شمارهٔ ۵۴: ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما

بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما


از نثار مژه چون گوش تو در دُر گیرم

قدم هر که سلامی ز تو آرد برِ ما


به وداع آمده ام هان به دعا دست برآر

که وفا با تو قرین باد و خدا یاور ما


فلک آواره چرا می کندم می دانی

رشک می آیدش از خلوت جان پرور ما


گر همه خلق جهان بر من و تو حیف کنند

بکشد از همه انصاف ستم داور ما


به سرت گر همه عالم زبر و زیر شود

نتوان برد هوای تو برون از سر ما


هر که گوید به سفر رفت نزاری هیهات

گو نزاری به سفر سر نبرد از در ما


نظر خود را بنویسید

نظرات