شماره ۵۳: گر یار نگارینم در من نگرانستی

نوشته امیر معزی در دیوان معزی فصل غزلیات

گر یار نگارینم در من نگرانستی

بار غم و رنج او بر من نه‌ گرانستی


ور غمزهٔ غمارش رازش نگشادستی

از خلق جهان رازم همواره نهانستی


گویی چو بهشتستی آراسته و خرم

گر دوست به کوی من گه‌گه گذرانستی


ای کاش که قوت من بودی ز دو یاقوتش

تا بر سر او چشمم یاقوت نشانستی


ای کاش که از بزمم غایب نشدی هرگز

تا بزم من از رویش چون لاله ستانستی


رخسار چو ماه او بگرفت ز خط هاله

گر مه نگرفتستی آن خط نه چنانستی


نظر خود را بنویسید

نظرات