شماره ۲۱: این بربطیست صنعت او سحر آشکار

نوشته ازرقی هروی در دیوان ازرقی هروی فصل قصاید

این بربطیست صنعت او سحر آشکار

و اندر عجب ز صنعت او چشم روزگار


چونانکه از چهار طبایع مرکبیم

ترکیب کرده اند طبایع درو چهار


عودست نام او و بدین سان که دید عود ؟

زین گونه برده عنبر و عود اندر و بکار


خوبیش بی قیاس و درو نقش بی عدد

نغزیش بی مثال و درو عقد بی شمار


آرامگاه این بود اندر کنار دوست

آواز او نشاط دل عاشقان زار


خرم تر از بهار سراید بزیر و بم

گه کینۀ سیاوش و گه سبزۀ بهار


بی در و گنج هرکه برو زخمه برزند

هم گنج گاو یابد و هم در شاهوار


از آسمان بهست ، که آواز زخم او

نوعی ز خدمتست گه بزم شهریار


جاوید بادشاه زمین و زمانه را

در گوش بانگ مطرب و در دست زلف یار


نظر خود را بنویسید

نظرات