔ ۲۷: بشنو که من نصیحت پیران شنیده‌ام شمارهٔ ۲۸: مرغ جایی رود که چینه بود شمارهٔ ۲۹: خورشید که بر جامهٔ درویش افتد شمارهٔ ۳۰: تواضع گرچه محبوبست و فضل بیکران دارد شمارهٔ ۳۱: نه هر بیرون که بپسندی درونش همچنان باشد شمارهٔ ۳۲: سگ هم از کوچکی پلید بود شمارهٔ ۳۳: شادمانی مکن که دشمن مرد شمارهٔ ۳۴: گر هیمه عود گردد و گر سنگ در شود شمارهٔ ۳۵: هر که دندان به خویشتن بنهاد شمارهٔ ۳۶: بخت در اول فطرت چو نباشد مسعود شمارهٔ ۳۷: ناامید از در رحمت به کجا شاید رفت شمارهٔ ۳۸: سفله را قوت مده چندانکه مستولی شود شمارهٔ ۳۹: نهاد بد نپسندد خدای نیکوکار شمارهٔ ۴۰: بزرگی نماند بر آن پایدار شمارهٔ ۴۱: چه داند خوابناک مست مخمور شمارهٔ ۴۲: دو عاشق را به هم بهتر بود روز شمارهٔ ۴۳: به شکر آنکه تو در خانه‌ای و اهلت پیش شمارهٔ ۴۴: جایی نرسد کس به توانایی خویش شمارهٔ ۴۵: زنده‌دل از مرده نصیحت نیوش شمارهٔ ۴۶: یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش شمارهٔ ۴۷: کوته‌نظران را نبود جز غم خویش شمارهٔ ۴۸: به کین دشمنان باطل میندیش شمارهٔ ۴۹: گر خود همه عالم بگشایی تو به تیغ شمارهٔ ۵۰: مکن عمر ضایع به افسوس و حیف شمارهٔ ۵۱: با هر کسی به مذهب وی باید اتفاق شمارهٔ ۵۲: بد نه نیکست بی‌خلافت ولیک شمارهٔ ۵۳: ای پیک نامه بر که خبر می‌بری به دوست شمارهٔ ۵۴: هر که آمد بر خدای قبول شمارهٔ ۵۵: گر بلندت کسی دهد دشنام شمارهٔ ۵۶: خفتی و به خفتنت پراکنده شدیم شمارهٔ ۵۷: دلت خوش باد و چشم از بخت روشن شمارهٔ ۵۸: از بهر دل یکی به دست آوردن شمارهٔ ۵۹: به نیکی و بدی آوازه در بسیط جهان شمارهٔ ۶۰: الهی عاقبت محمود گردان شمارهٔ ۶۱: هر که با من بدست و با تو نکو شمارهٔ ۶۲: صاحبدل نیک سیرت علامه شمارهٔ ۶۳: کرم به جای فروماندگان چو نتوانی شمارهٔ ۶۴: ز خیرت خیر پیش آید، بکن چندانکه بتوانی شمارهٔ ۶۵: اگر بریان کند بهرام، گوری شمارهٔ ۶۶: نداند آنکه درآورد دوستان از پای شمارهٔ ۶۷: این باد و بروت و نخوت اندر بینی شمارهٔ ۶۸: آن گوی که طاقت جوابش داری شمارهٔ ۶۹: مردی نه به قوتست و شمشیرزنی شمارهٔ ۷۰: به پارسایی و رندی و فسق و مستوری شمارهٔ ۷۱: چو نفس آرام می‌گیرد چه در قصری چه در غاری شمارهٔ ۷۲: شمع کز حد به در بیفروزی شمارهٔ ۷۳: تو با این لطف دلبندی چرا با ما نپیوندی شمارهٔ ۷۴: نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت شمارهٔ ۷۵: از دست کسی بستده هر روز عطایی شمارهٔ ۷۶: ای گرگ نگفتمت که روزی شمارهٔ ۷۷: کدام قوت و مردانگی و برنایی شمارهٔ ۷۸: خدا را در فراخی خوان و در عیش و تن آسانی شمارهٔ ۷۹: گهی کاندر بلا مانی ... ... ... خدا خوانی شمارهٔ ۸۰: می‌میرم و همچنان نظر بر چپ و راست شمارهٔ ۸۱: از روی نکو صبر نمی‌شاید کرد شمارهٔ ۸۲: می‌شنیدم به حسن چون قمری شمارهٔ ۸۳: و رب غلام صائم بطنه خلا شمارهٔ ۸۴: علیک سلام الله ما لاح کوکب شمارهٔ ۸۵: و کل بلیغ بالغ السعی فی دمی شمارهٔ ۸۶: دع الجواری فی الدماء ماخرة شمارهٔ ۸۷: سلام علیکم اهل بیت کرامة شمارهٔ ۸۸: و لو ان حبا بالملام یزول شمارهٔ ۸۹: تبعته العیون حیث تمشی شمارهٔ ۹۰: تلتقی ارضا بأرض و بدیلا عن بدیل شمارهٔ ۹۱: کتبت لیبقی الذکر امم بعدی