شمارهٔ ۱۳۹: ندانسته بودی تو ای دوست راست

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

ندانسته بودی تو ای دوست راست

که راه خدا پر نهنگ بلاست


نیرزد دو عالم به یک کاسه دوغ

ز فرط سخایی که در طبع ماست


دل و دین و جان و تن و مال و جاه

اگر در سر دوست کردی رواست


وگرنه حرام است بر تو چو خوک

ز من بشنو ای گرگ فرسوده راست


ز ما و من تست چندین خلاف

وگرنه یکی بس دویی از چه خاست


به گوشت فرو کوفت سد ره سروش

ندانی ولیکن که رمز از کجاست


معلق به مویی و غافل حریص

که چاه است و در قعر چاه اژدهاست


گریز از مقامی که در منزلش

فراق و وصال است و خوف و رجاست


نزاری مده پند مغرور را

که بر مار کر کردن افسون خطاست


رموز محقق مگو با جهول

سر و برگ بیهوده گفتن که راست


نظر خود را بنویسید

نظرات