حکایت شمارهٔ ۲۵: یکی را از مشایخ شام پرسیدند از حقیقتِ تصوّف؛

نوشته سعدی در گلستان سعدی فصل باب دوم در اخلاق درویشان

یکی را از مشایخ شام پرسیدند از حقیقتِ تصوّف؛


گفت: پیش از این طایفه‌ای در جهان بودند به‌صورت پریشان و به‌معنی جمع، اکنون جماعتی هستند به‌صورت جمع و به‌معنی پریشان.


چو هر ساعت از تو به جایی رود دل

به تنهایی اندر، صفایی نبینی


ورت جاه و مال است و زَرع و تجارت

چو دل با خدای است، خلوت‌نشینی


نظر خود را بنویسید

نظرات