قطعات
نوشته امیر معزی در دیوان معزی
قطعات
شماره ۱: ای خداوندی که چون در بزم بنشانی مرا - از بلا و محنت ایام برهانی مرا
شماره ۲: شریف خاطر مسعود سعد سلمان را - مسخرست سخن چون پری سلیمان را
شماره ۳: این منم آمده نزدیک کریمیکه شدست - شخص او قبله قبول شرف وتمکین را
شماره ۴: شاه بهرامشاه بن مسعود - خواجه مسعود سعد را بنواخت
شماره ۵: جهاندار شد صدر دین در وزارت - سپهدار شد شمس دین در امارت
شماره ۶: تیر شه را به نظم بستودم - شکر کرد و به فخر سر بفراشت
شماره ۷: نه بس بود که در غزل یار و در مدیح - طبعی بود لطیف و زبانی بود فصیح
شماره ۸: زان خط تو که همی بردمد از عارض تو - کس نگوید که جمال تو دگر خواهد شد
شماره ۹: ای وزیری که همت تو همی - عدم سائلان وجود کند
شماره ۱۰: بیاید نام او در مخلص شعر - چنان کاندر نماز الله اکبر
شماره ۱۱: جهان گشاده ثنای تو را چو شیر دهان - زمانه بسته رضای تو را چو تیر کمر
شماره ۱۲: دریاست خاطر من و گوهر در او سخن - در مجلس شریف تو گوهر کنم نثار
شماره ۱۳: امام بود محمد، علی خلیفه ی او - کنون علی است مشیر و محمدست وزیر
شماره ۱۴: شاها قیاس بخت خود از آفتاب گیر - عالم به تیغ دولت و رای صوابگیر
شماره ۱۵: ای روزگار خورده کم روزگار گیر - بیغوله را ز تیر حوادث حصار گیر
شماره ۱۶: عزیز کرد مرا در محل عز و قبول - ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول
شماره ۱۷: چو بنوشت بر لوح نام تو را - فرو ایستاد از نوشتن قلم
شماره ۱۸: تا هست تیغ کلها در برق و رعد نیسان - تا هست سوز دلها در زلف و جعد جانان
شماره ۱۹: صدر دین را ملکالعرش گزید از وزرا - همچنان چون وزرا از همه خلق جهان
شماره ۲۰: چون مشک سیه بود مرا هر دو بنا گوش - کافور شد از پیری مشک سیه من
شماره ۲۱: موی سیاه من به جوانی چو مشک بود - کافور شد به پیری مشک سیاه من
شماره ۲۲: بیار فاخته مهرا شراب غالیه بوی - که خاک غالیه رنگ است و روز فاختهگون
شماره ۲۳: از سروران باستان، وز مهتران عصر ما - کردند نازش چار قوم از چار تن تا روز دین
شماره ۲۴: همای کلک تو مرغی است لاغر - که از منقار او شد ملک فربی
شماره ۲۵: ای شاه اگر سکندر دیدی حسام تو - از سنگ و روی و آهن سدی نساختی
شماره ۲۶: بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی - و یا چون برکشیده تیغ پیش آفتابستی
شماره ۲۷: فخر کردی که نسب داری از آباء کرام - همه مشهور به جود و کرم و آزادی
شماره ۲۸: ای شاه ز شاهان که کند آنچه تو کردی - در ملک به شاهی ز همه شاهان فردی
شماره ۲۹: به سعی همت خویش ای اجل مؤید دین - خجسته دولت و پیروز اخترم کردی
شماره ۳۰: کردم اندر فتح غزنین ساحری در شاعری - کرد پرگوهر دهانم پادشاه گوهری
شماره ۳۱: بخور ای سیدی به شادی و ناز - هرکجا نعمتی به چنگ آری
شماره ۳۲: ای بار خدایی که خداوند جهانی - لشکر شکن و ملک ده و ملک ستانی
شماره ۳۳: ای شاه عطا بخش که بخشندهتر از تو - چشم فلک پیر ندیدست جوانی
شماره ۳۴: مرا از پی خدمت شاه باید - دل و دیده و عمر و جان و جوانی